نقش خائنانه تجزیه‌طلبان در تجاوز صدام به سرزمین مادری‌شان/از ارتش صدام تا سازمان استخابارات حزب بعث عراق/خائنان حرکة جماهیریة العربیة، المنظمة السیاسیة و المجلس الوطنی را بشناسید

کد خبر: 874593

صدام حسین از سال ۱۹۷۵ مسئولیت اداره کل امور امنیت ملی حزب بعث عراق (اتاق اصلی ریاست بر سازمان استخبارات عراق) را بر عهده داشت و در متن تصمیم‌گیری مربوط به پایان فعالیت جبهه شعبیه قرار داشت. او در سال ۱۹۷۹ و زمانی که برای کودتا علیه حسن البکر و بر هم زدن توافقنامه الجزائر زمینه لازم را آماده کرده بود، به هسته‌های اداره کننده جبهه شعبیه دستور داد تا سازمان نظامی جدیدی به نام «حرکة الجماهیریة» را تأسیس کنند.

نقش خائنانه تجزیه‌طلبان در تجاوز صدام به سرزمین مادری‌شان/از ارتش صدام تا سازمان استخابارات حزب بعث عراق/خائنان حرکة جماهیریة العربیة، المنظمة السیاسیة و المجلس الوطنی را بشناسید

پایگاه خبری تحلیلی فردا:

خائنان حرکة جماهیریة العربیة، المنظمة السیاسیة و المجلس الوطنی را بشناسید

در قسمت قبلی این یادداشت در مورد تاریخچه گروه‌های تجزیه‌طلب استان خوزستان به تفصیل صحبت شد. در مرور تاریخی خود از نخستین گروه‌های تجزیه‌طلب آغاز کرده و تا سال ۱۹۷۵ پیش آمدیم.

در سال ۱۹۷۵ و به دنبال قرارداد الجزائر، دولت عراق عملا گروه تروریستی «جبهه شعبیه» را به انحلال کشاند و در نتیجه خوزستان تا چند سال امنیت و آرامش را در کنار برنامه‌های توسعه و آبادانی تجربه کرد. این وضعیت ادامه داشت تا این‌که صدام در بغداد دست به کودتا زد و برای تثبیت قدرت خود در عصر پساکودتا، تجاوز به ایران را آغاز کرد. او برای زمینه‌سازی حمله به ایران، از گروه‌های تجزیه‌طلب به نحو احسن استفاده کرد.

نکته دومی که در این مقطع باید مورد توجه قرار گیرد، وقوع انقلاب اسلامی است. در جریان مبارزات انقلاب اسلامی، اعراب خوزستان با مشارکت در اعتصاب‌های تأسیسات نفتی نقش بسیار مهمی در سقوط رژیم ایفا کردند و از فردای پیروزی انقلاب نیز با نظام نوپای اسلامی همدلی نشان می‌دادند. اما به طور طبیعی، سقوط حکومت سابق باعث دو رخداد مهم شد که در فعالیت‌های تجزیه‌طلبان نیز نقش داشت. رخداد اول، تضعیف ارتش و نهادهای انتظامی و امنیتی و ظهور نهادهای انتظامی جدید مانند کمیته‌ها (که در مناطق عرب‌نشین به «کانون‌ها» مشهور شدند) بود که از یک طرف خلأ امنیتی برای فعالیت تجزیه‌طلبان ایجاد می‌کرد و از طرف دیگر نهادهای جدید هنوز آموزش کافی ندیده و در جامعه نیز جا نیفتاده بودند و تبعا تنش‌هایی در زمان تثبیت خود ایجاد کردند. رخداد دوم، بحث بر سر تدوین قانون اساسی و چگونگی نظام جدید حاکم بر ایران بود که با توجه به کنار رفتن دیکتاتوری پهلوی و انباشت مطالبات مردمی، تأثیر خاص خود را بر مطالبات نخبگان عرب خوزستان داشت.

در قسمت دوم این گزارش به مقطع انقلاب اسلامی تا نیمه دهه هفتاد می‌پردازیم. حدفاصل سال‌های ۱۹۷۵ تا سقوط حکومت پهلوی، هیچ گروه یا فعالیت تجزیه‌طلبانه‌ای در خوزستان ثبت نشده است.

حرکة جماهیریة العربیة؛ بستری برای حمله صدام به خوزستان

صدام حسین از سال ۱۹۷۵ مسئولیت اداره کل امور امنیت ملی حزب بعث عراق (اتاق اصلی ریاست بر سازمان استخبارات عراق) را بر عهده داشت و در متن تصمیم‌گیری مربوط به پایان فعالیت جبهه شعبیه قرار داشت. او در سال ۱۹۷۹ و زمانی که برای کودتا علیه حسن البکر و بر هم زدن توافقنامه الجزائر زمینه لازم را آماده کرده بود، به هسته‌های اداره کننده جبهه شعبیه دستور داد تا سازمان نظامی جدیدی به نام «حرکة الجماهیریة» را تأسیس کنند.

دستور العمل این سازمان، تعدد عملیات‌های استخباراتی، ایذائی و تروریستی در خوزستان بود. این سازمان همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی به دستور حزب بعث عراق تأسیس شد تا با استفاده از فرصت تغییر ساختار حکومت و تأسیس نظام جدید در ایران، فضای خوزستان را ناآرام و ناامن ساخته و فضا برای حمله نظامی عراق مهیا گردد.

آن‌ها به دستورالعمل‌های محوله به نحو احسن عمل کردند به طوری که نهایتا بستر مناسبی برای حمله به ایران ایجاد شد. بعدها این تشکیلات ستون فقرات گروه تروریستی «جبهه عربیه» بود که در طول دوران جنگ تحمیلی به عنوان شاخه خوزستانی ارتش عراق علیه آب و خاک و ناموس فرزندان سرزمین مادری خود جنگیدند!

المنظمة السیاسیة

در فضای تأسیس حکومت پس از انقلاب اسلامی، گروهی از نخبگان عرب خوزستان با تشکیل سازمان سیاسی و فعالیت‌های فرهنگی، تلاش کردند به نوعی خودمختاری (دست کم در حوزه فرهنگی اجتماعی) دست یابند. آن‌ها رویه تجزیه‌طلبانه نداشتند؛ اما عملا در فضای رادیکالیسم انقلابی توسط «حرکة الجماهیریة» مصادره شده و حتی بخشی از آنان بعدها به «جبهه عربیه» پیوستند!

با این حال پژوهش‌های نگارنده نشان می‌دهد این تشکیلات دارای تمایلات تجزیه‌طلبانه نبوده و منشأ خارجی نداشته است. با توجه به عدم وابستگی به خارج و مطالبات تجزیه‌طلبانه در این مجموعه، سازمان «المنظمة السیاسیة» در چهارچوب موضوعی این یادداشت قرار ندارد و ما به ذکر همین حد بسنده می‌کنیم.

از ارتش صدام تا سازمان استخابارات حزب بعث عراق

بعد از آزادسازی خرمشهر، سوسنگرد، هویزه و بستان و رفع محاصره آبادان کلیه مناطق اصلی استان خوزستان از اشغال ارتش متجاوز بعثی آزاد شد. شبه نظامیان وابسته به عراق در سازمان تروریستی «حرکة الجماهیریة» در جریان پیشروی ارتش صدام همه ظرفیت‌های خود را به کار گرفته بودند و تبعا در فضای آزادسازی مناطق، همراه با نیروهای ارتش صدام مجبور به عقب‌نشینی تا عمق خاک عراق شدند.

به این ترتیب عملا «حرکة الجماهیریة» وزن خود را در خوزستان به طور کامل از دست داد. در سال ۱۹۸۱ بغداد به این نتیجه رسید که با انحلال سازمان الجماهیریه، گروه جدیدی با عنوان «جبهه العربیه لتحریر الاحواز» تأسیس و همه افراد و گروه‌های تجزیه‌طلب خوزستان را ذیل تشکیلات جدید سازماندهی کند. گفته می‌شود این سازمان مستقیما زیر نظر واحد اطلاعات ارتش عراق فعالیت می‌کند و به نوعی بازوی ارتش عراق در داخل خوزستان بوده است.

جبهه عربیه از نظر نظامی قابلیت چندانی نداشت و وضعیت به جایی رسید که ارتش عراق دو سال بعد اعلام کرد بهتر است در دو شاخه مجزای «جاسوسی» و «سیاسی» از ظرفیت آن استفاده شود و فعالیت‌های نظامی مستقیم از دستور کار آنان خارج شد. طبیعی است که در این شرایط، باید ساختار و عنوان تشکیلات نیز تغییر می‌کرد.

«المجلس الوطنی» شاخه سیاسی تشکیلات جدیدی بود که جایگزین جبهه عربیه شد. این تشکیلات در سال ۱۹۸۳ در بغداد اعلام موجودیت کرده و به سرعت دفاتر خود را در کشورهای مختلف مانند کویت، مصر و... دائر کرد. آن‌ها خود را «پارلمان در تبعید»(!) خوزستان خواندند و مدعی شدند فعالیت نظامی را در دستور کار ندارند؛ اما حاضرند شاخه‌های سیاسی سازمان‌های نظامی را در تشکیلات خود بپذیرند.

«حرکة المجاهدین» نیز شاخه اطلاعاتی و جاسوسی جبهه عربیه در سازمان جدید ماند که گرچه یک نماینده در مجلس الوطنی داشت؛ اما در ظاهر به عنوان یک سازمان نظامی و جاسوسی مستقل فعالیت می‌کرد. مرکزیت واقعی این تشکیلات در العماره و بصره بود تا از نزدیک بتواند فعالیت‌های جاسوسی خود را در عمق خاک خوزستان هدایت کند. این گروه در سال ۱۹۸۷ و در ماه‌های پایانی جنگ تحمیلی با تغییر ساختار خود عنوان «منظمة الجماهیر الثوریة» را برای خود برگزید.

نکته مهم و قابل توجه این‌جاست که در پی خاتمه جنگ تحمیلی و حمله صدام به کویت، بغداد تحت فشار سیاسی و اقتصادی بین المللی و منطقه‌ای قرار گرفت و متعاقبا فعالیت‌های این گروه‌ها نیز به پایان رسید. تا این‌که در دوران اصلاحات و متعاقبا عصر پسااصلاحات دوره جدید فعالیت آنان آغاز شد. در قسمت بعدی این گزارش به نسل جدید گروه‌های تجزیه‌طلب خوزستان می‌پردازیم که در فضای پسا دوم خرداد تأسیس شده و رشد کردند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت