برخی جراحان بعد از بیهوشی کار را به دستیاران میسپارند
برونسپاری جراحی!
تصور نشود که روی صحبت این گزارش همه جامعه جراحان ایرانند زیرا جراحانی که مبرا از حرف و حدیثهای این گزارشاند به قدری زیادند که شرافت این حرفه زیر لوای حضورشان حفظ میشود. اما آنهایی که سوژه این گزارش شدهاند بهعنوان بخشی از واقعیت جامعه باید دیده شوند؛ درشت هم دیده شوند تا مسئولان بدانند که در اتاقهای عمل، جایی که به جز بیمار، پزشک و خداوند حضور ندارد چه اتفاقاتی در حال رخدادن است.
نمیخواهیم بگوییم اوضاع به خرابی اتفاقی است که سال۹۲ در یکی از بیمارستانهای شهر ارومیه اتفاق افتاد و جراح دوشغله که از حضور بازرس در بیمارستان باخبر شده بود، بیمار خود را با شکم باز رها کرد و از بیمارستان گریخت و دختر بینوا هشت ساعت به همان حال ماند. ماجرا این بار از این جنس نیست اما باز هم اتفاق بدی است چرا که دل ندادن برخی جراحان به اعمال جراحی و سپردن کارها به این و آن، یک نمره منفی برای نظام سلامت است.
این بحث را پرویز زرینبخش، رئیس مرکز تحقیقات اپتیک و لنز ایران باز کرده، کسی که صادقانه میگوید:«برخی چشمپزشکان، متقاضیان را بهصورت گروهی به اتاق عمل میبرند و آنها را بهدست تکنیسینهایی که اطلاعات و تجربه کافی در زمینه عمل جراحی ندارند، میسپارند که این کار در بسیاری از موارد صدمات جبرانناپذیری به چشم بیماران وارد میکند.» پس اکنون میتوان راز نارضایتی برخی بیماران از جراحی چشمشان را دریافت؛ بیمارانی که پولهای خوب پرداختهاند، بهظاهر به مراکز معتبر مراجعه کردهاند و جراحشان فرد معتبری بوده است اما نتیجه کار آنطور نشده که انتظار میرفته است.
جراحان تشریفاتی
از میان خیل خبرنگاران ایران حتما کسانی یافت میشوند که برای انجام مصاحبه با پزشکی تماس گرفتهاند ولی او در اتاق عمل حضور داشته اما با این حال، حاضر به مصاحبه شده است. برای ما خبرنگاران جامجم هم که این تجربه به دفعات رخداده باید بگوییم حال آن لحظهمان چیزی شبیه به قبض روح شدن بوده است زیرا تصور این که جراح در حال کلنجار رفتن با بدن یک انسان است و همزمان دارد با ما نیز گفتوگو میکند، هولناک است. از این اتفاق اگر بگذریم اما رخدادهای قابل تاملتری در اتاقهای عمل بروز میکند که روز گذشته یک فرد مطلع به شرط محفوظ ماندن نامش درباره آنها با ما گفتوگو کرد. صحبتهای او در واقع مرتبط است با گفتههای رئیس انجمن اپتیک درباره این که برخی جراحان، کار را به دستیاران و تکنیسینها میسپارند. این شخص مطلع میگوید: «در جراحیهای ارتوپدی و پروتزگذاری که جزو عملهای روتین محسوب میشود و به کار خاصی مانند جستوجوی شریان نیاز ندارد، جراحان از دستیاران خود استفاده میکنند. در همین شاخه است که میبینیم یک جراح همزمان چند بیمار را جراحی میکند. در چشمپزشکی نیز از این اتفاقات زیاد رخ میدهد، همچنین در جراحیهای زیبایی و بهویژه در جراحی بینی. این که جراح کارش را انجام میدهد اما عضو جراحی شده را رها میکند و بقیه کار را به دیگران میسپارد نیز از کارهای معمول و متداولی است که در اتاقهای عمل انجام میشود، در حالیکه طبق قانون، صفر تا ۱۰۰اعمال جراحی باید توسط جراح انجام شود نه اینکه مثلا شکم باز بیمار به دستیاران سپرده شود.»ما از این منبع مطلع میپرسیم چاره کار چیست که وی میگوید: «بخش نظارت سازمان نظام پزشکی باید به این موضوعات ورود کند که در برخی موارد این کار را انجام میدهد» اما بیشک اگر نظارتها دائمی و اثربخش بود این همه مصداق از کمکاریها و تخلفات وجود نداشت.
داستان یک منفعتطلبی
«منفعتطلبی برخی چشمپزشکان باعث میشود حتی افرادی که گزینه مناسبی برای جراحی چشم نیستند نیز برای عمل لیزیک به اتاق عمل فرستاده شوند»؛ این گفته رئیس مرکز تحقیقات اپتیک و لنز ایران است که درواقع دست روی دل مردم گذاشته است. برخی جراحان تنها گزینهای را که به بیمار ارائه میدهند جراحی است و برخی از آنها در این کار بهقدری افراط کردهاند که میان بیماران شهره شدهاند. یکی از شناختهشدهترین گروهها، بخشی از متخصصان زنان و زایمان هستند که نسخه تجویزی آنها برای مادران باردار، انجام عمل سزارین است. اما تجویز جراحی بهعنوان تنها راه درمان، فقط محدود به متخصصان زنان و زایمان نیست و تقریبا در همه شاخههای جراحی میتواند پزشکانی را سراغ گرفت که به جز باز و بسته کردن اعضا و جوارح بیماران، تمایل دیگری ندارند. یکی از بیماران که مشکل ستون فقرات دارد و با چنین پزشکانی مواجه شده است به جامجم توضیحاتی میدهد که به گفته خودش اگر زیر بار آنها میرفت الان یک کمر علیل داشت. او میگوید مدتی قبل دچار پارگی دیسک کمر شده بود که دو جراح اصرار به جراحی داشتند و او را میترساندند که اگر هرچه زودتر به اتاق عمل نرود فلج خواهد شد. اما او که خود را نباخته بود به چند پزشک دیگر مراجعه کرد که آنها جراحی را گزینه آخر دانستند و وی را به متخصصان طب فیزیکی ارجاع دادند که همین ارجاع سبب شد وی از بستر بیماری بلند شود و حالا یک زندگی عادی داشته باشد. وقتی یک پزشک، جراحی را برای یک بیمار غیرضروری میداند اما بر انجام آن اصرار میکند، مثل آنچه که درعمل لیزیک اتفاق میافتد، درواقع اخلاق پزشکی است که در حال ذبح شدن است ولی واقعا چرا به این مسائل رسیدگی نشده و ترمز منفعتطلبیها کشیده نمیشود؟
دیدگاه تان را بنویسید