اردوغان؛ قهرمان مبارزه با رژیم صهیونیستی آن روز و متحد امروز!

کد خبر: 584605

شاید خبر بهبود روابط ترکیه و اسرائیل برای بسیاری از کسانی‌که اجلاس داووس را به خاطر دارند امری عجیب و دور از انتظار باشد، اما...

اردوغان؛ قهرمان مبارزه با رژیم صهیونیستی آن روز و متحد امروز!
سرویس بین‌الملل فردا؛ محمود باقری:

شاید خبر بهبود روابط ترکیه و اسرائیل برای بسیاری از کسانی‌که اجلاس داووس را به خاطر دارند امری عجیب و دور از انتظار باشد.

سال 2009است، رژیم صهیونیستی یک سالی است که از جنگ غزه فارغ شده و اما محاصره غزه را شدت بخشیده است. در حاشیه اجلاس داووس جلسه‌ای برپاست که موضوع محاصره غزه را بررسی می‌کند. اردوغان در حالی در این همایش حضور دارد که به فاصله چند قدمی او، شیمون پرز به عنوان یکی از مدعوین برای ابراز نظر خود نشسته است! اردوغان در اقدامی غیر منتظره شیمون پرز را خطاب کرده و مطالبی علیه او و رژیم صهیونیستی ابراز می‌کند و جلسه را ترک می‌کند.
همزمانی که در فرودگاه استانبول مورد استقبال جمعی از مردم کشورش قرار می‌گیرد در سایر کشورهای اسلامی ازجمله ایران، نیز این اقدام او مورد توجه و تقدیر قرار می‌گیرد. تاجایی‌که حتی پوشش او در اجلاس داووس در بازار تحت عنوان «کت اردوغانی» یکی از پوشش‌های محبوب و مد روز است و حتی برخی با قهرمان خواندن او، در انتقاد از سیاست‌های احترازی در برخورد با نمایندگان رژیم صهیونیستی، این شیوه اردوغان را بعنوان تعامل صحیح و اثرگذار در عرصه بین‌المللی مثال می‌زنند!
اما این پایان ماجرا نیست، اردوغانی که با این اقدام خود افکار عمومی جهان و بخصوص مسلمانان را به خود جلب کرده است مسیر طولانی برای شناساندن خود به مردم کشور و منطقه خواهد داشت. یک سال از این ماجرا گذشته است و کشتی مرمره معروف به کشتی آزادی با سرنشین‌های ترک خود با کوله‌باری از کمک‌های بشردوستانه به سوی غزه روانه شده است که مورد حمله نظامیان رژم صهیونیستی قرار گرفته و 9 تبعه ترک در این حمله کشته و باقی چند ده سرنشین‌ کشتی هم مجروح می‌شوند و حال این اردو غان است که باید واکنش‌ جدی ترکیه را به رژیم صهیونیستی نشان دهد.
اردوغان با طرح سه شرط رفع محاصره غزه، عذرخواهی و پرداخت غرامت کشته‌شدگان، سطح روابط خود را با این رژیم به پایین ترین حد خود می‌رساند.
اردوغان قهرمان مبارزه با اسرائیل آن روز! در طول کمتر از ده سال بدون رسیدن به تمامی خواسته‌های خود بصورت یکطرفه صحبت از عادی‌سازی روابط با این رژیم می‌کند و با استقبال اسرائیل، دولت خودگردان و سایر کشورهای محور سازش قرار می‌گیرد اما اکنون! در حالی صحبت از پرداخت غرامت کشته‌شدگان ترکیه‌ای است که به جای عذرخواهی، نتانیاهو به ابراز تأسف بسنده می‌کند، ولی غزه هنوز در محاصره است و در این بهبود روابط جایگاهی ندارد.
حتما در آن زمان، باور این چرخش در کمتر از یک دهه در اردوغان، نه تنها برای طرفداران دو آتشه او بعد از داووس و مواضع او در قابل جنایت کشتی آزادی، سخت بود؛ بلکه برای برخی از تحلیلگرانی که تاریخ احزاب اسلام‌گرای ترکیه و اقبال عمومی مردم این کشور را می‌دانستند و رصد می‌کردند هم مشکل بود. که داعیه‌داران و میراث‌خواران اسلام‌گرایی در ترکیه اینگونه اقداماتی را انجام دهند. اما با تحلیلی در اندیشه سیاسی و مجموعه اقدامات داخلی و خارجی اردوغان و هم حزبی‌هایش عادی و قابل پیش‌بینی است.
در سال 1983 و پس از 13 سال از کودتای نظامیان در ترکیه و انحلال حزب‌های اسلام‌گرای رفاه، فضیلت و سعادت به رهبری نجم الدین اربکان و مریدان او؛اعضاء حزب او از جمله اردوغان، در سال 2001حزب عدالت و توسعه را تشکیل می‌دهند تا به عنوان میراث‌دار اربکان و حتی تمامی احزاب اسلام‌گرای تاریخ سیاسی ترکیه، مسیر رسیدن به قدرت را تسهیل کنند.
اردوغان همراه با حزب عدالت و توسعه پس از ناکامی‌هایی در انتخاب‌های پارلمان، بالاخره در سال1992 با حداقل آراء(10 درصد) به مجلس می‌رسد و حال فرصت مناسبی است که توانایی‌های حزبی و شخصی خود را با نمایش بگذارد تا بتواند به تاثیرگذارترین فرد ترکیه و در دو دهه اخیر تبدیل شود.
او 2 سال بعد شهردار استامبول می‌شود. خدمات رفاهی و برخی مواضع سیاسی و دینی او دوست و دشمن را به او متمایل می‌کند. او توانسته است با اقدامات پوپولیستی خود همه را هم میهنان خود را راغب کند.
در سال 2002 با بدست آوردن اکثریت هم حزبی‌هایش در مجلس، نخست وزیر می‌شود تا با قرار گرفتن در بالاترین پست‌های سیاسی و اجرایی ترکیه، آرزوهای چندین و چند دهه‌ای اسلام‌گرایان ترک را محقق کند.
اما پرونده سیاسی او در بیش از دو دهه فعالیت سیاسی با محبوبیت بسیار و زمینه مناسب یک اصلاح ساختاری اسلام‌خواهانه در ترکیه که داشت، بخصوص در 15 سال اخیر چه در داخل و چه در خارج از ترکیه، برای کسانی‌که با اندیشه‌های سیاسی این شخص و حزب آشنا نیستند، پر از نقاط مبهم و سؤال‌برانگیز و به عبارتی بهتر مملو از تناقض است؛ در این بین چرخش‌های 180 درجه‌ای او در عرصه‌های داخلی و خارجی شگفت‌انگیز است.
او گاهی برای مسئله حجاب چنان بنیادگرا می‌شود که در برابر رای دادگاه حقوق بشر اروپایی، که علیه حجاب است، واکنش نشان می‌دهد و گاهی چنان سکولار می‌شود که دست دادن با غیر همجنس را عادی قلمداد می‌کند و در برابر موج فحشاء موجود در ترکیه واکنشی از خود بروز نمی دهد!
اما این چرخش‌های 180 درجه‌ای در خارج از ترکیه جالب‌تر و قابل توجه‌تر است، او در حمایت از مقاومت و ملت مظلوم فلسطین، موضع‌گیری می‌کند سطح روابط خود را با اسرائیل به حداقل می‌رساند، بشار اسد را می‌ستاید به گونه‌ای که همه او را در دایره مقاومت فرض می‌کنند، ولی به یکباره دشمن شماره یک بشار اسد می‌گردد، ضمن حمایت و پشتیبانی از گروههای تکفیری، از ایران به علت حمایت از دولت قانونی سوریه انتقاد می‌کند و در حمایت از گروه‌های تکفیری علیه مقاومت، با اسرائیل و دولت‌های غربی همسو می‌شود؟!

هرچند که زود و بی محابا تصمیم می‌گیرد ولی او بازیگری را خوب بلد است، چنان قاطعانه در برابر بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی سخن می‌راند که گویا قدرتی قابل توجه و تأثیرگذار است که سیاست‌های رادیکالی را پیش گرفته است، اما بعد از مدتی که سیاست‌هایش به چالشی در برابر او قرار می‌گیرد، چنان تغییر موضع می‌دهد که باورش را سخت می‌کند. بعد از همین موردی که در برابر شیمون پرز داشت نمونه‌های بسیاری از این دست موضع‌گیری‌ها از او به یاد داریم که قابل توجه‌ترین آن سخنان او علیه روسیه بعد از هدف قرار دادن هواپیمای نظامی روسیه است و مواضع او علیه آمریکا راجع به استرداد فتح الله گولن، و چرخش‌های بعدی اوست. اوج بازیگری و به عبارتی بهتر ماهی‌گیری او از اتفاقات منطقه را در بیداری اسلامی کشورهای اسلامی منطقه شاهدیم. او از آب گل‌آلود حوادث منطقه‌ای به دنبال احیاء عثمانی دو سیاست ملی و مذهبی را به یکباره دنبال کرد.

در سیاست مذهبی خود با به هم‌ریختگی مصر و سایر کشورهای عربی و فقدان ابتکار عمل برای کشورهای دیگر، در رؤیای امپراتوری عثمانی، به تمامی کشورهای انقلابی سفر کرد تا ضمن حمایت و تشویق و ترغیب همفکران خود، با جریان سازی که آرزویش را دارد به مرکزیتی برای جهان اسلام تبدیل شود. البته از دستش بر بیاید بی میل نیست که اقدام نظامی هم انجام دهد درست مانند چیزی که در اشغال موصل عراق شاهد بودیم.
و در سیاست ملی خود به دنبال پان‌ترکیستی و احیاء کشوری وسیع از قلب اروپا تا شرق چین است که خود را در برابر حوادث کشورهایی چون آذرباییجان حساس نشان می‌دهد که گویی مسایل یکی از استان‌های خود را دنبال می‌کند.
به راستی او و هم حزبی‌های او چه سیاستی را در ترکیه و منطقه دنبال می‌کنند؟ آیا می‌توان آن‌ها را جریان‌ساز تاریخ معاصر خطاب کرد؟
حزب عدالت و توسعه از نظر عقیدتی شاخه‌ای از اخوان المسلمین است و تا حدودی این اندیشه را در التقاطی با اندیشه غرب‌گرایانه احزاب سکولار مسلمان دنبال می‌کند. آن‌ها در کشورداری لائیک هستند و از اندیشه‌های سیاسی غرب تبعیت می‌کنند ودر عین حال نشان می‌دهند به‌عنوان رجال سیاسی کشور مسلمان؛ ظواهر اسلامی را نیز البته تا حدودی که بتوانند با اندیشه‌های غربی تعارض نداشته باشد، رعایت می‌کنند، می‌توان یک‌بار و برای همیشه برای بررسی فرجام تجربه این نوع تفکر به هم تنیده و نامتوازن که گروههایی در کشورهای مسلمان به آن مبتلا هستند، عنوان اردوغانیسم داد.
و این درحالی است که اخوان المسلمین بالاترین بروز خود را در انقلاب مصر و شکست زودهنگام انقلاب مصر نشان داد و پرونده احزاب غرب‌گرای مسلمان در کشورهای اسلامی در سرسپردگی و دنباله‌روی از سیاست‌های غربی گویای سرنوشت ترکیه است.
علی‌رغم قاطعیت در نسبت مسلمانان ترکیه‌ای، وجود قوانین متعارض با اسلام و مظاهر غیردینی در ترکیه و برخی از مواضع ترکیه در احیاء پان‌ترکیسم و همچنین اقدامات اردوغان در بازتأسیس امپراتوری عثمانی و بخصوص چرخش‌های فاحش ترکیه نشان از این دارد که حزب عدالت و توسعه و اردوغان دارای سیاست راسخ در داخل و خارج نیست و با حرکت‌های پوپولیستی و مبتنی بر هیجان که از آن به عنوان عوام‌فریبی تعبیر شده، منافع کوتاه مدت خود را تأمین می‌کند.
اگرچه ترکیه در زمان حاکمیت اردوغان و حزب عدالت و توسعه توانسته توفیقاتی را در اقتصاد کسب کند ولی با این سیاست‌هایی که اردوغان و هم حزبی‌هایش در داخل و در منطقه دنبال کرده‌اند به تمامی طرفداران خود نشان داده اند که این ترکیه متناقض! نمی‌تواند ترکیه‌ای قابل اتکا و اطمینان باشد و در برنامه‌های بلندمدت به آن‌ها اعتمادی کرد.

این حزب مواضع اسلام‌گرایی دارد که علی‌رغم اقبال عمومی و رسیدن به بالاترین کرسی‌های سیاسی نتوانست باورهای اسلامی را نهادینه و جایگزین سیاست‌های لائیکی و سکولاری کند و اردوغان نشان داده است که در عین حمایت از مقاومت و حماس می تواند گروههای تکفیری را در ویران ساختن یکی از مهمترین کشورهای مقاومت، یعنی سوریه بسیج کند.

او نشان داده است که می‌خواهد عثمانی را احیاء کند ولی در برابر بزرگ‌ترین مانع آن یعنی رژیم صهیونیستی سکوت و حتی رابطه سازنده!! داشته باشد.
در داخل ترکیه انسجام سراسری برقرار نشد؛ زمان او کودتا شد و هرچند هنوز حرف و حدیث‌هایی از اینکه او در جریان بوده است وجود دارد، سیاست‌های سرکوبگرایانه او محل سؤال بسیاری شد و در عین حال نیز ناتوان در برخورد با اکراد ترکیه است و مسئله کردهای معارض، یکی از چالش‌های اوست.
در تعاملی متناسب با غرب و شرق، در صورت لزوم سر تعظیم فرود می‌آورد. گاه چرخشی به سوی آمریکا و گاه تمایلی به طرف روسیه داشته باشد.

اگر بخواهیم در خلاصه‌ای او و حزبش را معرفی کنیم خواهیم گفت: حزب عدالت و توسعه به‌علت ضعف در جهان‌بینی، در سیاست‌های خود صرفا تابع شرایط است آن‌ها نمی‌تواند سیاست‌های اقتصادی و سیاسی داخلی و خارجی خود را بدون تناقض و اما و اگر دنبال کنند به خاطر اینکه منافع ملی و مذهبی و منطقه‌ای خود را خوب به هم گره نزده‌اند، به همین خاطر دایم در نوسان است و در دایره تعاملات داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی معلق است به همین دلیل این حزب با پیشگامی اردوغان نه تنها در جهان اسلام حتی در ترکیه نیز ظرفیت جریان‌سازی را ندارد و اسلام‌گرایان ترکیه‌ای برای ماندن در عرصه سیاسی ترکیه و به دنبال اهداف اسلامی خود باید به نقد جدی از این حزب به دنبال جهان‌بینی دیگری از سیاست‌های اسلامی در ترکیه باشند و علاقمندان به سرنوشت جهان اسلام و منطقه نیز با درس از تجربه ترکیه اردوغانی در نگاه بیداری خود تجدید نظر کنند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت