جهان پیش رو، جهان بازیگران جدید است
روابط بین الملل پس از جنگ سرد حداقل از حیث ساختار و شکل پیچیده و مبهم است و هنوز قواعد دقیق و مشخص و جوهری به عنوان یک نظام بین المللی کارامد برای خود تعریف نکرده است.
دیپلماسی ایرانی: منظور از روندها فرایندهایی است که در نظام و روابط بین الملل به صورت عمومی درآمده و رفتار بازیگران را تحت الشعاع قرارمی دهد، به طوری که حتی به صورت الزامات مطرح می شوند. در هزاره جدید نیز محیط بین المللی شاهد روندهای نوینی است که خود را به واحدهای سیاسی تحمیل کرده و بر کیفیت داده ها و خروجی روابط بین بازیگران موثر است. برخی از ملزومات کنونی نظام و روابط بین الملل در گذشته شکل گرفته و تا حال حاضر ادامه یافته، برخی دیگر نیز بعد از عملیات تروریستی 11 سپتامبر ایجاد شده است. منظور از چالش ها نیز پروسه ها و پروژه هایی است که در مقابل این روند ها قرار گرفته و خواهان تغییر وضع موجود است. در محیط و عرصه نظام و روابط بین الملل کنونی مواردی مثل بازیگران جدید بین المللی چون افکار عمومی ملی و جهانی و سازمان های تروریستی به همراه دیگر بازیگران غیر دولتی، جهانی شدن، منطقه گرایی، گسترش و تعمیق دموکراسی، چند لایه شدن گفتمان امنیتی، یک جانبه گرایی برخی واحدهای سیاسی قدرتمند بر تصمیمات و داده های سیاست خارجی واحدهای سیاسی تأثیرگذار و چه بسا تعیین کننده هستند. با پایان جنگ سرد و فروپاشی کمونیسم و در راس آن شوروی سابق روابط بین الملل وارد دوران جدیدی شد که هم به لحاظ ساختاری و شکلی و هم به لحاظ ماهیت و محتوا با نظام های بین المللی پیشین یعنی دو قطبی و موازنه قوا دارای تفاوت های اساسی است. روابط بین الملل در جهان کنونی از حیث پیچیدگی و کثرت و تعدد متغیرها بسیار قابل بحث بوده و با گذشت نزدیک به سه دهه از فروپاشی نظام دو قطبی به جرات می توان گفت که هنوز نظم مشخصی با الگوهای معین و مورد اجماع بر روابط بین الملل دوران پس از جنگ سرد حاکم نشده و به همین دلیل بسیاری از نظریه پردازان نظام بین المللی دوران کنونی را یک وضعیت انتقالی یا یک نظام در حال شکل گیری و تکوین عنوان می دارند. طیف وسیعی از الگوهای طرح شده برای تبیین وضعیت نظام بین الملل پس از جنگ سرد مانند: تک قطبی، چند قطبی، یک چند قطبی، هژمونی و غیره نیز با موفقیت، اقبال و به خصوص اجماع چشمگیری مواجه نشدند. بنابراین روابط بین الملل پس از جنگ سرد حداقل از حیث ساختار و شکل پیچیده و مبهم است و هنوز قواعد دقیق و مشخص و جوهری به عنوان یک نظام بین المللی کارامد برای خود تعریف نکرده است. به لحاظ محتوایی نیز روابط بین الملل پس از جنگ سرد از تفاوت زیادی با دوران قبلی برخوردار است. اگر در گذشته تسلط و کنترل نقاط استراتژیک و ژئوپولیتیک و یا تسلط بر منابع طبیعی عامل اصلی جنگ ها و یا رقابت میان کنشگران عرصه روابط بین الملل بود، امروز مساله هویت، قومیت و مذهب عامل و علت بسیاری از جنگ ها، رقابت ها و کشمکش هاست. نگاهی به منازعات شکل گرفته از دهه نود به این سو مانند جنگ بالکان، رواندا، قره باغ تا جنگ داخلی سوریه، عراق و یمن جملگی این واقعیت را منعکس می کند که فرهنگ و هویت از مهترین متغیرهای روابط بین الملل در دوران کنونی به شمار می رود. ظهور کنشگران جدید که به بازیگران غیر دولتی و بازیگران فراملی و فروملی مشهورند، روابط بین الملل و قاعده مندسازی یک نظام بین المللی را با مشکلات فراوانی مواجه ساخته است. پدیده هایی مانند داعش و القاعده نمونه های بارز این پیچیدگی حوزه روابط بین الملل هستند. در این میان کشور ایران نیز به عنوان یک کشور در حال توسعه از یک سو با مقتضیات محیطی و بین الملی و منطقه ای در حوزه سیاست خارجی مواجه بوده و از سوی دیگر محذورات و منافع ملی نیز به ویژه با توجه به حساسیت فوق العاده و موقعیت خاص جمهوری اسلامی ایران باید پیگیری و تحقق یابد. بنابراین چگونگی عملکرد جمهوری اسلامی ایران در چنین نظام بین الملل پرآشوب و متلاطمی نیز قابل بررسی است.
دیدگاه تان را بنویسید