خبرگزاری مهر: چرخه رقابت ریاست جمهوری۲۰۱۷ فرانسه که در ابتدا گمان می رفت روند آرام و به دور از تنشی را در پیش بگیرد؛ به دلیل تحولات غیر قابل پیش بینی که در میدان عمل رخ داد؛ سِیر تندی را به خود گرفته تا آنجا که گمانه زنی در باره اینکه نهایتا چه کسی در ایستگاه الیزه از قطار انتخابات پیاده می شود، به امری دشوار بدل شده است.
اگرچه از همان ابتدا احزاب راست میانه و سوسیالیست فرانسه عهد کرده بودند که به «مارین لوپن» نامزد افراطی «جبهه ملی» اجازه پیروزی ندهند؛ اوضاع آنگونه که انتظار می رفت با سهولت همراه نبود.
در حالی که همه «فرانسوا فیون» نامزد حزب راست میانه «جمهوریخواهان» را پیروز نهایی رقابت ریاست جمهوری معرفی می کردند که طی دو مرحله در روزهای ۲۳ آوریل (۳ اردیبهشت) و ۷ مِی (۱۷ اردیبهشت) برگزار می شود، رسوایی مالی وی از بابت پرداخت حقوق به «پنه لوپه» همسرش به خاطر شغلی پارلمانی که ظاهرا وجود خارجی نداشت؛ افکار عمومی فرانسه را نسبت به وی بدبین کرد.
افول ستاره اقبال فیون و بیم از احتمال واگذاری الیزه به لوپن، شانس پیروزی «امانوئل ماکرون» نامزد مستقل این دور از رقابت ها و وزیر دارایی سابق فرانسه را افزایش داد.
طبق محاسبات، فیون و «بنوا آمون» نامزد سوسیالیست ها قادر به عبور از سد رقابت آوریل نخواهند بود و به این ترتیب، ماکرون و لوپن به دور دوم راه خواهند یافت.
در این میان، طرفدران احزاب سوسیالیست و راست میانه برای آنکه مانع از پیروزی لوپن شوند، به ماکرون رای می دهند.
اقدام «مانوئل والس» نخست وزیر سابق فرانسه که عضو حزب سوسیالیست است در پشت کردن به نامزد منتخب حزب (آمون) و اعلام حمایت از ماکرون نشان دهنده آن است که احزاب فرانسه حتی به قیمت خودزنی مانع از فتح الیزه به دست لوپن خواهند شد.
در همین راستا خبرنگار مهر مصاحبه ای با دکتر «کریم پاکزاد» پژوهشگر موسسه روابط بین الملل و استراتژیک فرانسه، داشته است. پاکزاد همچنین کارشناس مسائل خاورمیانه در حوزه کشورهای ایران، پاکستان، افغانستان و عراق است.
*با توجه به دشواری پیش بینی نتیجه انتخابات ۲۰۱۷ فرانسه، وضعیت کلی این دور از رقابت ها را چگونه ارزیابی می کنید؟
این دور از رقابت ریاست جموری فرانسه، یکی از پیچیده ترین انتخاباتی است که بعد از تصویب قانون اساسی فعلی فرانسه در سال ۱۹۵۸ میلادی، برگزار می شود. این انتخابات در واقع مظهر اوضاع پیچیده و دشواری است که طی سالهای اخیر، فرانسه و اروپا با آن دست و پنجه نرم کرده اند و حتی خطر آن وجود دارد که در برخی از این کشورها احزاب راست افراطی مهاجرستیز و نژادپرست به قدرت برسند و یا در آستانه به قدرت رسیدن باشند.
اما در این میان اوضاع فرانسه از همه پیچیده تر به نظر می رسد. در توضیح چرایی این موضوع باید گفت: این نخستین باری است که رئیس جمهوری که دوره خدمتش رو به پایان است (منظور فرانسوا اولاند است)، اعلام می کند که از حضور مجدد در انتخابات صرفنظر کرده و این انصراف صرفا به دلیل قدرت گرفتن احزاب اپوزیسیون دست راستی نیست بلکه از یک طرف به جهت عدم اعتماد اکثریت مردم و مخالفت بخش مهمی از جناح ها و اعضای حزب متبوع وی (حزب سوسیالیست) است و از طرف دیگر از شکست وی در مورد مهمترین وعده انتخاباتی دوره قبل (سال ۲۰۱۲)، یعنی کاهش نرخ بیکاری در کشور ناشی می شود.
بنابراین، در چنین شرایطی حضور دوباره اولاند در انتخابات مقدماتی حزب سوسیالیست که بحث و جدل با وزرای حال و سابق وی را سبب می شد، برای وی که دستاورد خوبی در حوزه عدالت اجتماعی نداشت، جز تضعیف بیشتر، ثمر دیگری به بار نمی آورد.
عدم نامزدی اولاند راه را برای بحث و مناظره میان نامزدهای دیگر باز کرد. این مناظرات موجب پیروزی جوانترین، چپ ترین و منتقدترین وزرای سابق اولاند یعنی «بنوا آمون» شد. با این حال، پیروزی وی به جای تامین وحدت سوسیالیست ها به تضاد و اختلاف میان آنها دامن زد به طوری که این موضوع می تواند بعد از پایان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۷، برای حزب سوسیالیست فرانسه چالش های زیادی را به همراه بیاورد.
چنین اوضاعی برای راست میانه یعنی حزب «جمهوریخواهان» نیز به وجود آمد. حذف «نیکولا سارکوزی» رئیس جمهوری سابق فرانسه، در انتخابات مقدماتی این حزب، موجب جلب درصد بالایی از آرا از سوی فرانسوا فیون شد که طرفدار سیاست اقتصادی-اجتماعی لیبرال و راست است. در عین حال، وی در کشور لائیکی مثل فرانسه از مذهب در پیشبرد مباحث انتخاباتی کمک گرفت و به این ترتیب توانست آرای کاتولیک ها و بخش های افراطی تر طیف راست را به خود جلب کند.
اما افشاگری رسانه ها در خصوص اقدام فیون مبنی بر استخدام «پنه لوپه» همسرش به عنوان دستیار پارلمانی در طول چند سال گذشته در حالی که وی هرگز چنین سِمتی را نداشته است، از محبوبیت وی که رقیب سرسختی برای سایر نامزدهای انتخاباتی محسوب می شد، کاست تا جایی که احتمال برنده شدن و حتی به دور دوم انتخابات رسیدن برای وی مشکل شده است. البته نباید از این قبیل بهره برداری ها در میان سیاستمداران به یک استثنا تعبیر کرد ولی فیون به هنگام نامزد شدن در انتخابات ریاست جمهوری، خود را به مانند کسی معرفی کرد که به ارزش های اخلاقی پایبند است. به همین دلیل، این افشاگری ها صدمهٔ جبران ناپذیری به وی زد. بخصوص که برنامه اقتصادی وی در زمینه رفاه اجتماعی برای بیکاران، بیماران و دیگر قشرهای آسیب پذیر جامعه، تقلیل بودجه را پیشنهاد می کرد.
اختلاف درونی سوسیالیست ها باعث شد که بخشی از جناح ها و وزرای کابینه اولاند و همچنین تعدادی از نمایندگان مجلس از نامزد جوانی به اسم «امانوئل ماکرون» حمایت کنند که وزیر دارایی سابق دولت اولاند است ولی در این دور از رقابت ها در کِسوت یک نامزد مستقل و میانه رو ظاهر می شود. این موضوع به اضافه نامزدی «ژان لوک ملانشون» یکی از اعضای سابق حزب سوسیالست که از جناح چپ افراطی است، مسلما به تقسیم آرا بین وی و بنوا آمون منجر خواهد شد و در نتیجه ممکن است که هیچ کدام حد نصاب لازم را برای ورود به دور دوم انتخابات، به دست نیاورند.
به این ترتیب، عدم حضور نامزد های احزب راست میانه و سوسیالیست در دور دوم انتخابات، یک امر کاملا جدید در حیات سیاسی فرانسه به شمار می رود.
البته، علاوه بر امانوئل ماکرون که از حمایت برخی سوسیالیست ها، برخی از جناح های حزب راست و همچنین عده ای از تصمیم گیران اقتصادی برخوردار است و توانایی رسیدن به دور دوم را دارد؛ ممکن است در رقابت نهایی شاهد حضور مارین لوپن رهبر حزب راست افراطی جبهه ملی نیز باشیم که افکار ضد اروپایی، مهاجر ستیزانه و اسلام هراسانه دارد.
باید گفت که در سالهای اخیر بحران اقتصادی، بحران ناشی از پناهندگان، نرخ بالای بیکاری و عواملی از این قبیل، موجب رشد بی سابقه احزاب افراطی در تمام کشورهای اروپایی، به ویژه فرانسه شده است.
*نتیجه انتخابات مقدماتی حزب جمهوریخواهان و همینطور حزب سوسیالیست با آنچه که نظرسنجی ها پیش بینی می کردند متفاوت بود. به عنوان مثال برخلاف انتظار، ژوپه در انتخابات مقدماتی رای نیاورد. با این حساب آیا درست است که به نتیجه نظرسنجی های فعلی مبنی بر شکست لوپن در انتخابات نهایی ماه مِی اعتماد کنیم؟
نظر سنجی های چند هفته قبل از انتخابات مقدماتی حزب راست جمهوریخواهان و حزب چپ سوسیالیست با نتیجه نهایی آنها متفاوت بود. در توضیح این مطلب باید گفت که انتخابات مقدماتی احزاب، بیشتر کسانی را به سوی صندوقهای رای گیری می کشاند که علاقه بخصوصی به این احزاب یا به نامزدها دارند و با سُسیولوژی (جامعه شناسی) رای دهندگان در انتخابات عمومی و اصلی متفاوت است. به طور مشخص اگر انتخابات مقدماتی را در درون هر یک از احزاب بررسی کنیم، متوجه می شویم که در میان نامزد های جمهوریخواهان، «آلن ژوپه» از حس مساعد بیشتر رای دهندگان نسبت به خود برخوردار بود ولی آنهایی که نظر مساعد به او داشتند علاقه به مشارکت در انتخابات درون حزبی نداشتند. در عوض، فیون که نماینده بخش راستگرا تر این حزب بود و با یک پروژه اقتصادی لیبرال به میدان آمد، توانست رای دهندگان راستگرا تر بیشتری را نیز به خود جذب کند. بطور مثال وی که یک کاتولیک متدین است از دو سال پیش، هوادار یک جنبش اجتماعی راستگرا و کاتولیک ها به نام «تظاهرات علیه ازدواج برای همه (همجنسگرایان)» است. این جنبش با قوانین وضع شده از سوی پارلمان در خصوص برابری حقوق زن و مرد نسب به فرزندان و یا حق
همجنسگرایان به درخواست فرزندخواندگی، مخالف است و جالب است بدانید که هنگام رای گیری، این جنبش کمک زیادی به انتخاب فیون کرد.
به همین ترتیب، در میان نامزدهای انتخاباتی حزب سوسیالیست، رقابت اصلی میان «مانوئل والس» و بنوا آمون بود که اولی در مقام نخست وزیر سابق فرانسه، نامزدی بود که در واقع ادامه دهنده سیاست رئیس جمهور سوسیالیست فعلی است و دیگری که از بخش چپگرا تر حزب برخاسته است، سیاست های کنونی دولت و حزب را به چالش می کشید و به همین سبب هم بود که دو سال قبل، از پست وزارت آموزش و پرورش استعفا داد.
برنامه های آمون، بخصوص ایجاد نوعی کمک همگانی برای تمام مردم، اعم از شاغل، کم درآمد و یا فاقد شغل است. وی خواستار نوعی درآمد جهانشمول است که ده ها میلیون فرانسوی را در بر می گیرد. وی میخواهد همه آنهایی که شغل ندارند یا درآمد کمتر دارند ماهانه بین ۴۰۰ تا ۷۵۰ یورو کمک دریافت کنند. این شیوه ای است که وی برای پایان دادن به فقر برخی از اقشار وعده می دهد.
انتقاد آمون از سیاست های کنونی دولت در میان رای دهندگان چپ و به ویژه جوانان، محبوبیت زیادی پیدا کرده است.
شاید بتوان گفت فاصله گرفتن از میانه طیف و لغزش فیون به لبه راست و در مقابل، آمون به لبه چپ، در انتخاب آنها در دور مقدماتی (که فقط این دو حزب برگزار کردند) تاثیر بسزایی داشت.
البته نمیتوان گفت نظر سنجی ها در مورد نتایج انتخابات ماه مِی دچار اشتباه نخواهند شد. ولی در انتخابات ماه می، اگر لوپن به عنوان نامزد راست افراطی (که احتمال رفتن به دور دوم وی زیاد است) در برابر هر نامزد دیگر چه چپ، چه راست و بخصوص ماکرون قرار بگیرد که خود را میانه رو می داند، این احتمال وجود خواهد داشت که طرفداران نامزدهای بازمانده از دور نخست (۲۳ آوریل) به رقیب لوپن رای دهند.
*همه جا صحبت از آن است که احزاب میانه رو در انتخابات ماه مِی به صورت متفق القول از ماکرون حمایت می کنند. دلیل این حمایت چیست؟ دلیل حمایت مانوئل والس نخست وزیر سابق دولت اولاند از ماکرون چیست؟
دلیل حمایت احزاب و شخصیت های میانه از امانوئل ماکرون تا حد زیادی منطقی به نظر می آید. در درجه نخست باید گفت مردم نارضایتی زیادی نسبت به احزاب سنتی چپ و راست احساس می کنند. امروز اولاند کمترین محبوبیت را در میان مردم دارد. درست به دلیل مشابه بود که سارکوزی، رئیس جمهور قبلی از حزب راست، نیز نتوانست در انتخابات مقدماتی حزب جمهوریخواهان پیروز شود. علت دیگر اینست که ماکرون علیرغم اینکه قبلا برای مدتی عضو حزب سوسیالیست و همچنین وزیر دارایی و اقتصاد فرانسوا اولاند بود، هنگام اعلام کاندیداتوری خود مدعی شد که وی نه سوسیالیست است و نه جمهوریخواه.
به این ترتیب، وی موفق به جذب میانه روها شد. ولی بعدها برخی از جناح های سوسیالیست و جمهویخواه هم به او پیوستند و به این صورت وی موفق شد تا دامنه هواداران خود را وسعت ببخشد. در عین حال، ماکرون که جوان است (۳۹ سال) میتواند تمثیلی باشد از تمایل مردم فرانسه به تغییر در سیاست.
در خصوص والس، نامزد شکست خورده حزب سوسیالیست، باید گفت وی به طور علنی از ماکرون حمایت نمی کند، زیرا با شرکت در انتخابات مقدماتی حزب سوسیالیست وی تعهد نموده است که از شخصی که برنده نهایی این حزب می شود (آمون) حمایت کند. ولی درعین حال، والس مظهر و سمبل سیاست اولاند شمرده می شود و وی از سوی بخش چپگرا تر حزب سوسیالیست بیشتر به طرفداری از یک سیاست لیبرال و راست متهم می شود. به همین دلیل، وی در مبارزات انتخاباتی آمون شرکت نمیکند. چنین اوضاعی که در آن این احتمال وجود دارد که نه نامزد سوسیالیست ها و نه نامزد جمهوریخواهان به دور دوم برسند، به طور قطع حامل بحران های سیاسی مهم در درون این دو حزب، بعد از انتخابات، خواهد بود.
*در صورت پیروزی ماکرون در انتخابات فرانسه، سیاست خارجی وی به ویژه در رابطه با ایران و خاورمیانه چگونه خواهد بود؟
فکر نمیکنم در سیاست خارجی ماکرون تغییرات فاحشی صورت بگیرد. درصورت انتخاب، وی سیاست اروپایی فرانسه را مبنی بر حمایت از اتحادیه اروپا پیش خواهد برد. در برابر ایالات متحده، وی مانند سایر احزاب سنتی راست و چپ فرانسه، مواضع انتقادی نسبت به اظهارات ترامپ، رئیس جمهور کنونی، خواهد داشت. ولی سیاست فرانسه در این مورد وابسته به این است که تا چه اندازه ترامپ به مواضع ضد اروپایی خود جامه عمل خواهد پوشاند. اما سیاست ماکرون در خاورمیانه، و به ویژه در مورد ایران، عربستان سعودی و سوریه با سیاست کنونی فرانسه تا حدی متفاوت خواهد بود. او در اواخر ماه ژانویه، سفری به لبنان داشت و به این مناسبت سیاست خارجی خود را در خاورمیانه تشریح کرد.
ماکرون همانند دولت کنونی، مبارزه با داعش را یکی از اولویت های فرانسه میداند. دراین مورد، وی اعتقاد دارد که به هر اندازه که امنیت دولت ها به مخاطره انداخته شود به همان اندازه داعش و سایر نیروهای افراطی رشد می کنند. در مورد سوریه او معتقد است که اگرچه نباید از «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه حمایت و با وی مدارا کرد؛ در عین حال، نباید برای مذاکرات صلح هم پیش شرط کناره گیری اسد را مطرح کرد.
اما در مورد تنش میان عربستان سعودی و ایران، ماکرون اعتقاد دارد که باید توازن میان ایران و عربستان سعودی را حفظ کرد. به گفته خود وی، «اشتباه است اگر فرانسه مثل گذشته زیاد طرفدار عربستان سعودی باشد». وی در عین حال میگوید که این به معنای آن نیست که ما روابط خود را با ایران طوری پایه گذاری کنیم که امنیت عربستان سعودی و اسرائیل به مخاطره بیافتد. به عقیده وی، «فرانسه نباید در بازی قدرت میان دو کشور مهم منطقه مداخله کند ... فرانسه باید هم با ایران حرف بزند هم با عربستان سعودی». وی حتی می گوید «من در برابر این دو قدرت منطقه ای یک سیاست گفتگو محور را پیش خواهم گرفت. از ایران مسئولیت پذیری در برابر توافق هسته ای را خواستار خواهم شد و از عربستان سعودی هم می خواهم که سیاست مسئولانه ای را پیش بگیرد و به هیچ وجه هیچ نوع تبانی با جنبش هایی که دست به افراط گرایی و تروریسم میزنند، نداشته باشد».
دیدگاه تان را بنویسید