واکاوی عملیاتهای گرگهای تنها/ داعش از این پس چگونه حمله خواهد کرد؟
عملیاتهای تروریستی در فرانسه و اندونزی اگرچه به نام داعش به ثبت رسید، اما موضوعی که در امتداد این وضعیت وجود دارد بحث فعالیت جریان موسوم به «گرگهای تنها» است؛ گمانهزنیها و حتی کتب متعددی در اینباره نوشته شده است، اما واقعیت این است که به صورت دقیق نمیتوان آنها را ادامه داعش دانست، بلکه به نظر میرسد یک جریان پوششی برای فریب نیروها و دستگاههای اطلاعاتی و نظارتی در اروپا به حساب میآیند تا یک شاخه منسجم و مستحکم از داعش که در قاره سبز انشعاب کرده است.
روزنامه وطن امروز: بررسی و تحلیل وقایع و عملیاتهای تروریستی در وضعیت فعلی، یکی از موضوعاتی است که نهتنها در ابعاد رسانهای برای روشنگری و اطلاع افکار عمومی مورد استفاده قرار میگیرد، بلکه برای راززدایی از نیت مجرمانه، هدف عملیات و تهیه گزارش تکمیلی و نهایی توسط نهادهای قضایی و اطلاعاتی سراسر جهان مورد نظر بوده و خواهد بود. در این بین گذر زمان و برجسته شدن رگههای نظم نوین جهانی موضوعی است که بدون شک اقدامات تروریستی و افراطی را دستخوش تغییر کرده و در امتداد آن شاهد تغییر راهبردهای امنیتی و سیاسی دولتها برای مقابله با این پدیده خشن و چندضلعی هستیم.
در اینجاست که بازه زمانی عملیاتها و زمین وقوع حادثه باعث میشود مدل خلق و اجرای یک واقعه تروریستی یا یک اقدام افراطگرایانه به صورتهای مختلف نمایان شود. به عنوان مثال سازمان تروریستی القاعده از زمان شروع فعالیت خود در اواسط دهه ۸۰ میلادی تاکنون مدلهای متفاوتی از اجرای عملیاتها را به تصویر کشیده است؛ به گونهای که پلان عملیاتی در افغانستان که شامل بخش شهری و کوهستانی بود، هرکدام بر اساس تاکتیکی خاص اجرایی میشد، اما پس از مدتی زمانی که بحث عملیاتهای خارج از گستره افغانستان مطرح شد، شاهد تعدد مدلهای انفجارهای نقطهای بودیم؛ مثلاً در عملیات مادرید که سال ۲۰۰۴ در پایتخت اسپانیا انجام شد و بیش از ۱۵۰ نفر کشته شدند، حدود ۵ واگن قطار شهری بمبگذاری و در شلوغترین ساعات تردد شهروندان این کشور منفجر شد که در بررسیها مشخص شد ردپای «القاعده» در این عملیات وجود دارد. از این جهت ما در سایر عملیاتهای مشابه ساختاری کاملاً متفاوتتر از زمینهای درگیری در گسترههای جغرافیایی باز را شاهد هستیم.
درباره داعش هم این موضوع به همین صورت است؛ عملیاتهایی که در خاک عراق و سوریه توسط عناصر یا هستههای چند نفره انجام میشود به دلیل ضعیف بودن لایههای امنیتی و قرار داشتن کشور در وضعیت امنیتی شکننده، باعث میشود جغرافیا و زمین عملیات بسیار گستردهتر بوده و موانع کمتر باشد. اما همین عناصر داعش زمانی که در اروپا، آمریکا یا سایر مناطق دیگر بخواهند دست به اقدامی بزنند، میدان عمل کمتری در مقابل خود میبینند که همین محدودیتها باعث تغییر سوژه عملیات و مدل اقدام خواهد شد.
با این پیشفرض زمانی که به تحلیل عملیاتها از حیث شکلی و ساختاری میپردازیم، به این مفهوم تا حد زیادی دست پیدا میکنیم که مجری عملیات یا اقدام تروریستی و خرابکارانه به چه جریان یا تیمی تعلق دارد. اما آنچه هدف از نگارش این متن است، بطن این اقدامات و نیتخوانی عملکنندگان آن خواهد بود؛ به عبارت دیگر در ادامه اقدام به تمییز این موضوع میکنیم که آیا در حالت فعلی و در یک دهه اخیر که پدیدهای به نام «داعش» پرچم سیاه خود را برافراشته است، تمام عملیاتها توسط این گروه و با ریشههای ایدئولوژی سلفی- تکفیری به اجرا گذاشته میشود یا اینکه به غیر از این تفکر، با جریان فکری دیگری در جهان (بویژه اروپا و آمریکا) روبهرو هستیم؟
خوانش ایدئولوژی تروریسم (تفاوت خاستگاه مذهبی و غیرمذهبی) اقدامات مسلحانه هدفمند، یکی از نخستین موضوعاتی است که باید برای بررسی تروریسم سیاسی (غیرمذهبی) مورد نظر قرار بگیرد. این سلسله اقدامها غالباً به ترور یا ضربات چریکی انفرادی، عملیاتهای هستهای چند نفره یا بمبگذاری منتج میشود. به عنوان مثال ارتش جمهوریخواه ایرلند که از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۲ برای بازپسگیری ایرلند از بریتانیا دست به سلاح شده و اقدامات چریکی انجام میداد از نخستین سازمانهایی است که از آنها به عنوان یک تشکیلات خرابکاری نام برده میشود. پس از آن «بریگارد سرخ» که یک جریان مارکسیست در ایتالیا به حساب میآمد، در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی دست به ترورهای گرم زد که یکی از شاخصترین اقدامات آنها ترور «آلدو مورو» نخستوزیر ایتالیا در اواخر دهه ۷۰ میلادی بود. یکی دیگر از خشنترین جریانات تروریستی اروپا پس از جنگ دوم جهانی «فراکسیون ارتش سرخ یا همان راف (R.A.F)» بود که به گروه «بادر ماینهوف» مشهور بوده و در آلمان غربی با ریشههای مارکسیست- لنینیستی فعالیت داشت که هدفشان مقابله با امپریالیسم و سرمایهداری بود و از همان دهه ۷۰ تا اواخر دهه ۹۰ میلادی مشغول به فعالیت بود.
هر سه سازمان مذکور را امروز در زمره تشکیلات تروریستی قرار میدهند، اما ایدئولوژی آنها را سیاسی و غیرمذهبی میخوانند، چرا که دیدگاه آنها برای دست به سلاح شدن فاقد هرگونه تفکر بر پایه ارزشهای دینی است، بلکه اختلاف در بنیان تفکر سیاسی و تفاوت آرمانها با یکدیگر است که موجب شده شاهد قیام مسلحانه در قاره سبز با این ادبیات باشیم.
در مقابل این وضعیت و در زمانی که این دسته از جریانهای تروریستی به اقدامات خود ادامه میدادند، القاعده در حال جنگیدن با شوروی در خاک افغانستان بود و در امتداد آن مجاهدان افغان هم برای مقابله با کمونیستها دست به سلاح شده بودند که دقیقاً مدلی از آرمانخواهی ملی را به تصویر میکشد که به یکباره چاشنی «مذهب و نگاه برآمده از دین» به این اقدامات اضافه شد. درست است مبارزه با متجاوز و مقابله با آن در منظر اسلام مورد تاکید بوده، اما اینکه قرائت مذهب متفاوت، آن هم با ریشههای وهمآلود وهابیت افراطی و سرایت آن به سلفیت به یکباره تروریسم مذهبی را خلق میکند، موضوعی است که امروز دنیا با آن دست و پنجه نرم میکند.
ممکن است عدهای به جریان «کوکلاسکلانها» اشاره کنند و بگویند این طیف هم باید در زمره تروریستهای مذهبی قرار بگیرند، اما واقعیت این است که این جریان مباحث برتری نژادی را در راس امور خود قرار داده بود و پس از آن به حذف نگرشهای دینی مخالف پرداختند و این اقدام تنها در خاک ایالات متحده انجام میشد نه در گستره جهانی. به عبارت دیگر، تروریسم مذهبی که امروز با نام القاعده، داعش، بوکوحرام، مغرب اسلامی و... مطرح میشود با سوءبرداشتهای جهتدار مذهبی دست به سلاح شده یا انتحار میکنند.
داعش و گرگهای تنها؛ ۲ معادله یک بستر
آغاز عملیاتهای اروپایی و خارج از مرزهای عراق و سوریه توسط داعش به سال ۲۰۱۵ از پاریس کلید خورد که این روند را باید مبدأ عملیاتهای خارجی این جریان تروریستی دانست که رسماً مسؤولیت آن را به عهده گرفتند. «ابومحمد العدنانی» در آن زمان سخنگوی داعش و مسؤول طرح عملیاتهای خارجی این گروه تروریستی بود و در ساختار تشکیلاتی و کادر مرکزی داعش از او به عنوان موسس و بنیانگذار عملیاتهای خارج از ارض خلافت (عراق و سوریه) نام برده میشود. پس از آنکه داعش توانست در اروپا عملیات کند، همگان به این تحلیل رسیدند که نفوذ در چنین لایههای امنیتی ضعف اروپا را به رخ میکشد، اما واقعیت این بود که پدیده مهاجرت برآمده از جنگ در سوریه، عراق و افغانستان موضوعی است که بهترین پوشش برای ورود به خاک قاره سبز به شمار میآمد و در اینجا بود که شبکهسازیها از سال ۲۰۱۲ انجام شد و هر ماه شاهد عملیاتهای متنوع در خاک آلمان، فرانسه، بریتانیا، فنلاند، هلند و ... بودیم.
این وضعیت ادامه داشت تا اینکه ساختار امنیتی کشورهای اروپایی به خود آمد و توانست تا حدودی این روند را کنترل کند؛ بدون تردید کنترل این روند بر مدل اجرای عملیاتهای داعش تاثیر داشت و شاهد آن بودیم که جزوههای آموزشی با موضوع استفاده از چاقو یا خودرو (سواری یا نیمهسنگین) توسط رسانهها و نشریات الکترونیکی منتشر شد. این جزوات نشان میداد عناصر داعش برای اجرای عملیات خود با مشکل تهیه سلاح گرم یا مواد اولیه برای ساخت انواع بمبها روبهرو هستند و در نهایت باید با ابزار اولیه که در دسترس است و مورد توجه نیروهای پلیس و امنیتی قرار نمیگیرد، اقدام به عملیات کنند. به عبارت دیگر، شاخه عملیاتهای خارجی داعش و مربیان آنها از توانایی «همسان سازی با محیط» برای رد گم کردن و کاهش خطر برای انجام عملیاتهای خود در اروپا استفاده کردند.
این وضعیت باعث شد آرامآرام نام داعش در اروپا کمرنگ شود و حتی مدل عملیاتها از گروهی به انفرادی تغییر شکل دهد. اما در ادامه این سناریو، واژهای به نام «گرگهای تنها» خلق شد؛ این عنوان استعاره از عملیات انفرادی دارد، اما الزاماً داعش مجری آن نیست و تنها شاهد پذیرش مسؤولیت از سوی داعش هستیم. این طیف از عناصر، ممکن است هیچ علقهای با داعش نداشته باشند و حتی حامل ایدئولوژی مذهبی نباشند، اما به دلیل نارضایتی از دولت یا عوامل اجتماعی یا اقتصادی تا حدی به آنها فشار وارد شده است که از روی عناصر داعش برای خالی کردن و بروز اعتراض خود دست به چاقو شده یا سوار بر خودرو شهروندان یک کشور را زیر میکنند.
گرگهای تنها به دلیل عدم حمایت مالی و لجستیکی به هر صورت و با هر درجه از خشونت که بخواهند عمل میکنند و حتی سندی از آنها مبنی بر ارتباط با داعش یا چنین گروههایی بر جا نمیماند، اما داعش با پذیرش مسؤولیت عملیات آن شخص، میدانداری کرده و خود را باعث و بانی آن واقعه معرفی میکند. از این رو حمله تروریستی در محله تفریحی «اوپرا دیستریکت» در پاریس که گفته میشود ضارب آن یک تبعه چچنی بوده است، تا حدود زیادی داعش را نمایان میکند؛ یا ۳ حمله انتحاری به کلیساهای واقع در شهر سورابای اندونزی بهعلاوه حمله به زندان در حومه جاکارتا از موضوعاتی است که به دلیل وجود دادههایی از جمله مدل حمله یا تابعیت مهاجمان نشان میدهد سناریوی داعش این بار در شرقآسیا ادامهدار خواهد بود؛ به صورتی که سال گذشته میلادی شهر ماراوی فیلیپین چندین ماه درگیر ویروس تکفیر بود و قبل از آن شبکهسازی آنها در داغستان، حومه چین، چچن و حتی جغرافیای شبهقاره و آسیای مرکزی رسماً اعلام شده بود. این موضوع دلیل بر آن نمیشود که بگوییم داعش در غرب آسیا به پایان رسید، بلکه زیرزمینی شدن فعالیت آنها و تغییر اقدامات از نظامی محض به دستبردهای اطلاعاتی و ترورهای شبانه، دلیلی بر ادامه حضور آنها در خاورمیانه است.
فرجام سخن
عملیاتهای تروریستی در فرانسه و اندونزی اگرچه به نام داعش به ثبت رسید، اما موضوعی که در امتداد این وضعیت وجود دارد بحث فعالیت جریان موسوم به «گرگهای تنها» است؛ گمانهزنیها و حتی کتب متعددی در اینباره نوشته شده است، اما واقعیت این است که به صورت دقیق نمیتوان آنها را ادامه داعش دانست، بلکه به نظر میرسد یک جریان پوششی برای فریب نیروها و دستگاههای اطلاعاتی و نظارتی در اروپا به حساب میآیند تا یک شاخه منسجم و مستحکم از داعش که در قاره سبز انشعاب کرده است. به هر ترتیب داعش را باید در افغانستان زیر ذرهبین داشت، چرا که این جغرافیا براحتی میتواند سکوی پرتاب آنها در شرق آسیا باشد، اما انجام اینگونه عملیاتها که عناصر آنها «انصارالخلافه» نام میگیرند، این پیام را مخابره میکند که آنها خود را توزیعکننده نوستالژی خلافت بغدادی در دنیا میدانند. از این منظر باید شاهد خلق سناریوهایی از سوی داعش در جغرافیاهایی باشیم که کمترین نگاه در ادبیات سیاسی به آنها شده است.
دیدگاه تان را بنویسید