پس از بهار عربی

کد خبر: 909167

"درست هشت سال قبل، یک میوه فروش دوره گرد تونسی به نام محمد بوعزیزی خودش را به نشانه اعتراض به دولت در مقابل یکی از دفاتر دولتی این کشور آتش زد. در طول چند ساعت، معترضان به خیابان‌های سیدی بوزید ریختند. در آن زمان، او به دلیل شدت سوختگی‌ها در بیمارستان درگذشت. در دو هفته بعد، اعتراضات در سراسر کشور در گرفت و به زودی باعث سرنگونی رئیس جمهوری این کشور شد و پس از آن،‌ فراتر از تونس نیز گسترش یافت؛ در تحرکی منطقه‌ای موسوم به بهار عربی."

پس از بهار عربی

خبرگزاری ایسنا: روزنامه گاردین در گزارشی به بررسی تحرکات موسوم به بهار عربی در کشورهای منطقه و نتایج آن پرداخته و نوشته است:

سوریه؛ اسد به طور قطع نبرد را برد

اعتراضات در سوریه نخست از درخواست‌های میلیون‌ها نفر ناراضی از حکومتی خودمحور نشات گرفت. آنها می‌خواستند صدایشان در کشور شنیده شود و به فساد پایان داده شده و فرصت‌های بیشتری در اقتصاد متوقف شده توسط بروکراسی‌، تقلب و پارتی‌بازی ایجاد شود. و خشم آنها هنگامی که رها شد، به قدر کفایت برای سرنگونی برخی افراد قدرتمند کافی بود و بسیاری را به وحشت انداخت.

اما در بسیاری از مناطق سوریه این امر با امید برای اصلاحات همراه نبود. به جای آن، قیام‌ها به جنگ و ناآرامی در سراسر منطقه تبدیل شد.

نبرد بشار اسد برای حفظ قدرت رو به پایان است اما این کشور را نمی‌توان آنطور که قبل از جنگ بود در کنار هم آورد. صدها هزار تن کشته شده، میلیون‌ها نفر همچنان بی خانمان هستند و سوریه در تحرکات قدرت‌های خارجی همانند بالکان شده و احیای برخی از مناطق آن شاید تا چندین سال آغاز نشود.

برای بسیاری از کشورهای درگیر بهار عربی، چشم اندازی مشابه وجود دارد. در ذیل، به خلاصه‌ای از آنچه در سایر کشورهای کلیدی رخ داد، اشاره می‌شود.

تونس

تونس به عنوان مهد بهار عربی داستان موفقیت آمیزی دارد. ظرف یک ماه از مرگ این میوه فروش دوره‌گرد، زین‌العابدین بن علی، رئیس جمهوری خودکامه تونس به عربستان گریخت.

دموکراسی‌ای جایگزین او شد که متحمل حملات تروریستی و مشکلات اقتصادی شد اما به عنوان یک امیدواری برای روشنفکران و فعالان مترقی در سراسر منطقه خدمت می‌کند. با این حال حملات داعش علیه صنعت مهم گردشگری ضربه‌ای مهلک بود و این کشور هنوز هم با مساله کنترل افراط‌گرایی و تقویت یک اقتصاد ضعیف برای مقابله با بیکاری جوانان دست و پنجه نرم می‌کند.

مصر

تظاهرات در میدان تحریر مصر به دیکتاتوری حسنی مبارک در فوریه ۲۰۱۱ پایان داد و پنجره‌ای هرچند کوچک را با برگزاری انتخابات دموکراتیک به سوی امیدواری باز کرد اما امروز مصر، یکبار دیگر توسط ژنرالی سرکوب‌گر و بی رحم اداره می‌شود.

در سال ۲۰۱۳، عبدالفتاح السیسی قدرت را از محمد مرسی، عضو اخوان المسلمینی که اکنون ممنوع‌الفعالیت شده، گرفت. مرسی در سال ۲۰۱۲ در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شده بود اما حامیان السیسی گفتند که مرسی به شدت بر تقویت کنترل سیاسی به جای مقابله با بسیاری از مشکلات سیاسی و اقتصادی کشور تمرکز دارد. حامیان خارجی و بسیاری از لیبرال‌های مصری از ایدئولوژی‌های اسلامی مرسی احساس نارضایتی می‌کردند.

با وجود خشونت و حضور یک فرد نظامی در قدرت، آمریکا از نامیدن کودتا علیه مرسی امتناع کرد. سیسی همچنان در قدرت است و مصری‌ها بار دیگر با سرکوب گسترده از جانب پلیسی روبرو شدند که دوباره قدرتش افزایش پیدا کرده و مخالفان سیاسی و منتقدان شامل هنرمندان و روشنفکران زندانی شده‌اند. اقتصاد مشکل دار که عامل اصلی اعتراضات بود، همانند آنچه تا پیش از ۲۰۱۱ بود، با مشکل دست و پنجه نرم می‌کند و بهبود آشکاری در آن برای مردم عادی مصر دیده نمی‌شود.

یمن

اعتراضات در یمن به فرار علی عبدالله صالح پس از ۳۰ سال حفظ قدرت انجامید اما این رفتن، به دموکراسی منجر نشد به جای آن، قیامی مسلحانه و مداخله نظامی خارجی این وضعیت پیچیده را به یک جنگ داخلی وحشیانه که اغلب فراموش شده است، تبدیل کرد.

مردم این کشور با بدترین شیوع وبا در جهان روبرو شده‌اند، گرفتار قحطی شده و ده‌ها هزار غیرنظامی در نتیجه انفجار بمب و مین یا کشته یا قطع عضو شده‌اند.

آتش بس تحت میانجی‌گری سازمان ملل مورد توافق طرفین درگیر برای شهر الحدیده و دو بندر دیگر اجرایی شده است. اما محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، معمار اقدام بین‌المللی در این جنگ، تمایلی به سازش با حوثی‌ها و پایان اقدامات خصمانه ندارد که به نظر می‌رسد راهی طولانی در پیش دارد.

لیبی

در قیامی علیه معمر قذافی دیکتاتور لیبی،‌ او را در لوله فاضلاب به دام انداختند، کشتند و جسدش را به نشانه پیروزی در خیابان‌ها به نمایش گذاشتند.

اما بعد از آن، شورشیان علیه یکدیگر به پا خاستند، کشور به دو بخش تقسیم شد و حتی داعش که از مقر اصلی خود یعنی شهر سرت بیرون رانده شده، هنوز به عنوان یک نیروی چریکی فعال است.

جرم و جنایت و قاچاق انسان بیداد می‌کند و گروه‌های تبهکار به صورت علنی برده‌ها را به حراج می‌گذارند و هر سال هزاران مهاجر سرگردان از این کشور مجبور می‌شوند با قایق سفرهایی خطرناک به اروپا داشته باشند؛ بسیاری هم در مدیترانه می‌میرند. اتحادیه اروپا به دامن زدن به این درگیری‌ها با پرداخت پول به شبه نظامیان لیبیایی برای سرکوب مسیرهای قاچاق، متهم شده است. با وجود آنکه تعداد افرادی که دریا را برای فرار انتخاب می‌کنند، کمتر شده اما هزاران نفر نیز در لیبی گیر افتاده و به صورت موقت زندانی شده‌اند.

سایر کشورها

پادشاهی‌ها تا حدودی اوضاع بهتری از حکومت‌های افراد خودکامه داشته‌اند اما از بحرین تا اردن و مراکش تمامی آنها مجبور به اعطای امتیازاتی شده‌اند و هنوز با گیر افتادن در بهار عربی دست و پنجه نرم می‌کنند. حاکمان مطلق کشورهای حوزه خلیج فارس شامل قطر، امارات و عربستان حتی کوچکترین مخالفت‌ها را هم سرکوب می‌کنند. اما قیام‌ها در جاهای دیگر این رهبران را نگران کرده و آنها را به سمت درگیری‌های خارجی سوق می‌دهد به ویژه در یمن برای دفاع از قدرت‌هایشان. تنش بزرگتری بین آنها به ویژه میان قطر و عربستان وجود دارد و این جنگ‌ها روابطشان با متحدان غربی را پیچیده کرده است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت