انصارالله و بایسته‌های سیاسی اجتماعی پس از کشته شدن علی عبدالله صالح/ لزوم تلاش برای ترمیم روابط با جنوبی‌های یمن و دیگر قبائل یمن

کد خبر: 755814

مخالفان سیاسی علی عبدالله صالح دو جریان بودند. یکی حوثی‌ها در شمال یمن و دیگری حراکی‌ها در جنوب. مخالفت حوثی‌ها دلیل اعتقادی و مذهبی داشت، مخالفت‌هایی که رنگ و بوی نظامی هم به خود گرفت. به گونه‌ای که دولت علی عبدالله صالح برای حذف آنان اقدام به شش جنگ طی سال‌های 2004 تا 2009 با حمایت سعودی‌ها نمود.

انصارالله و بایسته‌های سیاسی اجتماعی پس از کشته شدن علی عبدالله صالح/ لزوم تلاش برای ترمیم روابط با جنوبی‌های یمن و دیگر قبائل یمن

سرویس بین‌الملل فردا؛ محمدمحسن فائضی: عصر روز 13 آذر 1396، یکی دیگر از دیکتاتورهای منطقه کشته شد. علی عبدالله صالح در سال 1978 به ریاست جمهوری یمن شمالی رسید و پس از شکل‌گیری یمن واحد متشکل از یمن شمالی و جنوبی در سال 1990 به ریاست جمهوری کل یمن شد و تا سال 2011 در همین پست باقی ماند. علی عبدالله صالح به یک سیاست‌مدار قدرتمند و مسلطی تبدیل شده بود که توانسته بود حدود 33 سال بر یمن حکومت کند. تداوم حضور او در راس قدرت، موجب شده بود وی بر بخش‌های زیادی از ارتش، قبایل یمن و حتی جریانات تکفیری چون القاعده یمن نفوذ قابل‌توجهی داشته باشد. مخالفان سیاسی علی عبدالله صالح دو جریان بودند. یکی حوثی‌ها در شمال یمن و دیگری حراکی‌ها در جنوب. مخالفت حوثی‌ها دلیل اعتقادی و مذهبی داشت، مخالفت‌هایی که رنگ و بوی نظامی هم به خود گرفت. به گونه‌ای که دولت علی عبدالله صالح برای حذف آنان اقدام به شش جنگ طی سال‌های 2004 تا 2009 با حمایت سعودی‌ها نمود. گروه دوم از مخالفین صالح جریان‌های استقلال‌طلب جنوب یمن، مشهور به حراکی‌ها هستند. این جریان‌ها معتقدند پس از وحدت یمن، علی عبدالله صالح و شمالی‌ها به تعهد خود در تقسیم قدرت عمل نکرده‌اند و جنوبی‌ها از وحدت ضرر کرده‌اند. در سال 2006 جریان حراک جنوبی با شعار استقلال رسماً اعلام موجودیت کرد. قابل به ذکر است در سال 1996 علی عبدالله صالح طی جنگی جنوبی‌ها را مغلوب کرد و سیطره خود را بر جنوب مسلط کرد. این مسائل موجی شده است همواره جنوبی‌ها از صالح نفرت داشته باشند.

سه نکته مهم درباره شلیک موشک یمن به امارات اینجا بخوانید

مرگ صالح و بایسته‌های پیش روی انصارالله

پس از آنکه عبدربه منصورهادی به عدن گریخت و معادلات یمن دگرگون شد، به مرور صالح و انصارالله با هم در یک جبهه قرار گرفتند و علیه ائتلاف سعودی جنگیدند. در حالی که هر دو طرف هیچ‌گاه از یاد نبرده بودند که علی عبدالله صالح بارها با حوثی‌ها جنگیده بود و حتی رهبر این جریان انصارالله را در جنگ چهارم با آنان طی یک خیانت به شهادت رساند. در جنگ چهارم در حالی که گفته شده بود تعدادی برای مذاکره به صعده محل حضور حسین حوثی خواهند آمد، اما از هلی‌کوپتر تعدادی کماندو خارج شده و رهبر انصارالله را به شهادت رساندند. صالح که معتقد بود در سال 2011 با خیانت سعودی‌ها از قدرت برکنار شده، از کینه آنان با هم‌پیمان سه دهه خود وارد جنگ شد؛ اما در ماه اخیر به وسوسه کنار زدن انصارالله وارد فتنه سعودی‌ها و امارات شد و این اتفاق گزینه‌ای را پیش روی انصارالله باقی نگذاشت جز کشتن این دیکتاتور. دیکتاتوری که در دو مرحله از سوی کسانی که هم‌پیمانش بودند ضربه دید و اصلی‌ترین دلیل این امر هم چیزی نبود جز روحیه منفعت طلبانه و دیکتاتور منشانه خودش.

۱- تغییر در عقیده سیاسی زیدیه و رفع سو تفاهمات

پس از شروع انقلاب یمن، بسیاری از مخالفین انصارالله با خلط واقعیت با دروغ از دوران حکومت امامان زیدی، انصارالله را متهم به تلاش برای تشکیل دوباره‌ی حکومت زیدی و بازگرداندن یمن به آن دوران می‌نمودند. لذا به نظر می‌رسد انصارالله باید بازنگری دقیقی نسبت به اعتقادات خویش چون امامت سید فاطمی و قائم به سیف داشته باشد انصارالله باید ضمن کسب تجربه از دوران حکومت امامان زیدی، در تکلیف خود بر مدل حکومت‌داری، نقش امامان و رهبران خویش و نیز در هدف خویش از تشکیل دولت‌های آتی به‌طور ملموس طبق عقاید زیدیه، بازنگری نماید تا ضمن مبرا نمودن خویش از اتهام‌ها، موجب دلسردی یا جدایی برخی قبایل و طرفداران زیدی از خویش نشود. زیدی‌ها مشروعیت یک حکومت را از آنِ کسی می‌دانند که از نسل سید فاطمی باشد و علیه حاکم ظالم قیام نماید. انصارالله باید با درک لزوم مردم‌سالاری خصوصاً در برهه‌ی کنونی، مدلی از حکومت را ارائه نمایند که ضمن برطرف کردن مشکلات ساختاری حکومت اقتدارگرایانه‌ی دوران علی عبدالله صالح، مورد پذیرش اکثریت مردم یمن و قبائل آن باشد.

تصاویر: ۳۳ سال حکومت علی عبدالله صالح بر یمن اینجا ببینید

۲- جذب ارتش انصارالله و حزب موتمر؛ تلاش برای حفظ مشروعیت و قدرت

اصلی‌ترین دلیل هم‌پیمانی انصارالله با علی عبدالله صالح، استفاده از قدرت و ارتش وفادار به وی برای ایستادگی در مقابل دشمن بیرونی و ائتلاف عربی بود. پیش از این تحلیل‌گران زیادی حول احتمال خیانت صالح به انقلاب صنعا هشدار داده بودند. نزدیکی احمد پسر صالح به امارات و امکان اتخاذ سناریو امتیازدهی سعودی به صالح به عنوان آخرین راه حل باری خروج از بحران یمن موجب شده بود همواره با چشم تردید به ائتلاف انصارالله و علی عبدالله صالح نگریسته شود. آن روز شوم بالاخره با فتنه امارات و سعودی فرا رسید؛ اما اکنون آنچه حائز اهمیت است حفظ قدرت و مشروعیت است. قطعاً با کشته شدن صالح به عنوان یکی از طرفین دولت وحدت ملی در صنعا، مشروعیت دولت در عرصه خارجی خدشه‌دار خواهد شد. لذا ما شاهد بودیم عبدالملک حوثی رهبر انصارالله در سخنانش پس از کشته شدن صالح بسیار تلاش کرد حزب موتمر را از شخص صالح تفکیک نماید و اعلام کرد موتمر همچنان عضو دولت وحدت ملی است. وی گفت: « از مواضع مسئولانه و آگاهانه انسان‌های آزادی‌خواه در حزب کنگره ملی یمن، قدردانی می‌کنیم... سخنرانی رسانه‌ای انجام شده(توسط صالح) بین شبه‌نظامیان و کشورهای متخاصم هماهنگ شده بود و این برای شرفای حزب کنگره غافلگیرکننده بود.»

۳- تلاش برای ترمیم روابط با جنوبی‌های یمن و دیگر قبائل یمن

پس از آنکه انصارالله با صالح در یک جبهه قرار گرفتند، جنوبی‌ها به دلیل نفرت بالای خود از صالح به دشمنان صنعا و انقلاب انصارالله تبدیل شدند و با آنکه میانه خوبی با سعودی‌ها نداشتند اما از عبدربه منصور هادی در مقابل صنعا حمایت کردند. پس از اعلام خبر کشته شدن صالح تصاویری از خوشحالی مردم جنوب مخابره شد که نشان از میزان نفرتشان از دیکتاتور سه دهه یمن داشت.حال با کشته شدن صالح، فرصتی برای ترمیم روابط با بسیاری از قبائل یمن وجود دارد. باید این نکته را ذکر کرد که بسیاری از قبائل تنها بر اساس منفعت و وضعیت میدانی و سیاسی طرفین وارد ائتلاف‌ها شده‌اند. تقسیم قدرت، رفع سوتفاهمات و ... می‌تواند آنان را حداقل در موضع خنثی در دوران پسا علی عبدالله صالح قرار دهد و خطر را برای انصارالله کمتر نمیاد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت