آمار افسردگی در میان دانشمندان در حال افزایش است

بحران سلامت روانِ دانش

کد خبر: 1224310

شاید گمان کنید که سیاستمداران، ابرثروتمندان و سوپراستارهای مختلف حکمرانان اصلی جهان هستند؛ اما این یک اشتباه محض است. خداوندگار دنیای امروز دانشمندان و پژوهشگران هستند که در تمامی جنبه‌های زندگی ما نقشی پررنگ و انکار‌ناپذیر دارند. یک نمونه ساده از اهمیت وجود آنها همین چند سال پیش و در طول همه‌گیری به وضوح جلوه پیدا کرد. همه جهان برای نجات و رهایی از این بیماری چشم امیدشان تنها به آنها بود و نه هیچ‌کس دیگر. متاسفانه آمار افسردگی و اضطراب در میان دانشمندان و پژوهشگران به شدت در حال افزایش است و این زنگ خطری برای تمامی جهان است؛ باید پیش از آنکه خیلی دیر شود، یک تغییر اساسی ایجاد کرد.

بحران سلامت روانِ دانش

آیسا اسدی | نیچر: بحران سلامت روان در حوزه دانش یک بحران سراسری در تمامی مراحل و رتبه‌های شغلی است. دانشجویان تازه فارغ‌التحصیل شده مورد آزار و تبعیض قرار می‌گیرند؛ دستمزدهای ناچیزی به آنها پرداخت می‌شود، بیش از حد مجاز کار می‌کنند و گاه حتی مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند. برای محققانی که در مراحل اولیه شغلی هستند اوضاع فرق چندانی ندارد؛ آنها برای یافتن شغل ثابت و طولانی‌مدت‌تر دست‌ و پا می‌زنند. محققان ارشد معتبر نیز برای دریافت کمک هزینه مالی، انتشار مقالاتشان در مجلات معتبر و حفظ شهرت خود در رقابتی شدید بوده و با فشار زیادی روبرو هستند.

دانشمندان سال‌ها نگرانی‌هایی را در مورد تاثیر همه این فشارها بر سلامت روان جامعه علمی مطرح کرده‌ بودند. اما مجموعه‌ای از مطالعات در چند سال گذشته اکنون داده‌های نگران‌کننده‌ای را ارائه می‌دهند و یافته‌ها نشان می‌دهد که اوضاع وخیم است. محققان بسیار بیشتر از جمعیت عمومی به افسردگی و اضطراب مبتلا می‌شوند. اگرچه همه‌گیری کووید باعث افزایش مشکلات بهداشت روانی شد، اما بسیاری استدلال می‌کنند که دوران همه‌گیری فقط مشکلاتی را که از قبل وجود داشت را تشدید کرد. این مطالعه تازه که در آن ده‌ها هزار محقق و دانشمند در سراسر جهان مورد بررسی قرار گرفته‌اند، نشان می‌دهد که مشکلات سلامت روان دانشمندان نتیجه مستقیم فرهنگ تحقیقات سمی است.

یک بحران جهانی

در سال 2015 ترزا ایوانز از مرکز علوم بهداشتی دانشگاه تگزاس متوجه شد که دانشجویانش در حال مبارزه با مشکلات روحی هستند. بنابراین ایوانز تحقیقات خود را آغاز کرد و متوجه شد که  نه تنها منابع کمی در مورد چگونگی کمک به محققان تازه‌کار وجود دارد، بلکه مشخص نبود که مشکلات سلامت روانی تا چه حد گسترده است. بر این اساس ایوانز یک نظرسنجی برای تعیین کمیت موضوع ایجاد کرد. او 2279 پاسخ دریافت کرد که عمدتا از داوطلبان دکترا در 234 موسسه از 26 کشور مختلف جهان بود.

نتایج که در مارس 2018 منتشر شد، بزرگترین نظرسنجی در نوع خود در آن زمان بود و نشان داد که این یک مشکل جهانی است؛ 41 درصد از پاسخ‌دهندگان اضطراب متوسط تا شدید و 39 درصد افسردگی متوسط تا شدید را گزارش کردند. این سطوح شش برابر بیشتر از مردم عادی است. این داده‌ها همچنین علت‌های احتمالی این مشکلات سلامت روان را اغلب با تعادل ضعیف بین کار و زندگی و ارتباط ضعیف با استاد ارشد مرتبط می‌دانند.

این نرخ‌ها بر اساس جنسیت نیز به طور قابل توجهی متفاوت بود و پاسخ دهندگان زن بیشتر از همتایان مرد خود با سلامت روان دست و پنجه نرم می‌کردند. شیوع اضطراب و افسردگی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی زن 43 درصد و 41 درصد و برای مردان 34 و 35 درصد بود. این باعث تعجب نشد، زیرا زنان بیشتر از مردان مستعد اضطراب و افسردگی هستند.

اما عامل بزرگتر دیگری نیز در کار بود؛ آزار جنسی در علم که به طور نامتناسبی بر زنان تاثیر می‌گذارد. در سال 2014 کاترین کلنسی یک انسان‌شناس در دانشگاه ایلینویز، نرخ بالای آزار جنسی را در علوم میدانی ثبت کرد. سپس در سال 2017 او و همکارانش از 474 ستاره‌شناس و دانشمندان سیاره‌شناس نظرسنجی کردند و دریافتند که 30 درصد از زنان به دلیل جنسیت خود احساس ناامنی می‌کنند (در مقایسه با 2 درصد از مردان).

در سال 2020 موسسه «ولکام» سرمایه‌گذار اصلی تحقیقات زیست‌پزشکی در لندن، بیش از 4200 دانشمند از 87 کشور را از نظر جنسیت، مراحل شغلی و رشته‌های مختلف مورد بررسی قرار داد و دریافت که 43 درصد از شرکت‌کنندگان آزار و اذیت و قلدری را تجربه کرده‌اند و 61 درصد شاهد آن بوده‌اند. بسیاری احساس می‌کردند که این یک فرهنگ سیستمی است و 33 درصد فکر می‌کردند که بالا‌دستی‌ها چشمان خود را بر این رفتار بسته‌اند. 70 درصد از پاسخ‌دهندگان در میانگین روز کاری احساس استرس می‌کردند و 34 درصد برای مسائل مربوط به سلامت روان به دنبال کمک حرفه‌ای بودند. فراتر از آزار و اذیت، بسیاری از شرکت‌کنندگان سرمایه‌گذاران و مؤسساتی را مقصر می‌دانند که از نظر انتشار و دریافت کمک‌های بلاعوض کمیت را بر کیفیت ترجیح می‌دهند.

در نظرسنجی «نیچرز» در سال 2021 از بیش از 3200 دانشمند شاغل، تقریبا یک سوم گفتند که در شغل فعلی خود تبعیض یا آزار و اذیت همکاران را مشاهده کرده‌اند. سال بعدش نظرسنجی دیگری از نیچرز که در آن بیش از 3200 دانشجوی دکترا و کارشناسی ارشد شرکت‌ کردند، نشان داد که 35 درصد از دانشمندانی که به عنوان اعضای اقلیت‌های نژادی یا قومی شناخته می‌شوند، گفتند که در طول تحصیلات تکمیلی خود آزار و اذیت یا تبعیض را تجربه کرده‌اند.

به گفته محققان جای تعجب نیست که یک مشکل جدی سلامت روان در علم وجود داشته باشد. حتی یک مطالعه دیگر نشان داد که میزان فرسودگی شغلی، افسردگی و اضطراب دانشمندان و پژوهشگران با افرادی که در مشاغل «پرخطر» مانند مراقبت‌های بهداشتی فعالیت دارند، قابل مقایسه است. توضیح دیگری که در این مطالعه مطرح شد این است که بسیاری از دانشمندان کار خود را به عنوان یک حرفه و نه فقط یک شغل می بینند و با تبدیل کردن کار به هویت خود، خودشان را شکنجه ‌‌می‌کنند.

فشار همه‌گیری کووید

تمام مشکلات عنوان شده مال پیش از سال 2020 بود. سپس همه‌گیری رخ داد و همراه با آن هجوم مشکلات و چالش‌های بیشتر. در یک نظرسنجی در سال 2020 از 5247 دانشجوی فارغ التحصیل در رشته‌های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات از 9 موسسه در سراسر آمریکا، 38 درصد علائم منطبق با اضطراب و 35 درصد افسردگی را گزارش کردند. این نسبت‌ها نشان‌دهنده جهش‌های بزرگ نسبت به نظرسنجی همان تیم در سال 2019 بود. تعداد دانشجویان مبتلا به افسردگی دو برابر شد و شیوع اضطراب 50 درصد افزایش یافت. ایگور چیریکوف، پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات آموزش عالی در دانشگاه کالیفرنیا برکلی که این مطالعه را رهبری می‌کرد، می‌گوید: «یافته‌های ما نشان داد که این واقعا یک فاجعه بود.»

تیم چیریکوف دریافت که چالش‌های سلامت روان اغلب با استرس مالی مرتبط است که برای پژوهشگران در مراحل اولیه حاد است. به عنوان مثال در آمریکا دانشجویان دکترا در علوم زیستی حقوقی بسیار کمتر از هزینه زندگی دریافت می‌کنند. محققین فوق دکترا به طور متوسط 47500 دلار در سال درآمد دارند که کمی بیش از نیمی از متوسط حقوق سالانه فارغ‌التحصیلان دانشگاهی است. علاوه بر این پساداکترها با تحولات دائمی روبرو هستند، زیرا معمولا هر چند سال یک بار باید به سمت یک نقش جدید حرکت کنند. برخی از محققان یک دهه یا بیشتر را صرف پریدن از یک قرارداد کوتاه مدت به قرارداد دیگر می‌کنند.

علی‌رغم سال‌هایی که دانشمندان به آموزش اختصاص می‌دهند، بسیاری برای یافتن شغل طولانی‌مدت در دانشگاه تلاش می‌کنند و این می‌تواند محققان جوان را کاملا از کار در این حوزه بیرون کند. نظرسنجی 2020 ولکام نشان داد که تقریبا نیمی از پاسخ‌دهندگانی که شغل پژوهشی را ترک کرده‌اند، گزارش دادند که مشکل در یافتن شغل یکی از دلایل اصلی بوده است. دو دلیل رایج دیگر تاثیر منفی بر سلامت روان و تمایل به تعادل بهتر کار و زندگی بود.

حتی اگر دانشمندان در موقعیت‌های دائمی قرار بگیرند، رقابت هرگز پایان نمی‌یابد. در سال 2020 نظرسنجی طراحی شده توسط کاکتوس کامیونیکیشن، یک شرکت ارتباطات علمی و فناوری که مقر آن در بمبئی هند است، نظرات 13 هزار محقق را در بیش از 160 کشور تجزیه و تحلیل کرد. برای مثال مشخص شد که 65 درصد از پاسخ‌دهندگان تحت فشار شدیدی برای انتشار مقالات، تضمین کمک‌های مالی و تکمیل پروژه‌ها برای حفظ شهرت خود در جامعه تحقیقاتی بودند.

فراتر از فشار برای انجام کار، این مطالعه چندین عامل دیگر را شناسایی کرد که در سلامت روانی ضعیف در میان دانشمندان نقش دارند، از جمله ساعات کاری طولانی و فرهنگی که در آن استرس و اضطراب عادی تلقی می‌شود. عامل دیگری که تعداد زیادی از دانشمندان به آن اشاره کردند، قلدری و تبعیض در محیط کارشان بود. این امر به ویژه برای زنان و افرادی از نژادهای مختلط رایج بود.

فرصتی برای تغییر

با افزایش شواهدی از همه مشکلات ذکر شده، دانشمندان به سمت راه حل‌هایی روی می‌آورند. اما اینکه دقیقا چه چیزی باید تغییر کند، کاملا مشخص نیست. گوئل می‌گوید: «وقتی به نتایج این مطالعه نگاه کردیم، در واقع کاملا ناراحت شدیم و کمی عصبانی؛ و حتی درمانده. ما فقط احساس کردیم که ایجاد تغییر بسیار دشوار خواهد بود.»

با این حال بسیاری از دانشمندان موافق هستند که اولین قدم این است که سلامت روان به موضوع اصلی گفتگو تبدیل شود. تغییری که ممکن است در حال حاضر در جریان باشد. از زمانی که ایوانز و همکارانش مطالعه خود را در سال 2018 منتشر کردند، آنها و دیگر دانشمندان به موسسات و کنفرانس‌های متعددی دعوت شده‌اند تا در مورد این موضوع صحبت کنند.

جنیفر وایزمن ستاره‌شناس ناسا در نشست انجمن نجوم آمریکا در ژانویه امسال، استدلال کرد که این پیشرفت بزرگی است. برنامه‌های دیگر به دنبال رسیدگی به مسائل مربوط به نمایندگی و برابری هستند که اغلب با آزار، سوء استفاده و بیماری روانی همزمان است. به عنوان مثال ناسا اخیرا برنامه کمک هزینه هابل خود را که موقعیت‌های پسادکترا معتبری را ارائه می‌کند، به منظور تنوع بخشیدن به دامنه آن بازبینی کرده است. برنامه‌های کمک‌های مالی بزرگ، مانند برنامه‌های وزارت انرژی ایالات متحده، اکنون نیازمند طرحی است که نشان دهد تیم پیشنهاد دهنده چگونه در برابر موانع برای ایجاد و حفظ یک محیط کاری فراگیر کار خواهد کرد. وایزمن در این نشست گفت: «این نمونه‌ها اقداماتی را که در زمینه نجومی ما در پاسخ به ارزش‌های در حال تغییر انجام می‌شود، نشان می‌دهد که اکنون فراگیری و رفاه جوامع علمی را به عنوان محور موفقیت علمی در اولویت قرار می‌دهند.»

میلگرام مدتها است که سلامت روان را جز ضروری مجموعه مهارت‌های یک پژوهشگر موفق می‌داند. از سال 2020 دفتر اِن‌آی‌اچ دوره‌ای به نام «تبدیل شدن به یک دانشمند تاب‌آور» را با موضوعاتی از سندرم فریبکار گرفته تا ایجاد روابط بهتر با مربیان ارائه کرده است. 25 هزار شرکت‌کننده در این دوره از جمله دانشجویان کارشناسی، فارغ‌التحصیلان، پسا‌دکترها و دانشجویان پزشکی، کاهش اضطراب، افسردگی و فرسودگی در محیط کار را گزارش کرده‌اند. در دو سال گذشته تیم میلگرام یک برنامه موازی به نام «پرورش دانشمند تاب‌آور» ارائه کرده است که برای کمک به اعضای هیئت‌علمی و مدیران طراحی شده است تا مهارت‌های مربیگری بهتری را توسعه دهند و روی سلامت روان شخصی خود کار کنند.

ابتکارات مردمی توسط دانشجویان فارغ التحصیل و پسادکترا منجر به برگزاری رویدادها و کارگاه‌های آموزشی مختلف، حتی جلسات یوگا شده است. تلاش‌ها برای تشکیل اتحادیه‌های دانشجویان دکترا و پسا‌دکترا در دانشگاه‌های آمریکا نیز به دنبال تضمین شرایط کاری بهتر است. ایوانز می‌گوید: «این آغاز جنبشی است که امیدواریم طی نسل‌ها منجر به تغییرات بلندمدت شود. و من احساس می‌کنم که ما تمام قطعات را برای دیدن این اتفاق داریم. فقط زمان می‌برد.»

اما برخی دیگر استدلال می‌کنند که علم به تغییرات سیستماتیک و بزرگتر نیاز دارد؛ مانند به صفر رساندن انواع سواستفاده. محققان باید بتوانند بدون ترس از انتقام یا تعصب، نگرانی‌های خود را مطرح کنند. برای مثال،در نظرسنجی گوئل 49 درصد از پاسخ‌دهندگان گفتند که به دنبال حمایت نخواهند بود زیرا نگران مورد انتقام قرار گرفتن هستند.

بسیاری استدلال می کنند که باید تغییرات اساسی در ساختارهای بودجه ایجاد شود. شیلا کانانی مسئول آموزش و تنوع در انجمن سلطنتی نجوم در لندن، که در سال 2020 از 650 ستاره شناس و فیزیکدان نظرسنجی کرد و متوجه یک مشکل قلدری سیستمیک شد: «این مدل رفتارها واقعا قدیمی هستند. کل سیستم نیاز به یک بازنگری گسترده دارد.» بودجه نباید کاملا بر اساس نشریات باشد، بلکه باید بر اساس یک محیط کار سالم باشد. محیطی که سلامت روانی محققان و سختی کار آنها را در نظر بگیرد.

بدون تغییر چشمگیر این امکان وجود دارد که پژوهشگران جوان همچنان از این حوزه فرار کنند. وایدیاناتان می‌گوید: «این واقعا مشکلی است. اگر نتوانیم استعدادهای جوان را حفظ کنیم، این می‌تواند آینده علم را تحت تاثیر قرار دهد. ما نیازمند نسل‌های آینده دانشمندان هستیم پس باید مکان‌های کاری مهمان‌نوازانه‌تری ایجاد کنیم که به آنها امکان ‌دهد فقط به کار علمی مشغول باشند.»

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت