ایران - اروپا؛ فراز و نشیبهای یک رابطه راهبردی
اتحادیه اروپا یکی از مهمترین بازیگران عرصه بین الملل است که ایجاد رابطه با این بازیگر موثر و در خور ملاحظه برای ایران نیز اهمیت بسیاری دارد، اما اتحادیه اروپا مجموعهای ایستا و ساکن نیست که بتوان با مولفههای ثابت یا «منقضی شده» یا با تقلیل آن به «غرب» به شناخت، تحلیل و تعامل با آن پرداخت. اتحادیه اروپا مجموعهای است در حال شکل گیری، استحاله و گذار که باید آن را از نو شناخت تا بشود درباره آن به شکلی واقع بینانه و دقیق سیاست گذاری کرد.
کیهان برزگر نوشت: اتحادیه اروپا یکی از مهمترین بازیگران عرصه بین الملل است که ایجاد رابطه با این بازیگر موثر و در خور ملاحظه برای ایران نیز اهمیت بسیاری دارد، اما اتحادیه اروپا مجموعهای ایستا و ساکن نیست که بتوان با مولفههای ثابت یا «منقضی شده» یا با تقلیل آن به «غرب» به شناخت، تحلیل و تعامل با آن پرداخت. اتحادیه اروپا مجموعهای است در حال شکل گیری، استحاله و گذار که باید آن را از نو شناخت تا بشود درباره آن به شکلی واقع بینانه و دقیق سیاست گذاری کرد. درواقع اتحادیه اروپای امروز مشخصات و ویژگیهای مثبت و منفی تامل برانگیزی دارد که لازم است در روند تصمیم سازی، در محاسبات راهبردی و در روند «تعیین واکنش»های دولت ایران لحاظ شود. در این راستا، توجه به دو ویژگی کلی اتحادیه اروپا از اهمیت بیشتری برخوردار است:
اول اینکه اتحادیه اروپا برخلاف برخی نظرات و تحلیلهایی که آن را بی اثر یا کم اهمیت جلوه میدهند یکی از مهمترین بلوکها در جهان است که میتوان آن را از نظر حجم اقتصاد، جمعیت، مساحت، سطح فناوری، کیفیت و بافت جمعیتی با ایالات متحده مقایسه کرد و در برخی موارد نیز از آن پیشی گرفته است. درواقع، با جمعیتی بالغ بر ۵۱۰ میلیون شهروند (در مقایسه با ۳۲۵ میلیون آمریکایی) و یک «تولید ناخالص داخلی» بالغ بر ۱۹ هزار میلیارد دلار (برابر با آمریکا)، اتحادیه اروپای کنونی از همه «مولفههای قدرت» و پیش نیازهای «ابرقدرت شدن» و برخوردار است و هیچ دولت مصلحت اندیشی نمیتواند این ظرفیت و پتانسیل را در روند سیاست گذاریهای خود برای آینده نادیده بگیرد.
دوم، اتحادیه اروپا - با وجود برخورداری از مولفههای یادشده قدرت، مجموعهای است در حال گذار که برای تثبیت و تحکیم و جایگاه خود به عنوان بلوکی مستقل و منسجم، با چالشهای داخلی، منطقهای و فرامنطقهای فراوانی روبرو است و این موقعیت حساس موجب شده گاهی در اتخاذ مواضع خود، با احتیاط و مصلحت اندیشی بیش از اندازهای رفتار کند و گاه در اتخاذ تصمیمات ساختار شکنانه «به ویژه آنجا که در مقابل با آمریکا قرار میگیرد» دچار تنزل و تردید شود.
چالشهای اروپای واحد نیز کم نیست؛ در داخل اتحادیه، جناحها و جریانهای موسوم به «اروپا ستیز» (Euroscepists). مخالفان «جهانی شدن» (Anti Globalists) و جنبشهای اجتماعی نزدیک به آنها (مانند جنبش جلیقه زردها) پروژه «سیاسی» تشکیل و تثبیت اتحادیه را از درون پایتختها و پارلمانهای ملی به چالش کشیده اند. در سطح منطقهای، پدیده برگزیت (Brexit) و احتمال تکرار آن در فرانسه (Frexit) و سایر کشورها، پروژه «اتحادیه سازی» را در سطح کلیتر و کلانتر با موانع و تردیدهای جدیدی مواجه کرده است و در سطح فرامنطقهای و بین المللی نیز پیوندهای کهنه و وابستگیهای نهادینه شده قاره اروپا با ایالات متحده آمریکا از یک سو و نزاعهای آشکار و پنهان امنیتی و ژئوپلیتیک میان اتحادیه و روسیه از سوی دیگر، پروژه «ساخت و ساز اروپایی» (Construction Europenne) را گرفتار تهدیدهای جدی کرده است. طبیعتاً مجموع این چالشها بر روند و کیفیت تصمیم گیری جریان اصلی سیاسی در کشورهای اروپایی بی تاثیر نیست و لازم است ایران در فرآیند سیاست گذاری و موضع گیریهای خود، این ویژگی اروپا را نیز در نظر داشته باشد.
توجه نکردن به این دو ویژگی یعنی «پتانسیل و قدرت» اتحادیه اروپا در کنار موقعیت حساس و وصعیت «در حال گذار» آن، مستعد بروز تفاسیر و تعابیر غلط از رفتار اروپاییان و سوق دادن تصمیم گیران ایران به سمت سیاستهای غیر واقع بینانه و پر هزینهای است که در اینجا به چند نمونه آن میتوان اشاره کرد:
۱) نادیده گرفتن قدرت و جایگاه واقعی اتحادیه اروپا با تقلیل آن به مجموعهای ناکارآمد و وابسته به آمریکا این خطر را دارد که تصمیم گیران سیاسی ایران را به سمت تقابل همزمان با دو بلوک قدرت «یعنی ایالات متحدحه و اتحادیه اروپا» تشویق و ترغیب کند. به عبارت دیگر، ارزیابی غلط از پتانسیلها و جایگاه واقعی اتحادیه اروپا در عرصه بین المللی، میتواند منجر به محاسبات و نتیجه گیریهای گمراه کنندهای شود که حاصلی جز تنگتر شدن عرصه بر ایران و تشدید بحران امنیتی برای کشور در پی نخواهد داشت. همچنین نادیده گرفتن جایگاه اروپا مستعد این است که ایران را از همکاریهای سودمند و بهره برداری ار قابلیتهای منحصر به فرد اروپا، که بارزترین آن قابلیت «نهادسازی» است، محروم کرده و اجازه ندهد ایران نیز از ظرفیتهای رابطه با این قاره برای رهایی از بند تحریمهای ثانویه و فشارهای فزاینده آمریکا، به بهترین شکل استفاده کند. به عبارت دیگر، اگر از سایر مزایای اقتصادی و سیاسی تحکیم رابطه با اروپا نیز صرف نظر کنیم. نمیتوان فراموش کرد این اتحادیه موفق شده است با توسل به علم «نهادسازی» تنها در چند دهه ۲۸ کشور ناهمگون و بعضاً متخاصم را با تمام پیچیدگیهای حقوقی و عملی در هم ادغام کرده و همگی را تحت پوشش نظام واحد اداری، سیاسی و حقوقی جدید در آورد. این قابلیت فنی و فوق العاده ارزشمند اتحادیه اروپا که رد تاسیس سازوکار SPV/INSTEX تجلی پیدا کرده است، میتواند در میان مدت و با همکاریهای فی مابین، در خنثی سازی تحریمهای آمریکا که ۴۰ سال است به یکی از بزرگترین چالشها برای توسعه ایران تبدیل شده است. بسیار مفید و موثر واقع شود. درواقع، توسعه، گسترش، تحکیم و تثبیت این قبیل سازوکارهای جدید از آنجا که میتواند تحولی در زمینه تحریمهای ثانویه و به تبع در تعدیل قدرت آمریکا ایجاد کند، قطعاً ارزش این را دارد که ایران تلاش کند «با وجود همه اختلاف ها» روابط بهتر و کم تنش تری را با اتحادیه اروپا برقرار کند.
۲) در عین حال، نادیده گرفتن موقعیت حساس و «در حال گذار» اروپا مستعد این است که تصمیم گیران در عرصه سیاست خارجه کشور، اقدامات و مواضع «احتیاط آمیز» و تعادل جویانه اتحادیه اروپا در قبال ایران و آمریکا را صرفاً به «همسویی» بروکسل و واشنگتن» تعبیر کرده و از تداوم همکاری با آن ناامید شوند. این در حالی که یک نگاه دقیقتر به عملکرد اروپا در ماههای اخیر «در کنار یک جریان شناسی مو شکافانه و دقیق از تعادل نیروها در داخل و بیرون از اتحادیه» با وجود همه فشارهای داخلی و خارجی به شدت در پی ساختن «هویت مستقل از آمریکا» و تثبیت جایگاهی است که در ۶۰ سال گذشته در پی ایجاد آن بوده و حاضر است در این راستا، حتی با طمانینه و اتخاذ احتیاط، از دستاوردهای اصلی خود در حوزه سیاست خارجه، از جمله برجام و رویکرد تعاملی با ایران، پاسداری کند. در همین راستا، حتی اگر از اقدامات سهم و عملی اروپا، مانند ایجاد سازوکار مستقل مالی برای حفظ برجام نیز صرف نظر کنیم، میتوان به جرئت ادعا کرد همه اقدامات و مواضع اروپا از زمان خروج دولت آمریکا از توافق هستهای تاکنون، از موضع گیریهای دولتهای اصلی آن در «شورای امنیت سازمان ملل» گرفته تا قوانین، قطع نامهها و بیانیههای رسمی آن در نهادهای اروپایی، بیانگر این حقیقت است که اروپا به طرز بی سابقهای در عمل به نفع ایران و در شعار برای جلب رضایت ایالات متحده گام برداشته و ناگزیر در راستای برقراری نوعی «تعادل» تلاش کرده است.
تاکید بر ضرورت درک موقعیت و ویژگیهای اتحادیه اروپا به هیچ وجه به این مفهوم نیست که دولت ایران موظف است با همه کج خلقیها و مواضع تند اروپاییها با رواداری برخورد کرده و از خود در همه حال نرمش و سازگاری نشان دهد. درک موقعیت اروپا، به این منظور است که دولت ایران، چنانچه رابطه بلندمدت با اروپا را از نظر راهبردی به مصلحت کشور ارزیابی میکند، از هم اکنون خود را برای فراز و نشیبهای موردی و مقطعی ناگزیری که در این رابطه با آن مواجه خواهد شد، آماده کند و در «موضع گیری»ها و «تعیین واکنش»های خود سندی راهبردی و راهنمایی مشخص پیش چشم داشته باشد. اواخر سال ۹۷ با راه اندازی سازوکار حمایتی برای ایران، ظرفیتهای اتحادیه بیش از گذشته مشخص شد، اما لازم است دولت ایران و سایر بازیگران عرصه سیاسی بدانند در سیاست «تعادلی» و محتاطانهای که اروپا در پیش خواهد گرفت. همواره ناگزیر موضعی میانی بین «بهبود رابطه با ایران» و «جلب رضایتمندی ایالات متحده» اتخاذ خواهد کرد. اگر بنا باشد با هر تنش مقطعی یا با هر موضع «آمریکا پسند» اروپا، اصل این رابطه راهبردی زیر سوال رود، هرگز ایران قادر نخواهد بود حداکثر منافع ممکن را از تعامل با این قدرت نوظهور استتخراج کند.
منبع: ویژه نامه نوروزی شرق
دیدگاه تان را بنویسید