وقتی حقیقت میان اخبار گم می‌شود/ آیا مطبوعات انگلیسی راست می‌گویند؟

کد خبر: 610599

مطبوعات، رکن چهارم دموکراسی‌اند و قرار است اطلاعات، آگاهی و بیداری مردم را در جوامعی که حکومتداری در آنها پیچیده شده است، ارتقاء دهند. هر اندازه تعدد و تنوع رسانه‌ها بالاتر می‌رود کمتر رسانه انگلیسی است که بتوان روی استقلال و بی‌طرفی آن حساب کرد.

وقتی حقیقت میان اخبار گم می‌شود/ آیا مطبوعات انگلیسی راست می‌گویند؟
مطبوعات
گروه بین‌الملل فردا: مطبوعات، رکن چهارم دموکراسی‌اند و قرار است اطلاعات، آگاهی و بیداری مردم را در جوامعی که حکومتداری در آنها پیچیده شده است، ارتقاء دهند. هر اندازه تعدد و تنوع رسانه‌ها بالاتر می‌رود کمتر رسانه انگلیسی است که بتوان روی استقلال و بی‌طرفی آن حساب کرد. پنج دلیل اساسی، نشان می‌دهد مطبوعات انگلیس آنچنان که ادعا می‌کنند، آزاد و مستقل نیستند.
صاحب امتیازهای میلیاردر
نویسندگان، خبرنگاران و تحلیلگران معمولاً در روزنامه‌ها جایگاهی ندارند و آنچه را که صاحب امتیاز دیکته می‌کند، منعکس می‌کنند. اکثر روزنامه‌های انگلیسی وابسته به محافظه‌کاران هستند که از معافیت‌های مالیاتی دولت، ثروت بزرگی اندوخته‌اند. «هارولد ایوانز»، مدیر مسئول ساندی‌تایمز می‌نویسد: «بسیار روشن بود که نظرات مرداک (صاحب امتیاز یهودی روزنامه) با منشور اخلاقی روزنامه‌نگاری در بسیاری از موارد تناقض دارد. من اکثراً در مورد محتوای سیاسی مطالب از جانب مرداک توبیخ می‌شدم، مخصوصاً در مورد موضوعات اقتصادی. کار به جایی رسید که مرداک یک اقتصاددان موافق خود را برای جلوگیری از انتشار مطالب من، استخدام کرد و به او تضمین داد که مطالبش را در رد نظارت من چاپ خواهد کرد».
ایوانز پس از استعفاء از ساندی‌تایمز نوشت: «بسیار اتفاق می‌افتاد که آقای مرداک افرادی را استخدام می‌کرد، بدون آنکه کوچکترین نظری از من بخواهد و یا مقاله‌ای را برایم می‌فرستاد که باید مستقیماً چاپ می‌شد. بسیاری از کارمندان ساندی‌تایمز اخبار صبح را گوش می‌دادند و از خود می‌پرسیدند، مرداک درباره این رخداد چگونه فکر می‌کند».
شرکت‌های تبلیغاتی همکار
بخش قابل توجهی از درآمد رسانه‌ها از تبلیغات تأمین می‌شود. گاهی میزان این درآمد تا ۵٠% کل درآمد یک رسانه را دربرمی‌گیرد. در چنین وضعیتی، رسانه‌ها بسیاری از اخبار را سانسور می‌کنند و هر گونه خبری را که با منافع آنها در تضاد باشد، حذف می‌کنند. «پیتر آبورتی» (مسئول بخش سیاسی نشریه تلگراف) می‌نویسد: «از سال ۲٠١۳‌ به بعد دیگر نباید در مورد بانک HSBC هیچ مطلب انتقادی می‌نوشتیم. پوشش خبری تلگراف در مورد HSBC کاملاً انحراف افکار عمومی و نوعی تقلب بود. تلگراف به جای ارائه اخبار واقعی فقط باید بر اساس منافع این بانک بزرگ بین‌المللی رفتار می‌کرد. فقط می‌توانم اینگونه توصیف کنم: وحشتناک بود.»
روزنامه‌نگاران بی‌درد
اکثر کارمندان و مدیران رسانه‌های انگلیسی، مردان سفیدپوست فارغ‌التحصیل از دانشگاه‌های خصوصی مانند آگزبورک هستند. مطالعات و تحقیقات بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد فارغ‌التحصیلان مدارس و مراکز خصوصی کاملاً بر رسانه‌های بریتانیا سیطره دارند و این روند روزبه‌روز بدتر می‌شود. یک پژوهش که به تازگی منتشر شده نشان می‌دهد نیمی از روزنامه‌نگاران ملی بریتانیا، در دانشگاه‌های اکسفورد و کمبریج درس خوانده‌اند و ۵۴% از روزنامه‌نگاران ١٠٠ رسانه برتر انگلستان از مراکز خصوصی آموزشی مدرک گرفته‌اند. این موضوع باعث شده است تا فضای حاکم و رویکردهای اساسی روزنامه‌ها به سمت جهان‌بینی طبقه متوسط رو به بالا منحرف گردد.
«فرانک کاترل بوبس» در مجله ایندیپندنت می‌نویسد: «تنها ۲۵ درصد از مردم بریتانیا بیش از ۳٠٠٠٠ یورو در سال درآمد دارند و من نیز جزو همین دسته‌ام. در چنین حالتی، سیاست بر زندگی من تأثیر چندانی ندارد. کشور به صورتی یکسان اداره می‌شود. سیاست یعنی آنچه بر دیگران تأثیر می‌گذارد. من پژواک صدای طبقه متوسط رو به بالای جامعه‌ام و چه آسان فراموش می‌کنم که صدای دیگری نیز در جامعه وجود دارد. ریاضت اقتصادی برای من تنها تأسف‌آور است، و مانند آن ۷۵% بقیه جامعه دردناک نیست.»
تنها مشکل در جامعه روزنامه‌نگاران، تحصیلات آنها نیست. بی‌توجهی به روزنامه‌نگاران سیاه‌پوست، اقلیت آسیایی و نژادپرستی فزاینده در فضای رسانه‌ها، نمایندگی اصحاب رسانه از دردهای اکثریت جامعه را دچار خدشه‌ای جبران‌ناپذیر کرده است. در کنار تمامی اینها، رونامه‌نگاران زن قرار دارند که هم از نظر تعداد استخدام و هم از نظر میزان توجه در موضع ضعف قرار دارند. یافته‌های «پروفسور لیز هاول» در سال ۲٠١۴ و ۲٠١۵ نشان می‌دهد که مصاحبه‌های پخش شده از مردان در شبکه‌های معتبر خبری، ١۶/۳ برابر زنان بوده است و سیاست‌مداران مرد ١٠ برابر بیشتر از زن‌ها مورد مصاحبه قرار گرفته‌اند. در تحقیقی دیگر آمده است، رسانه‌ها ۸٠% از مطالب صفحات اول را به مقالات مردان اختصاص داده‌اند. در چنین شرایطی هیچ‌گاه نمی‌توان روزنامه‌ها را نمایندگان مردم دانست.
نگاه سیاسی به منابع خبری
منابعی که توسط اکثر رسانه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند، شبیه یکدیگرند؛ در حالی که می‌توان از منابع دیگری نیز استفاده کرد. در واقع، تعصبی سیستماتیک کل فضای رسانه‌های بریتانیا را در بر گرفته است. مثال‌هایی مانند همه‌پرسی اسکاتلند، بحران مالی غرب در سال ۲٠٠۸ و جنگ عراق به خوبی این ادعا را ثابت می‌کند. مطالعات یک تیم دانشگاهی در سال ۲٠١۲ و ۲٠١۳ نشان می‌دهد اکثر گزارشات رسانه‌ها در مورد همه‌پرسی اسکاتلند کاملاً جانبدارانه بوده است. «پروفسور رابرتسون»، استاد دانشگاه دولتی اسکاتلند می‌گوید: «گزارشات BBC اکثراً کارشکنی است و این رسانه، بسیاری از مطالب را اصلاً اطلاع‌رسانی نمی‌کند.» «پل ماسون» اقتصاددان مستعفی کارشناس شبکه BBC در واکنش به خبررسانی بی‌بی‌سی در مورد جنگ عراق در صفحه فیس‌بوک خود نوشت: «خوشحالم که بیرون از آنجا هستم.»
سرویس‌های اطلاعاتی
تقریباً غیرممکن است میزان نفوذ سرویس‌های اطلاعاتی و واحدهای پلیس در رسانه‌ها را مشخص کرد و یا به اثبات رساند. «ریچارد کبل»، استاد روزنامه‌نگاری دانشگاه لینکلن در کتاب خود در فصل«هک و شبه‌ها» می‌نویسد: «تاریخچه همکاری و ارتباطات روزنامه‌نگاران اصلی و بزرگ با سرویس‌های اطلاعاتی سرشار از نقد و خرابکاری است. او به نقل از «روی گرینزلند» (محقق رسانه‌های تلگراف و گاردین) می‌گوید، اکثر خلاصه روزنامه‌ها و چکیده محصولات یا تولیدات انتشارات روزنامه‌ها (یا شاید تمام روزنامه‌ها به معنای عام) بازیچه‌های رکن ۵ (سرویس‌های اطلاعاتی بریتانیا) هستند.»
«دیوید لی» سردبیر سابق گاردین در مورد سلسله دستکاری و مداخلات سرویس‌‌های مخفی در مطالب روزنامه‌نگاران برجسته می‌گوید: «مطالب معمولاً توسط ماموران اطلاعاتی دستکاری می‌شوند. سه راه شناخته‌شده برای آنها وجود دارد: الف) روزنامه‌نگاران را استخدام می‌کنند تا جاسوسی کنند و یا خود تحت پوشش روزنامه‌نگار اقدام به این کار می‌کنند. ب) تحت عنوان روزنامه‌نگاران برجسته و با جعل نام آنها مطالب خودشان را منتشر می‌کنند. ج) مخرب‌ترین و خطرناک‌ترین نوع آن این‌گونه است که با استفاده از گروهی از روزنامه‌نگاران منتخب خود به یک پروپاگاندا و پوشش گسترده و طراحی شده اخبار می‌پردازند تا منشأ اصلی و ماهیت اساسی رخدادها را از چشم مخاطبان دور نگه دارند و آن گونه که خود می‌خواهند جلوه دهند.»
لی در نهایت نتیجه‌گیری می‌کند: «درست است که ما در بسیاری از مواقع ژست اخلاق و بی‌طرفی می‌گیریم، اما واقعیت امر آن است که سرویس‌های اطلاعاتی ما را کنترل و جهت‌دهی می‌کنند.»
منبع: Open Democracy
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت