فرزند شهیدی که ۲۰۰ عملیات ضدصهیونیستی را سرکوب کرده!/ مسئول هماهنگی امنیتی با اسرائیل یا مرد پشت پرده تشکیلات خودگردان

کد خبر: 768454

او خود در یکی از معدود گفتگوهای مطبوعاتی‌اش، در مصاحبه با مجله‌ی «دیفنس نیوز» آمریکا به صراحت درباره‌ی هماهنگی امنیتی سخن گفته و صریحا اعلام کرد دستگاه تحت مدیریت او در خلال انتفاضه‌ی قدس که از اکتبر 2015 آغاز شده بود، جلوی 200 عملیات [ضد اشغالگری] را گرفته است!

فرزند شهیدی که  ۲۰۰ عملیات ضدصهیونیستی را سرکوب کرده!/ مسئول هماهنگی امنیتی با اسرائیل یا مرد پشت پرده تشکیلات خودگردان

سرویس بین‌الملل فردا: این صحنه را در نظر بگیرید: ماجد فرج، رئیس دستگاه «اطلاعات عمومی» حکومت خودگردان، در مجلس شامی که دستگاهش در شمال کرانه‌ی باختری برای ایتام برگزار کرده نشسته است. چشمش بین ایتام می‌چرخد و گاهی دستی به سر بعضی از آنها می‌کشد. حتی برای بعضی‌ها شخصا لقمه درست می‌کند و در دهانشان می‌گذارد. بعد که همه شامشان را می‌خورند، رئیس دستگاه اطلاعاتی فلسطین شروع می‌کند به یک سخنرانی مفصل درباره‌ی اشغالگران و آشتی [فلسطینی-اسرائیلی] و دخالت عرب‌ها در مسائل فلسطین. هرچه صحبتش پیش می‌رود، صدایش بلندتر می‌شود. در اوج صحبت شروع می کند به حمایت از سعودی‌ها و مصری‌ها در برابر قطر، درحالیکه تا این لحظه حکومت خودگردان فلسطین درباره‌ی بحران خلیج فارس [بین قطر و چهار کشور عربیِ عربستان و امارات و بحرین و مصر] سکوت کرده بود.

کسی که پدرش را صهیونیست‌ها کشته‌اند و خودش 200 عملیات ضد صهیونیستی را سرکوب کرده!

به گزارش روزنامه الاخبار لبنان، باین موضع‌گیری سرلشگر ماجد فرجِ 56 ساله، به سرعت در صدر خبرهای داخلی فلسطین و خبرگزاری‌های عربی قرار می‌گیرد. هیچ کدام از حاضرین تصور نمی‌کردند که صحبت‌های او در این مجلس شام، اینقدر مورد توجه رسانه‌ها واقع شده و چنین دردسری برای محمود عباس (رئیس تشکیلات خودگردان) به بار آورد.

مرد پشت پرده تشکیلات خودگردان کیست؟

صحبت‌های ماجد فرج در آن ضیافت شام، چندان مطابق با حال و هوای شخصی او و همینطور ماموریت‌هایی که در آن دستگاه حساس بر عهده دارد نیست. از جمله‌ی وظایف فرج، ایفای نقش اصلی در زمینه‌ی «هماهنگی امنیتی» با اسرائیل است. فرج با توجه به همین جایگاه حساس خود، تبدیل به یک شخصیت مهم در عرصه‌ی فلسطین شده و تقریبا در همه‌ی مسافرت‌های محمد عباس همراه اوست. فرج معمولا از حضور در مقابل دوربین‌ها پرهیز دارد، در سکوت کار خودش را می‌کند و اصرار دارد که دستگاه تحت نظرش، همیشه در هاله‌ی بزرگی از «سری بودن» فرو برود.

داستان رسیدن فرج یا همان «ابوبشار» به نزدیک‌ترین حلقه‌ی اطرافیان محمود عباس، به اندازه‌ی شخصیت فرج عجیب به نظر می‌رسد. او در اردوگاه آوارگان فلسطینیِ «الدهیشة» در جنوب بیت لحم متولد شد. البته اصلیت خانواده‌ی آنها به روستای رأس ابوعمار در جنوب غرب قدس می‌رسد که جزو مناطق اشغالی 1948 به حساب می‌آید.

ابوبشار در یک خانواده‌ی متوسط 6 نفره بزرگ شده و در کوچه‌پس‌کوچه‌های اردوگاه الدهیشه رشد کرد. بعدها پدرش علی فرج، در سال 2002 و در انتفاضه‌ی الاقصی و در زمانی که اشغالگران منع آمد و شد اعلام کرده بودند، وقتی رفته بود تا برای خانواده‌اش نان بخرد، به ضرب 12 گلوله به شهادت رسید.

فرج در همان زمان حیات پدر مجبور شد مثل دیگر فقرای آن اردوگاه، برای کمک به خانواده‌اش تحصیل را رها کند و در یک کارگاه نجاری در همانجا مشغول به کار شود. البته او بعد از چند بار تغییر دادن محل کارش، دوباره به تحصیل بازگشت و موفق شد در رشته‌‌ی بازرگانی از دانشگاه آزاد قدس مدرک کارشناسی دریافت کند. فرج کاملا به زبان عبری مسلط است و کمی هم با زبان انگلیسی آشناست.

از کارنامه درخشان مبارزاتی تا مسئولیت هماهنگی با اسرائیل

ابوبشار، تا پیش از وارد شدن به صفوف حکومت خودگردان، یک «کارنامه‌ی درخشان مبارزاتی» داشت هرچند که بعد از ورود به این تشکیلات چنان [در مسیر فاصله گرفتن از مبارزات] پیش رفت که به یکی از سران و نمادهای «هماهنگی امنیتی با صهیونیست‌ها» تبدیل شد.

ماجد فرج، از همان دوران نوجوانی بازداشت توسط اشغالگران را تجربه کرد. بعدها هم به واسطه‌ی ورود به «کمیته‌های جوانان» بارها و بارها از سوی اشغالگران تحت تعقیب قرار گرفت. کمیته‌های جوانان، به نوعی شاخه‌ی کارگری و مردمی جنبش فتح محسوب می‌شد و نقش بسیار فعالی در انتفاضه‌ی سنگ در سال 1987 داشت. ماجد فرج هم یکی از نیروهای فعال آن انتفاضه بود. او در مجموعِ 15 باری که از سوی اشغالگران دستگیر شد، جمعا 6 سال را در زندان‌های مختلف رژیم صهیونیستی گذراند (از زندان الفارعه و الظاهریه و المسکوبیه گرفته تا زندان الخلیل و نابلس و النقب).

در پی توافق اسلو در سال 1994 [بین سازمان آزادیبخش فلسطین و رژیم صهیونیستی] و تشکیل حکومت خودگردان، ماجد فرج به عنوان یکی از افسران دستگاه «امنیت پیش‌گیرانه» تشکیلات خودگردان در بیت لحم مشغول به کار شد. [این دستگاه امنیتی، در آن دوران وظیفه‌ی مهمی در سرکوب نیروهایی داشت که بر خلاف توافق اسلو همچنان قصد داشتند به مبارزه علیه اشغالگران ادامه دهند و به عبارتی، به عنوان «شاخه‌ی فلسطینی شاباک (دستگاه امنیت داخلی رژیم صهیونیستی) عمل و به نیابت از صهیونیست‌ها به تعقیب، دستگیری و سرکوب نیروهای مقاومت (از تمامی گروه‌ها) می‌پرداخت].

ماجد فرج مدتی بعد به عنوان مدیر دستگاه امنیت پیش‌گیرانه‌ی شهر دوراء از توابع الخلیل در جنوب کرانه‌ی باختری منصوب شد.

در آن برهه، فرج جزو نزدیکان سرلشگر جبریل الرجوب (رئیس وقت دستگاه امنیت پیشگیرانه) به حساب می‌آمد و همین، به او فرصت داد تا در سال 2000، به عنوان رئیس این دستگاه در کل استان الخلیل منصوب شود.

در سال 2003 [یعنی یک سال پس از کشته شدن پدرش توسط صهیونیست‌ها] به عنوان مشاور وزیر وقت کشور، حکم بلعاوی، منصوب گردید و در سال 2007 به مدیریت دستگاه اطلاعاتی ارتش رسید. دو سال بعد یعنی در سال 2009 هم با حکم رئیس تشکیلات خودگردان به عنوان رئیس دستگاه «اطلاعات و امنیت عمومی» منصوب گردید و تا امروز همچنان در همین سمت قرار دارد.

فرزند شهیدی که ۲۰۰ عملیات ضدصهیونیستی را سرکوب کرده!

ماجد فرج چهارمین رئیس این دستگاه از زمان تاسیسش به شمار می‌رود. پیش از او، سرلشگر توفیق الطیراوی (عضو کمیته‌ی مرکزی جنبش فتح) در این سمت قرار داشت که گفته می‌شود به دلیل شنود از رئیس دفتر عباس، رفیق الحسینی، از سمت خود برکنار گردید.

مسئولیت تازه‌ی فرج، جایگاه سهل و آسانی نبود چرا که اعضای دستگاه تحت مدیریت او یا به رئیس سابقشان الطیراوی وابسته بودند یا به محمد دحلان [که مدت‌ها در رأس دستگاه امنیت پیشگیرانه قرار داشت و دارای رابطه‌ی بی‌نظیری با صهیونیست‌ها بود ولی مدتی است به دلیل اختلاف با محمود عباس از فتح اخراج شده است]. شاید روابط ماجد فرج با ابومازن از سال‌ها پیش، از زمان نخست‌وزیر عباس در دوران عرفات، بود که باعث شد رئیس تشیلات خودگردان به فکر انتصاب او به این سمت بیفتد چرا که می‌دانست با توجه به وابستگی نیروهای دستگاه اطلاعاتی به الطیراوی و دحلان، عملا برای او از این نمد کلاهی بافته نخواهد شد [و لازم است یک نیروی نزدیک به او در رأس این دستگاه قرار گیرد].

در عمل هم فرج موفق شد یک تغییر بنیادی در این دستگاه به وجود آورد، نه فقط در سطح داخلی بلکه حتی در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی.

نام فرج از وقتی معروف شد که اسمش با قضیه‌ی «هماهنگی امنیتی» [با رژیم صهیونیستی] گره خورد. او خود در یکی از معدود گفتگوهای مطبوعاتی‌اش، در مصاحبه با مجله‌ی «دیفنس نیوز» آمریکا به صراحت درباره‌ی هماهنگی امنیتی سخن گفته و صریحا اعلام کرد دستگاه تحت مدیریت او در خلال انتفاضه‌ی قدس که از اکتبر 2015 آغاز شده بود، جلوی 200 عملیات [ضد اشغالگری] را گرفته است!

از این گذشته، عملکرد دستگاه اطلاعات و امنیت عمومی، در جریان ترور مبارز فلسطینی عمر النایف در سفارت فلسطین در بلغارستان نیز مورد بحث و گفتگوی مفصل در رسانه‌ها قرار گرفته و در آنجا هم باز به نوعی نام ماجد فرج بیش از گذشته در رسانه‌ها مطرح شد.

کسی که پدرش را صهیونیست‌ها کشته‌اند و خودش 200 عملیات ضد صهیونیستی را سرکوب کرده!

اما صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها و حتی برخی کشورهای منطقه چرا به ماجد فرج توجه نشان می‌دهند؟ یکی از دلایل آن برمی‌گردد به عملکرد او در دستگاه اطلاعاتی و همینطور ویژه و خاص بودنش در پرونده‌ی «هماهنگی امنیتی» در کرانه‌ی باختری. از این گذشته می‌توان به نقش پررنگ او دستگاهش در آزادسازی دو گروگان سوئدی اشاره کرد که در سال 2015 از طرف یکی از گروه‌های مسلح ضد نظام به گروگان گرفته شده بودند. بعد از آزادی این دو گروگان، دستگاه تحت مدیریت فرج به صراحت از نقش خود پرده برداشته و نام این روند [میانجی‌گری] را عملیات «تشکر از عمل نیک سوئد» (به واسطه‌ی به رسمیت شناختن دولت فلسطین از سوی آن کشور) اعلام نمود. در کنار اینها می‌توان به ارتباط فرج با روند آشتی ملی فلسطین و آشتی فتح و حماس اشاره کرد. همه‌ی اینها دست به دست هم داده و عوامل آن توجه پیش‌گفته را به وجود آورده است. بنابه همین عوامل است که به صورت گسترده‌ای از او به عنوان یکی از گزینه‌های احتمالی جانشینی محمود عباس یاد می‌شود.

در موضوع آشتی ملی و آشتی فتح و حماس، ماجد فرج در گفتکوهای قاهره شرکت داشت و سپس با سفر به غزه با رئیس دفتر سیاسی حماس در غزه (یحیی السنوار) دیدار و گفتگو کرد. ماجد فرج بر بسیاری از موضوعات امنیتی در بحث آشتی ملی اشراف دارد اما در خصوص بسیاری از این پرونده‌ها از خود سرسختی نشان می‌دهد. در همان جریان سفر به غزه هم نزدیک بود که رفتار ماجد فرج باعث مشکل بزرگی بین فتح و حماس شود. طبق آنچه حماس از آن پرده برداشته، ماجد فرج و تیمش به صورت مسلح وارد غزه شده بودند (از جمله با موشک‌های دوش‌پرتاب!). ضمنا او حاضر نشده بود حتی یک شب در غزه بخوابد، لذا با دست زدن به مانوری خاص، شب را در بیرون از غزه گذرانده و برای ادامه‌ی مذاکرات فردا صبح زود به آنجا بازگشته بود.

در برهه‌ی اخیر همراهی همیشگی فرج با محمود عباس و نزدیکی فراوانش به او و تبدیل شدنش به رفیق همیشه‌همراه ابومازن، نظرهای زیادی را به خود جلب کرده است تا جایی که برخی منابع می‌گویند رئیس تشکیلات خودگردان هرچه ماجد فرج بگوید را باور می‌کند. از سوی دیگر، سرلشگر فرج در تماس دائم با مقامات آمریکایی است و چند باری نیز با مقامات جدید کاخ سفید دیدار داشته است. این مسئله نیز به نوبه‌ی خود سوالاتی را درباره‌ی گسترش یافتن نقش او در حال حاضر و یا حتی گسترده‌تر شدنش در مراحل آتی [و حتی رسیدنش به ریاست تشکیلات خودگردان] مطرح نموده است. هرچند که همه‌ی این مسائل یک طرف است، و نداشتن پایگاه مردمی و همچنین نبودن اجماعی در فتح بر سر او، در طرف دیگر. با توجه به این دو نکته باید گفت محقق شدن رویای او در رسیدن به ریاست تشکیلات خودگردان، چندان هم ساده نخواهد بود.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت