سرویس بین الملل فردا؛ حمید شهرابی: بعد از ترور سفير روسيه در تركيه پوتين اظهار داشته كه اين واقعه يك رويداد «تحريكآميز» است. وی همچنين تأكيد كرده كه «ما بايد بدانيم چهكسی دست قاتل را هدايت كرده است.»
پوتين میگوید: «اين جنايت بدون شك يك اقدام تحريكآميز است كه با هدف بههمزدن جریان عاديسازی روابط روسيه و تركيه و مانعتراشی در فرآيند صلح در سوريه، كه فعالانه توسط روسيه، تركيه و ايران رو به پيشرفت میباشد، انجام شده است.»
اين ارزيابي پوتين در مورد تحريكآميز بودن ترور سفير روسيه كه توسط ديگر مقامات اين كشور نیز با عباراتي به همين مضمون ادا شده، صحيح است. پاسخ اين سؤال هم كه چه كسي دستان قاتل را هدايت كرده، روشن است. سوابق تاريخی نشان می دهد كه هيئت حاكمه ايالات متحده و سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي تحت امرش در سازماندهي عملياتي كه زير پرچمهای دروغین انجام ميشوند يد طولايي دارد.
صحبت از هيئت حاكمهای است كه وقتی مانعی بر سر راه اهداف سلطهطلبانه خود می بيند از ترور رؤسای جمهور كشورهای ديگر كه هيچ، از قتل رئيسجمهور خود آمريكا هم ابا ندارد. ترور جان اف كندی را به ياد می آوريد؟ همان تروری كه قرار بود با متهم كردن رهبري كوبا، دست پنتاگون در آن پنهان بماند!
اينها اين كارهاند، آدمكش. آنجا كه منافع جنگافروزان آمريكايی ايجاب می كند، فرق نمی كند كه قرباني كيست. قربانیان نه فقط مردم فلسطين، عراق و سوريه بلكه همچنين می توانند 255 سرنشین ناو جنگی خود آمریکا باشند كه انفجار آن براي توجيه شروع جنگ عليه اسپانيا در سال 1898 لازم می شود. و يا اينكه همين اخيرتر، قربانيان می توانند شهروندان آمریکایی ساکن در برجهای دوقلوی تجاری نيويورك در واقعه 11 سپتامبر باشند. آن را هم كه به ياد می آوريم؟
آنجا هم قرار بود چهره طراحان واقعی ماجرا مخفي بماند و تروريستهای وابسته به طالبان مقصر جلوه داده شوند و از اينطريق افغانستان و بعدا عراق مورد تجاوز نظامی امپرياليسم قرار گيرند. اينها همگي عمليات تحت «پرچم دروغین» است. يعني عملیاتی که در آن دست قاتل از جاي ديگر هدايت می شود.
در ترور سفیر روسیه، این «جای دیگر» همان محل برنامهريزی و تصميمگيری عمده صاحبان مجتمع صنايع نظامی آمريكاست. يعنی، همانهايی كه جنگهای سوريه، عراق و يمن را به راه انداختند و ادامه این جنگ سوریه و حتی گسترش جنگ به روسيه را در جهت تأمين منافعشان می بينند.
اینها، همانهايی هستند كه انتخابات اخير رياست جمهوری در آمريكا را به رقيب سوپر ميلياردر و مورد حمايت ديگر بخشهای سرمايهداری انحصاری در اين كشور باختهاند و حاضر نيستند به اين باخت تن دردهند. حتما دنبال كردهايد كه اينها چگونه بعد از شكست در انتخابات آمريكا پوتين را مسؤل اين شكست جلوه می دهند و برنامه انتقامگيری از وی را جار می زنند.
ترور سفير روسيه شليك به پوتين بود. طراحان ترور با خود گفتند حالا كه دستمان به پوتين نمی رسد، نمايندهاش در تركيه را هدف قرار می دهيم و بدين وسيله اهداف چند منظورهمان را دنبال كنيم. هم به روسيه و به شخص پوتين پيام تهديدآميز می هيم، هم در مسير نزديكی تركيه به اين كشور مانع ايجاد می كنيم و هم از روند قطعی شدن پيروزی هاي ناشی از اتحاد سوريه، ايران و روسيه در سوريه جلوگيری می كنيم. اين ترور شايد يك پيام مهم ديگر هم داشته باشد و آن پيام به ترامپ است: مواظب باش، عادی شدن روابط با مسكو نبايد در دستور كار باشد! ترور جان اف كندي را به یاد داشته باش!
با این حال، ترور سفیر روسیه نه از روی قدرت بلکه ناشی از ضعف طراحان شکست خورده آن در جنگ سوریه میباشد. آنها سختترين شكست را از ناحيه جبهه مقاومت متحمل شدند و تروريستهای دستپروردهشان به محاصر نيروهای مقاومت درآمدند و این یعنی گیر کردن در یک موقعیت بد و قرار گرفتن در شرایط یأس و استيصال.
در بخش دوم اين يادداشت ماهيت تبليغات رسانهای نظام سلطه در مورد سوریه را در دوره بعد از شكستی که آمریکا و متحدیناش از جبهه مقاومت خوردند بررسي ميكنيم و در اين راستا نگاهی هم خواهيم داشت به استفاده زيركانه اين دستگاه قدرتمند رسانهای از اظهارات قاتل سفير روسيه در صحنه قتل. خواهيم ديد كه علیرغم اینکه قاتل چه گفته و چه سازمانی مسئولیت این ترور را به عهده گرفته، قصه همان قصه قديمي عمليات تحت «پرچم دروغین» میباشد.
دیدگاه تان را بنویسید