عباس اسدی کارشناس رسانه: رسانههای ایران شبه رسانهاند/ صاحبان رسانه در ایران حرفهای نیستند
«رسانه در اتفاقات اخیر»؛ مباحثی درباره اعتراضات در جامعه
نزدیک به یک ماه از اعتراضات در جامعه میگذرد، در این میان اظهارنظرهای مختلفی صورت گرفته تا شاید بخشی از دلایل صورتگیری این اتفاق را آشکار کند. یکی از موارد مهم در این میانه مربوط به کارکردهای رسانههای رسمی در میانه این اعتراضات است.
برخی از کارشناسان این حوزه باور دارند همین اعتراضات گواهی است بر اینکه مرجعیت رسانه در جامعه ایرانی دچار خدشههای فراوانی شده و به نوعی رسانههای رسمی دیگر قدرتی در اقناع افکار عمومی ندارند، در مقابل این دیدگاه اما هستند افرادی که معتقدند رسانهها در ایران نمایندگی طیفی از جامعه را انجام میدهند و نمیتوان به قطع حکم به ناکارآمدی رسانهها در این میان داد. اما چقدر میتوانیم قائل به انفعال فعالیتهای رسانهای در میانه این اعتراضات باشیم؟ چقدر میتوانیم به این گزاره باور داشته باشیم که دیگر رسانههای رسمی کارکرد خود را از دست دادهاند؟ و مهمتر از اینها این نکته حتی اگر باور داشته باشیم چنین اتفاقی برای رسانههای رسمی افتاده دلایل آن چه بوده است؟ دکتر عباس اسدی عضو هیئت علمی گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی است. او در کتابهای مختلفی که به چاپ رسانده همواره سعی داشته است به وجوهی از کارکرد رسانه در جامعه بپردازد. «روزنامهنگاری در جهان معاصر»، «حقوق مخاطبان مطبوعات» و البته «کرامت انسانی در حقوق رسانه» از جمله برخی از این آثار هستند.
آیا رسانههای ایران مرجعیت خود را از دست دادهاند؟
اساسا من به مفهوم مرجعیت رسانه با آن تعریفی که در حال حاضر در کشور مطرح است قائل نیستم. به این معنی که باور ندارم تا امروز رسانههای مرجع در ایران وجود داشته و حالا این رسانهها از بین رفتهاند. ممکن است برخی از رسانهها برای طیفی از افراد مرجعیت داشته باشد اما فراگیری این مرجعیت برای طیف گستردهای از افراد پیش از این هم وجود نداشته است. این ویژگی تا حدودی در رابطه با دیگر کشورها هم صدق میکند.
آیا کارکرد کلی رسانهها با توجه به اعتراضات اخیر قابل قبول بوده است؟
اگر به لحاظ میزان اقناع افکار عمومی از طریق رسانههای رسمی باشد شاید برخی معتقد باشند که دیگر شهروندان به گفتههای رسانههای رسمی باور ندارند، با این پیشفرش باید بگویم در اینجا یک تعارض نظری وجود دارد. چرا که بسیاری از اوقات به اشتباه ما مخاطب رسانهها را مخاطبینی یکدست در نظر میگیریم، در صورتی که اینگونه نیست. برخی از شهروندان ممکن است از رسانههای برونمرزی تاثیرپذیری داشته باشند و برخی دیگر از رسانههای رسمی و داخلی تغذیه کنند. اینکه با توجه به این اعتراضات حکم بدهیم رسانههای رسمی کارکردشان را از دست دادهاند گمانه درستی نیست. اما در این روزها بیشتر از هر زمان دیگری یک نوع ارتباط میانفردی با نماد شبکههای اجتماعی نقش رسانهای دارد. ضمن اینکه جامعه ایرانی جامعهای شفاهی است و تاثیرپذیری آشکاری نسبت به رسانههای مکتوب و رسمی ندارد.
بسیاری باور دارند جامعه در این روزها دوقطبی شده است، با قبول چنین پیشفرضی میتوانیم بگوییم رسانههای ما هم در شرایط کنونی دو قطبی هستند؟
خیر، اساسا رسانههای ایران شبه رسانهاند و در دست صاحبان قدرت است. هر کدام از رسانههای ما به دنبال منافع و حفظ قدرت خود هستند. به این معنا که رسانههای کشور قرار است برای صاحبان آن رسانهها جایگاهی در ساختار قدرت تدارک ببیند. بر این اساس رسانهها دوقطبی نشدهاند و هر کدام به دنبال منافع خود هستند.
با این تفاسیر چگونه میتوانیم عملکرد رسانههای ایران را در اعتراضات اخیر بررسی کنیم؟
اعتقادم بر این است که رسانههای ما هیچکدام حرفهای نبودند و حرفهای هم عمل نکردند، چرا که ادارهکنندگان این رسانهها هم حرفهای نیستند. همانطور که رسانههای ما شبهرسانه هستند روزنامهنگاران ما هم شبهروزنامهنگارند. حتی آنچه در رسانههای ما منتشر میشود شبه خبر است! به این معنا که به مفهوم علمی کمتر خبری در رسانههای ما منتشر میشود.
دیدگاه تان را بنویسید