ماجرای وحشت تروریست داعشی مشهور از یک زن

کد خبر: 895187

عضو جدا شده از داعش در خاطرات خود به زنی خشن و مرموز با نام «مادام جلیلة» اشاره می‌کند.

ماجرای وحشت تروریست داعشی مشهور از یک زن

باشگاه خبرنگاران جوان: محمد الفاهم معروف به ابوزکریا عضو جدا شده از گروه تروریستی داعش در قسمتی از خاطرات خود در کتاب"کنت فی الرقة" ضمن اشاره به زنی خشن و مرموز با نام «مادام جلیلة» می‌گوید:

در شش سالگی وارد مدرسه‌ای به نام "حبیب الکرم" در نابل شدم که البته همه آن را با عنوان "مکتب البحر" می‌شناختند، با اینکه بسیار تیزهوش بودم چیزی موجب نفرت من از مدرسه می‌شد و این حس از همان سال‌های نخست تحصیل آغاز شد، از یک سو دلیلش مربوط به روحیه نظم گریز من بود، زیرا از یک جا ساکت و آرام نشستن بیزار بودم، اصلا از نگاه من مدرسه رفتن کاری بس تمسخر آمیز بود و هیچ وقت هم به دروس توجهی نداشتم.

بچه‌های دیگر با دقت سر کلاس به درس توجه می‌کردند و من فقط به ریاضی علاقه داشتم یا به عبارتی در هرچیزی مربوط به این درس من نبوغ داشتم، اما علت نفرتم از مدرسه به زنی با نام "مادام جلیلة" باز می‌گشت.

او معلم ما بود، اما به دلیلی نامعلوم نفرتی بی پایان از من داشت و همیشه مرا شدیدا کتک می‌زد، مادام مرا در صندلی‌های ته کلاس می‌نشاند و واقعا برخوردش با من مانند یک کودک خردسال نبود یا بهتر است بگویم اصلا رفتار مناسبی نداشت. کار‌های این زن به حدی در من تاثیر منفی گذاشت که در تمام سال‌های تحصیلم این حس با من همراه بود، دیگر از درس خواندن زده شده بودم.

بیشتر بخوانید:عملیات انتحاری زن تروریست مقابل پاسگاه پلیس +فیلم

نمره هایم در همان سال‌ها شدیدا افت کرده بود، من هم همیشه در حال دعوا با همکلاسی هایم بودم و آن‌ها را کتک می‌زدم، من از آن دسته بچه‌هایی بودم که منتظر کمک کسی نمی‌ماند و خودش برای انتقام دست به کار می‌شد.

ماجرای وحشت تروریست داعشی مشهور از یک زن/ «مادام جلیلة» که بود؟

دیگر این روحیه جنگجویی باعث شده بود هر جایی که دعوا می‌کردم چه حق با من بود و چه نه، مادرم طرف دیگری را بگیرد و با من قاطعانه برخورد می‌کرد. هروقت با کسی پرخاش می‌کردم مادرم بر سر من فریاد می‌کشید و می‌گفت:خداوند تو را جهنم خواهد فرستاد و در آنجا خواهی سوخت. این جمله همیشه مرا به وحشت می‌انداخت. از همان دوران کودکی بسیار از آتش جهنم می‌ترسیدم در ذهنم هیچ چیز برابر با مجازات الهی نبود و او را ناظری دائم بر اعمالم می‌دانستم، شاید به همین علت در دوران نوجوانی جرات انجام کار‌های ضد دین را نداشتم!

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت