خبرگزاری مهر: اخیرا وزارت خارجه روسیه اعلام کرده است که از ۱۲ کشور از جمله ایران، پاکستان، هند و چین برای شرکت در نشست صلح افغانستان که قرار است تا دو هفته دیگر در مسکو برگزار شود، دعوت کرده است، اما آمریکا و افغانستان اعلام کردند که در این نشست شرکت نمیکنند. از طرفی «ذبیح الله مجاهد» سخنگوی رسمی طالبان اعلام کرد که نمایندگان این گروه در این کنفرانس شرکت میکنند و خواسته طالبان درخصوص مسائل مربوط به افغانستان را در این کنفرانس ابراز میکنند. مجاهد در خصوص اینکه «کشورهای دیگری در ارتباط با صلح و مذاکرات از طالبان دعوت کرده بودند، اما ان گروه نپذیرفت، چرا دعوت مسکو را پذیرفت؟» گفت: کنفرانس مسکو کنفرانس مذاکره نیست، بلکه کنفرانس تبادل اطلاعات است. شرکت نمایندگان طالبان در نشست مسکو در حالی که آمریکا از شرکت در این نشست امتناع ورزیده از یک سو و مذاکرات مستقیم طالبان با نمایندگان واشنگتن از دیگر سو، نمایانگر این است که این گروه در کنار فشارهای نظامی، با استفاده از روابط آمریکا و روسیه از طریق دیپلماتیک نیز به واشنگتن فشار وارد میکند. «مایکل کوگلمن» مسئول بخش آسیایی اندیشکده «ویلسون» حضور نمایندگان طالبان
در نشست ماه آینده در روسیه را نقشه سیاسی طالبان برای بهره برداری از روابط بد مسکو- واشنگتن خواند و گفت: طالبان با حضور در این نشست تلاش خواهد کرد تا آمریکا را تحت فشار قرار دهد و یا اینکه این گروه در نظر دارد ببیند «روسها چه چیزی برای ارائه دارند». از دیگر سو حمله شدید و گسترده طالبان به شهرستان «غزنی» بخشی از استراتژی دوجانبه نظامی و دیپلماتیک طالبان است که براساس محاسبات این گروه موفقیت در میدان جنگ میتواند به اهرم آنها در میز مذاکره نیز تبدیل شود چرا که از نظر طالبان، اعضای این گروه به پیروزی در میدان نبرد معتقدند و از این رو برای ایجاد بهترین شرایط برای مذاکره تلاش میکنند و در صورت عدم موفقیت نیز «با خوشحالی به میدان نبرد بازگشته و جنگ را ادامه میدهند». در سمت دیگر ماجرا بعد از اعلام عدم شرکت دولت افغانستان در نشست مسکو، وزارت خارجه روسیه اعلام کرد که افغانستان، حضور خود در نشست صلح مسکو را مشروط به دیدار مستقیم با نمایندگان طالبان در حاشیه این نشست کرده است، اما از نظر کارشناسان، بی میلی افغانستان برای شرکت در نشست مسکو ناشی از دلسردی آن نسبت به نتایج این نشست در زمینه آغاز گفتگوهای صلح میان
دولت و طالبان نیست بلکه این موضع، تحت تأثیر سیاستهای رسمی ایالات متخده اتخاذ میشود. واقعیت این است که آمریکا به شدت نگران پررنگتر شدن نقش روسیه در افغانستان است. اگر روسیه بتواند بن بست ایجاد شده در زمینه صلح با طالبان را بشکند، در آن صورت، آمریکا علیرغم حضور و سلطه نظامی همه جانبه در افغانستان، در عرصه دیپلماسی، بازی را به رقیب سنتی خود روسیه واگذار خواهد کرد. آمریکاییها علاقه ندارند که روسیه چه از مسیرهای نظامی و استراتژیک و چه از طرق دیپلماتیک و سیاسی، در رویدادهای افغانستان نقش آفرینی کند. به همین دلیل، کابل نیز نسبت به شرکت در نشست مسکو، تردید دارد و آبشخور اصلی این تردید، ترسی است که آمریکا در برابر نفوذ سیاسی روسیه در افغانستان دارد. کابل و واشنگتن بارها اعتراض و نگرانی خود را نسبت به روابط مستقل و مستقیم مسکو با طالبان، ابراز داشته اند و با توجه به این امر، نشست مسکو که یکی از برآیندهای جانبی این ارتباط محسوب میشود، هرگز برای کابل و واشنگتن، قابل قبول نیست و نمیتواند منافع و اهدافی را که آمریکا در افغانستان دنبال میکند و کابل را نیز ملزم به تبعیت از آن میداند، تضمین کند. این در حالی
است که افغانستان پیش از این درباره هیچ یک از نشستهایی که با محوریت صلح افغانستان برگزار شده، چنین پیش شرطی را مطرح نکرده است. کابل حتی در نشستهایی شرکت کرده که طالبان با وجود دریافت دعوت رسمی، از حضور در آن، امتناع کرده است. همچنین در گذشته نشستهایی هم برگزار شده که در آن، نمایندگان کابل و طالبان، به صورت همزمان حضور داشته اند، اما هیچ گفتگوی مستقیمی میان آنها صورت نگرفته است. با این حساب، تعیین پیش شرط برای شرکت در نشست مسکو، هیچ دلیل دیگری جز مخالفت آمریکا با این نشست و ترس این کشور از نقش روسیه در آینده سیاسی و امنیتی افغانستان ندارد. از طرفی هم اکنون آمریکا به تنهایی و به صورت مستقل با طالبان، سرگرم مذاکرات همه جانبه است که نه دولت کابل از جزئیات آن چیزی نمیداند و نه مردم افغانستان. با این وصف، امتناع از شرکت کابل در نشست صلح مسکو، دلایل سیاسی مشخصی دارد که هرگز با رویه پیشین افغانستان در این زمینه، همخوانی ندارد. واقعیت این است که کابل و واشنگتن، مخالف هرگونه روند سیاسی صلح با محوریت و ابتکار مسکو هستند. این در حالی است که افغانستان حتی از ابتکار عمل کشورهایی مانند ازبکستان و اندونزی هم
استقبال میکند به این امید که شاید یکی از این روندها و ابتکارات بتواند بن بست مذاکره مستقیم طالبان با دولت افغانستان را باز کند، اما در نشست مسکو که طالبان مستقیما حضور پیدا میکند و این احتمال هم وجود دارد که این فرایند در نهایت به آغاز یک گفتگوی مستقیم میان کابل و طالبان، منجر شود، کابل و واشنگتن در اقدامی مشابه و هماهنگ با آن مخالفت میکنند. دولت تحت حمایت آمریکا در کابل حتی در خصوص هزینههای سنگین مذاکرات مستقیم و مستقل آمریکا با طالبان در قطر، از حساب حاکمیت ملی و استقلال سیاسی افغانستان، عمدا چشم پوشی میکند، اما در توجیه عدم شرکت خود در نشست مسکو میگوید که هر روندی باید در محوریت با دولت افغانستان باشد. مخالفت دولت کابل برای شرکت در این نشست در حالی است که «امرالله صالح» رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان به شدت از عدم شرکت نمایندگان دولت افغانستان در نشست مسکو انتقاد کرد و گفت که دیپلماسی افغانستان در دفاع از مشروعیت دولت این کشور در منطقه دچار شکاف و فروپاشی شده است. وی افزود که شرکت طالبان در کنفرانس مسکو آن هم در غیاب نمایندگان دولت افغانستان میتواند آغاز شناسایی دو اداره دولتی در این کشور و
حتی تجزیه غیر رسمی خاک افغانستان باشد. کنفرانس مسکو و مراوده رسمی و علنی روسیه با طالبان نشان میدهد که دیپماسی افغانستان در دفاع از مشروعیت دولت این کشور در منطقه و نهادینه ساختن روایت مبارزه ضد تروریسم و دفاع از حاکمیت قانون اساسی در کشور دچار شکاف و فروپاشی شده است. همچنین «حامد کرزای» رئیس جمهوری پیشین افغانستان نیز در دیدار با سفیر روسیه در این کشور به نوبه خود از ابتکار روسیه برای برقراری صلح در افغانستان حمایت و قدردانی کرد و گفت: تنها راه برای نجات افغانستان از حالات اسفناک کنونی، مذاکرات میان طرفهای افغانستانی و تجدید فضای همکاریهای منطقهای و جهانی است. با این همه، روسیه سرانجام حضور و هژمونی سیاسی خود در افغانستان را بر کابل و واشنگتن تحمیل خواهد کرد و باز کردن باب تازهای در روند صلح با حضور طالبان و غیبت آمریکا و افغانستان، این مهم را میسر خواهد کرد. بنابراین، کابل حتی اگر نمیتواند مستقل از واشنگتن تصمیم بگیرد و عمل کند، دست کم باید تبعات زیان بار و نگران کننده نادیده گرفتن ابرقدرتهای مؤثر دیگر در معادلات جنگ و صلح افغانستان را به آمریکا گوشزد کند شاید تصمیم گیرندگان واشنگتن به نتایج
معقول تری برسند و از بار سنگین هزینههای ناشی از جنگ نرم ابرقدرتها در زمین افغانستان بکاهند و از تکرار تجربه ویتنام تحت اشغال آمریکا و افغانستان تحت اشغال شوروی پیشگیری کنند.
دیدگاه تان را بنویسید