خبرگزاری مهر: هر چند اعمال قدرت آشکار و نفوذ کشورها در خارج از مرزهای خود از نگاه رسمی و دیپلماتیک امری مذموم به حساب میآید، اما به سختی میتوان کشور تاثیرگذاری را یافت که در همسایگآن بعنوان حوزههای امنیتی و فرهنگی و ژئوپلتیکی خود اقدام به بازیگری و اعمال قدرت در راستای تامین امنیت و منافع ملی خود نکند و یا در عمل این نوع کنشگری را مردود بداند. انگیزههای حضور و نفوذ را میتوان متنوع دانست اعم از تلاش برای رقابت، مهار و در نهایت حذف رقبا که در پی تلاقی منافع در کشور هدف بوجود آمده تا تلاش برای کسب حداکثر منافع اقتصادی و ... از این منظر، هماوردی ایران و عربستان در عراق دارای ابعاد و پیامدهای مختلفی است که اهمیت تحلیل تحولات این کشور مهم را دو چندان میکند. بغداد متناسب با اقتضاءات زمانی در برهههای مختلف - بویژه پس از سال ۲۰۰۳ - در رابطه خود با تهران و ریاض بعنوان دو رقیب، روند یکسان و ثابتی نداشته است. اوج نزدیکی سعودیها به حاکمیت عراق را باید در دوره جنگ صدام علیه ایران دانست که حتی شورای همکاری خلیج فارس با محوریت ریاض جهت کمک به صدام شکل میگیرد. روابط مستحکم میان ریاض و بغداد تا اشغال کویت توسط
نیروهای صدام تداوم دارد. اما با این تجاوز و با به صدا درآمدن زنگ خطر برای عربستان و سایر قدرتها و در پی اقدام بینالمللی برای خروج نظامیان عراق از کویت، جو سرد و یا بی رمقی بر روابط دوجانبه حاکم است. با سقوط صدام و قدرت یافتن دو طیف شیعیان و کردها که همواره در عراق از قدرت سیاسی و حاکمیت بی بهره بودند، معادلات عراق روند کاملاً متفاوتی را در مقایسه با قبل از ۲۰۰۳ به خود میگیرد. از این سال شاهد نزدیکی روابط عراق به ایران هستیم. کردها و شیعیان که برای سرنگونی دیکتاتور بعثی از حمایتهای تهران بهره میبردند، طبیعتاً با دستیابی بر قدرت سیاسی، بیش از آنکه به عربستان و یا سایر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای تمایل داشته باشند، اقدام به برقراری روابط راهبردی با جمهوری اسلامی ایران کردند. با گذشت زمان و تثبیت فرایند دولت و ملت سازی در عراق و رفع تهدیدات امنیتی همانند گروههای تروریستی و تهدیدات سیاسی مانند تجزیه این کشور که در قالب جدایی کردستان کلید خورده بود، فصل جدیدی از حضور بازیگران رقیب در عراق بویژه عربستان و ایران آغاز شده است. اما سوالی که در اینجا قابل طرح است اینکه آیا تلاش ریاض برای حضور و نفوذ در
عراق تهدیدی علیه ایران و راهبردهای تهران در عراق محسوب میشود؟ و آیا نگرانی تصمیمسازان و تصمیمگیرآن ایرانی عرصه عراق وارد است یا خیر؟ برای پاسخ به سوالات فوق اشاره به چند نکته ضروری است؛ ۱. (عروبیت و تشیع) دو مولفه تاثیرگذاری هستند که در تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه عراق در چند دهه اخیر نقش اصلی را ایفا کردهاند. در میان کشورهای منطقه شاید نتوان کشوری را یافت که به اندازه عراق این دو هویت قومیت و دیانت در آن نقشهای متضادی را با یکدیگر به نمایش گذاشته باشند. هر چند عراق را بعنوان یک جامعه عربی قلمداد میکنیم، اما به اعتراف علی الوردی مورخ و جامعه شناس برجسته عراقی، جامعه عراق از نظر اجتماعی و فرهنگی همواره به ایران تمایل و گرایش داشته است. تمایل و وابستگی فرهنگی و اجتماعی که حتی در سایه سختترین و خشنترین رفتارهای رژیم بعث برای ایجاد شکاف میان جامعه ایران و عراق هم توفیق چندانی به دست نیاورد. ۲. عربستان در هر پروندهای به صورت راهبردی وارد شده نتوانسته موفقیتی کسب کند و بیشتر از آنکه نقش سازنده در کشورهای هدف داشته باشد نقش تخریبی دینی و فرهنگی را به عهده داشته است. نمونه این حضور تخریبی را
میتوان در لبنان در دوره انتخاب نخست وزیر که بیش از دو سال به طول کشید تا طرف سعودی راضی شود. حضور در سوریه با استفاده از گروههای تروریستی که همه آنها نهایتاً در لیست گروههای تروریستی بین المللی قرار گرفتند. حضور در افغانستان و پاکستان که منجر به تاسیس مدارس دینی افراطی شده و همچنین در آسیای میانه که حضور عربستان برای این کشورها جز محنت و افراط گرایی نتیجهای نداشته است. عربستان حتی به همپیمانان سنتی خود نظیر قطر نیز سعه صدر به خرج نداده و خواستار کرنش بی، چون و چرای آنها در مقابل خود شده است. ۳. هدف ایران از حضور در عراق و تلاش برای تاثیر بر معادلات این کشور رفع تهدیداتی بود که امنیت ایران را نیز در معرض خطر قرار میداد. با سرنگونی صدام و انهدام گروههای تروریستی همانند منافقین و داعش و نیز تبدیل عراق به کشوری با ثبات، نگرانی ناشی از بی ثباتی و پیامدهای منفی آن بر جمهوری اسلامی مرتفع شده است و همکاریهای تهران و بغداد در قالب پیمانهای بینالمللی پیگیری میشود. ۴. افزون بر این، مردم و دولتمردان عراقی اعم از شیعه و سنی و کُرد تجربه شرایط سخت داعش و گروههای تروریستی را داشته و میدانند که در شرایط
بحرانی چه کشورهایی به آنها کمک کرده و چه کشورهایی در پی امتیاز گیری یا تحمیل خواستههای خود هستند. اگرچه کمک اقتصادی به کشورها خوب و سازنده است، اما با اهدای یک ورزشگاه یا چند ساختمان و چند بزرگراه نمیتوان روابط راهبردی با یک کشور برقرار کرد. نتیجه آنکه حضور عربستان در عراق که عمدتاً با اهداف اقتصادی و مقطعی صورت میگیرد و قابل مقایسه با حضور فرهنگی و راهبردی ایران در عراق نیست، نمیتواند منشا چالش و نگرانی برای تهران باشد هر چند نباید از فرصت پیش آمده جهت سرمایهگذاری در بازار بکر عراق غفلت کرد.
دیدگاه تان را بنویسید