بررسی تاریخ سیاست صدساله آل سعود در قبال یمن

کد خبر: 570755

تاریخ نظام آل‌سعود و سیاست آن درباره یمن طی یک صد سال پیش آکنده از طمع ورزی در این سرزمین است.

باشگاه خبرنگاران جوان: اسماعیل ولد الشیخ احمد، نماینده ویژه سازمان ملل در امور یمن، در آخرین کنفرانس خبری خود در کویت مطرح کرد؛ گفتگوهای سیاسی میان طرف‌های یمنی با کندی پیش می‌رود؛ اما این گفتگو‌ها تا ابد نمی‌تواند ادامه داشته باشد. الشیخ احمد افزود : ساز و کاری برای حفظ امنیت و انتقال سیاسی در یمن آماده کردیم و اکنون توپ در زمین طرف‌های شرکت‌کننده در مذاکرات است و باید برای نجات کشور یمن امتیازهایی بدهند. بر اساس گزارش سازمان ملل درگیری‌ها در یمن به کشته شدن هزران نفر منجر شده است که نیمی از آنان غیرنظامی هستند و نزدیک به 3 میلیون نفر هم آواره و بی‌خانمان شدند. تاریخ نظام آل‌سعود و سیاست آن درباره یمن طی یک صد سال پیش آکنده از طمع ورزی در سرزمین یمن است. این نظام از راه دلارهای نفتی یا از راه قدرت با کمک انگلیس، آمریکا و نیروهای استکبار جهانی سیاست های توسعه طلبانه خود را در یمن پیش برده است. هنوز هم آل سعود به بخش‌های بیشتری از این سرزمین چشم طمع دوخته اند. اشغال بخش هایی از یمن مانند عسیر، نجران و جیزان برای این رژیم کافی نیست؛ بلکه سردمداران این کشور اکنون به دیگر سرزمین‌ها، گذرگاه دریایی و بخش های از استان حضر موت چشم دوخته‌اند. آل‌سعود نخستین بار در سال 1934میلادی با اشغال مناطق عسیر، نجران و جیزان و ملحق کردن آن به خاک عربستان، سیاست توسعه‌طلبانه خود را نشان داد. رژیم سعودی چندین بار علیه یمن وارد جنگ و درگیری مسلحانه شد. با وجود قرارداد سال 1934 طائف و معاهده سال 2000 میلادی جده که میان عربستان و یمن بسته شد باز هم آل‌سعود سیاست توسعه طلبانه خود را با به کار گیری ثروت و قدرت برای بلعیدن سرزمین‌های یمن ادامه داد. سایت ویکی لیکس شماری از اسناد را فاش کرده است که نظام عربستان را به سبب در پیش گرفتن دسیسه‌های بزرگ و نیت‌های شوم علیه یمن رسوا می‌کند. نظام عربستان ادعا می‌کند که با هدف بازگردان مشروعیت به رئیس جمهوری که دوران آن به سر آمد و مورد پذیرش مردم یمن نیست نیروهایی را از کشورهای گوناگون به جنگ علیه یمن وارد کرده است. اما اسناد ویکلیکس واقعیت‌هایی از طمع ورزی‌های آل سعود در جنگ علیه یمن را فاش کرد. بر پایه این اسناد، هدف عربستان از حمله به یمن به وجود آوردن گذرگاه دریایی در دریای عرب از راه جمهوری یمن است. این طرحی است که ده ها سال برای پیاده کردن آن دسیسه چینی شده است. اما با وجود همه تلاش‌ها، خواسته‌های نظام آل سعود به دیوار بلند آگاهی مردمی یمن برخورد کرده است. همچنین نظام آل‌سعود تمایل دارند محور تازه‌ای به عنوان گذرگاه برای صادرات نفت از راه حضر موت بگشایند تا نیازی به تنگنه هرمز که در کنترل ایران است، نداشته باشند. این مساله‌ای است که نظام توسعه طلبانه عربستان را به تلاش برای جداسازی حضرموت از سرزمین‌های یمن وادار کرده است. در صورت جدا شدن واقعی اقلیم حضر موت این کشور برای الحاق مجمع الجزایر سقطری تلاش خواهد کرد تا از این راه کنترل گذرگاه های دریایی در دریای عرب را در دست داشته باشد. طمع عربستان فقط به ایجاد گذرگاه دریایی محدود نشد، بلکه نظام عربستان به منابع نفتی یمن هم چشم دوخته است. طی یک پژوهش ژئوپلتیکی که حدود 20 سال پیش درباره یمن با عنوان (گنج مخفی در یمن) توسط شرکت های متخصص اکتشاف نفت جهانی منتشر شده مشخص شده است یک دریاچه نفتی در جزیره العرب در میان مناطقی از استان های مارب، الجوف، حضرموت، شبوه و ابین واقع شده است. این منطقه سومین میدان نفتی جهان را در بردارد. اگر این منطقه مورد بهره برداری قرار گیرد یمن می تواند روزانه حدود 5 میلیون و 200 هزار بشکه نفت از این منطقه صادر کند. از این رو عربستان طرحی را پیش می برد تا این دریاچه نفتی را زیر کنترل خود در آورد. جنگ یک ماهه‌ای که بیش از یک سال و نیم طول کشید جنگ یمن 18 ماهه شده است، اوضاع برای عربستان به هیچ وجه وفق مراد سلمان و پسر جوانش نیست و این مسأله به تدریج در رسانه‌های عربی نیز انعکاس پیدا کرده است. سعودی‌ها برای یک یا دو ماه حداکثر وارد یمن شده بودند، اما اکنون بیش از یک سال است که خود را به تله یمن انداخته‌اند، نه راه پس دارند نه راه پیش. علی رغم گذشت بیش از 18 ماه از شروع حمله عربستان به یمن در قالب ائتلاف، با هدف بازگرداندن «منصور هادی» به قدرت و علی رغم تسلط بر بخش‌هایی از خاک یمن، اما عملیات نظامی کماکان با سختی مواجه است، اولین دلیل آن طولانی شدن این جنگ و گذشت بیش از یک سال از آغاز آن است، مشکل دوم بار سنگینی اقتصادی در شرایط کاهش درآمدهای عربستان است؛ به طوری که با وجود پایین آمدن قیمت نفت، جنگ یمن روزانه 200 میلیون دلار برای سعودی‌ها هزینه دارد. علاوه بر این‌ها خطر حملات حوثی‌ها به مرزهای عربستان نیز همواره وجود دارد. جدای از این‌ها، تعداد کشته‌های عربستان نیز در این جنگ در حال گسترش است و طبق آمار رسمی تا کنون 200 کشته و نزدیک به 1100 زخمی تاکنون از سعودی‌ها برجای گذاشته است و در مقابل نیز تعداد تلفات شهروندان عادی، علاوه بر میلیون‌ها آواره، به بیش از سه هزار تن رسیده است. جز شرق یمن که استان حضرموت واقع شده و استانی صحرایی است و کنترل مناطق مهم آن در دست عناصر القاعده است، تقریبا تمام نقاط دیگر یمن قربانی بمب‌های غربی - آمریکایی جنگ عربستان شده و هدف قرار گرفته شده است. نگاهی آماری به نتیجه این جنگ پس از 400 روز عمق فاجعه در فقیرترین کشور عربی را بهتر به نمایش می‌گذارد. این آمار متعلق به مرکز حقوقی «حقوق و توسعه» یمن است که در روز چهارصدم جنگ منتشر کرده است. تلفات انسانی کشته‌ها: نزدیک به 9000 نفر مجروحان: 16184 نفر مجموعا: 23 هزار و 327 نفر کشته‌های زن: 1619 کشته‌های کودک: 2001 مجروحان زن: 1776 مجروحان کودک: 1982 زیرساخت‌ها 14 فرودگاه 10 بندر و اسکله 512 پل و راه ارتباطی 125 ایستگاه مولد برق 164 انبار و شبکه آب‌رسانی 167 شبکه و ایستگاه ارتباطی بخش اجتماعی یمن 325 هزار و 137 منزل مسکونی 615 مسجد 569 مدرسه و مرکز آموزشی 39 مرکز دانشگاهی 16 مرکز رسانه‌ای 238 مرکز بهداشتی بخش اقتصادی یمن 970 مرکز دولتی 409 کشنده حمل مواد غذایی 751 تانکر حمل سوخت 353 بازار و مرکز تجاری 238 ایستگاه سوخت 546 انبار غذایی 19 سوله غلات 125 مرغداری 42 ورزشگاه و مرکز ورزشی 190 کارخانه 59 مرکز تاریخی 136 مرکز گردشگری اختلافات در مورد راه‌حل سیاسی مشکل بزرگی که وجود دارد و حتی در داخل ائتلاف سعودی نیز دیده می‌شود، این است که توافقی در مورد راه‌حل سیاسی برای برون رفت از بحران دیده نمی‌شود. عمده اختلافات بین عربستان سعودی و امارات است، اماراتی که بیشترین نیروی زمینی را در بین کشورهای عضو ائتلاف در یمن دارد. عربستان به همراه نیروهای وفادار به «منصور هادی» در حال جنگ با نیروهای «علی عبدالله صالح» است، در حالیکه که امارات این موضع عربستان را قبول ندارد و حتی برخی از افراد خانواده عبدالله صالح و افراد نزدیک به وی را پناه داده است. امارات، درخواست دولت منصور هادی برای اخراج «احمد عبدالله صالح» پسر علی عبدالله صالح از این کشور را در ماه ژوئن گذشته رد کرد و برخی منابع می‌گویند که پسر عبدالله صالح در حصر خانگی به سر می‌برد، همچنین این منابع می‌گویند که احمد عبدالله صالح یک پروژه‌ی اقتصادی به نام «مملکه سبا» در امارات دارد. «سرهنگ عمار محمد عبدالله صالح» برادرزاده عبدالله صالح که معاون سازمان امنیت ملی یمن در زمان عبدالله صالح بود، نیز در امارات حضور دارد و ابوظبی تلاش می‌کند، ارتباط بین انصارالله و عبدالله صالح را از بین ببرد تا طرفداران صالح بتوانند در مذاکرات شرکت کنند. همچنین امارات با حزب «الاصلاح» که مشی اخوانی دارد در تضاد و این مسأله برای همه مشخص است، رسانه‌های اماراتی در ماه‌های گذشته حملات سختی علیه حزب الاصلاح انجام داده‌اند و در مقابل نیز رسانه‌های وابسته به الاصلاح، امارات را متهم به خیانت و عقب‌نشینی از تعز می‌کنند و تمام این‌ها در حالی است که بین اخوان‌المسلمین یمن و عربستان روابط تنگاتنگی دیده می‌شود. ترس از تجزیه یمن در خلال عملیات نظامی عربستان و امارات در یمن، سعودی‌ها بیشتر در شمال این کشور حضور دارند، در حالیکه در جنوب یمن، اماراتی‌ها هستند، البته شک و تردید زیادی در مورد میزان نفوذ امارات در استان‌های جنوبی وجود دارد. روزنامه القدس العربی، چندی پیش نوشت که امارات سعی دارد با «خالد بحاح» توافقنامه‌ای را امضا کند که بر اساس آن، بحاح بر استان‌های جنوبی متمرکز شود و اولویت خود را آزادسازی این استان‌ها قرار دهد. همکاری بین بحاح و امارات با عصبانیت «منصور هادی» که مورد وثوق سعودی‌ها است مواجه شده است و اختلافاتی نیز بین خود منصور هادی با خالد بحاح وجود دارد. این مسائل نگرانی‌ها در مورد تقسیم یمن به قسمت جنوبی و شمالی همانند قبل از 1990 را در پی داشته است. سعودی‌ها از این واهمه دارند که در صورت تجزیه یمن، بار دیگر قسمت جنوبی این کشور دست مخالفان عربستان بیفتد، همانگونه که قبل از اتحاد شمال و جنوب چنین بود. حضور القاعده در جنوب و استفاده رهبران محلی از ناآرامی‌های رخ داده نیز، باعث شده است که برخی در جنوب یمن، بار دیگر ساز جدایی از شمال را بزنند. طبق طرح عمان، برای حل سیاسی بحران یمن، این کشور باید پس از حل بحران عضو شورای همکاری خلیج فارس شود تا کمک‌‌های مالی برای این کشور فقیر در دسترس صنعاء قرار گیرد؛ حال اینکه کشورهای این شورا پیوستن یمن به جمع خود را نمی‌پذیرند. از سوی دیگر، بحث امنیتی نیز مطرح است، پس از جنگ یمن، حوثی‌ها هنوز وجود دارند، القاعده و داعش نیز در جنوب این کشور حضور بیش از گذشته‌ای دارد که هر سه این گروهها در دشمنی با عربستان واحد هستند. بیش از یک سال و نیم از تجاوز نظامی رژیم سعودی و برخی کشورهای دنباله‌روی عربی و غیر عربی آن کشور به یمن می‌گذرد و مطابق آنچه اعلام شده تا کنون قریب به 10000 نفر در این جنگ کشته شده‌اند، این آمار فاجعه است و به نوعی می‌توان آن را نسل کشی یمنی‌ها توسط برخی کشورهای همسایه و در راس آن‌ها عربستان دانست. عربستان که سودای تبدیل شدن به قدرت اول منطقه را درسر می‌پروراند هم چون ترکیه که رهبران آن به دنبال احیای قدرت و صلابت خود هستند و استراتژی خود را بر آن اصل نهاده‌اند، در بازی قدرت خود را در مقابل رقیبی مقتدر و هوشمند که توانسته در کشورهای عربی و غیر عربی منطقه نفوذ معنوی بسیاری پیدا کند یعنی ایران بازنده می‌بیند. ریاض به خوبی آگاه است که توان مقابله با سیاست، درایت، صبر و استراتژی‌های هوشمندانه مقامات ایرانی را ندارد. سعودی‌ها این موضوع را حداقل در سال‌های اخیر به خوبی درک کرده‌اند. پرونده سوریه که خود به یکی از چالش‌های مهم منطقه‌ای بدل شده است و شکست سختی که آل سعود به رغم همه تلاش‌ها و حمایت‌های آشکار و پنهانی که از معارضان و تروریست‌ها علیه حکومت سوریه به عمل آورد، متحمل شد خود گواهی بر این ادعاست. در مساله عراق هم با وجود همه گونه حمایت مالی، اطلاعاتی، سیاسی و... که در خفا و یا آشکار از جانب برخی کشورهای منطقه از جمله عربستان و یا قدرت‌های بین‌المللی که در راس آن‌ها آمریکا با همراهی رژیم صهیونیستی از گروه‌های تروریستی افراط گرا می‌شود، این ایران است که توانسته با ارایه کمک‌های مورد در خواست دولت عراق به یاری کشور دوست و همسایه‌اش در مبارزه با تروریسم بیاید و بنا به گفته مقامات عراق اگر نبود ایران و کمک‌های آن؛ اکنون بغداد و اربیل نیز به دست گروه وحشی و تروریست داعش افتاده بود. تهران با این قبیل اقدامات خود بار دیگر نشان داد که متحدان خود را در بد‌ترین شرایط هم تنها نخواهد گذاشت، که همین عاملی است در جهت افزایش قدرت و نفوذ معنوی ایران در کشورهای منطقه. آری عربستان در تنگنایی سخت گرفتار آمده و راه نجات خود را گشودن جبهه جدیدی از جنگ در منطقه و این بار علیه کشور همسایه خود یمن یافته است، اما یک نکته که نشان از خطای استراتژیک مقامات سعودی دارد، آن است که آن‌ها به اینکه چگونه، چه زمانی، به چه نحو و حتی با مشارکت و حمایت چه کسانی (کشورهایی) تجاوز نظامی خود را آغاز کنند فکر کرده بودند، اما هرگز تصور نمی‌کردند که در باتلاق یمن گرفتار شوند و دیگر توان خاتمه جنگ خود ساخته را نداشته باشند. حملات هوایی نتیجه‌ای برای ریاض ندارد و آن‌ها دیگر تا کنون به این امر واقف شده‌اند، ریاض بر سر دو راهی باخت - باخت مانده است، چرا که پس از این مقامات سعودی بایستی یا به این تجاوز پایان دهند که در این صورت به هیچ یک از اهداف خود دست نخواهند یافت و پرستیژ و جایگاه خود را به مثابه قدرتی منطقه‌ای که صد البته عاریتی و به پشتوانه حمایت غرب از حکومت پادشاهی آن است را به شدت متزلزل خواهند یافت و به دنبال آن تاوان و هزینه بالایی را در این خصوص بایستی پرداخت کنند. تحولات یمن متاثر از عوامل متعدد و مختلف داخلی و خارجی است؛ همچون دیگر مسایل منطقه‌ای و بین‌المللی، و هر یک از آن عوامل می‌تواند مسیر تحولات را به سویی بکشاند، آنچه مشخص است آن است که بدخواهان ملت یمن که با توسل به بهانه‌های واهی خواهان روی کار آوردن مهره خود هستند، نمی‌توانند در مقابل اراده و خواست مردم مقابله کنند و پیروزی نهایی از آن ملت یمن خواهد بود.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت