ایران و تهدیدی به نام سلفی‌گری

کد خبر: 557236

در شرایط کنونی، «سلفی گری سیاسی» تهدیدگر منافع ملی دانسته­ می­ شود تا جایی که مهم­ترین مؤلفه های «ایدئولوژیک» انقلاب اسلامی، همچون؛ کاهش شکاف­ های شیعه-سنی و عرب-عجم و در برابر، تضاد اسلام- صهیونیسم دستخوش تهدید سلفی­ هاست.

دیپلماسی ایرانی: در خاورمیانه کنونی، «امنیت ملی» با پدیده پیچیده تروریسم دست به گریبان است. تروریسم در خاورمیانه آورده سلفی گری وهابی با قالب «القاعده» است. جریان سلفی تا به امروز مراحل چهارگانه:1-«تئوریک» (ابن تیمیه در سده 8 هجری) 2- «تطبیق و اجرا» (محمدبن­ عبدالوهاب و جانشینانش در میانه سده 12 و اوایل سده 13 هجری در محیط آزمایشی محدود به حجاز) 3- «نیرومندی و تأثیرگذاری» (امرا و شیوخ سعودی در جهان اسلام) و 4-«ایدئولوژیکی انقلابی» (آغاز سده 15 هجری و عرض اندام در دیگر نقاط، مانند: افغانستان و تازه استقلال یافته های شوروی) را طی کرده است. گروه های وهابی سلفی با «سازمان دهی» خود به پیرامون جمهوری اسلامی ایران وارد شده اند. جمهوری اسلامی ایران به مثابه «ثبات­ بخشی منطقه­ ای» نه تنها در پی انتقال مفاهیمی از جهان­ بینی اسلامی در قالبی «نرم» به محیط پیرامونی و بین­ المللی است، بلکه می­ کوشد در حد توان خود تفکرات و حامیان مورد یورش افراط­ گری در منطقه را یاری­­ کند. در ادامه، به چند مورد از مهمترین مولفه­ های شتاب­ بخش به جریان سلفی­ گری پرداخته می­ شود. سلفی گری: مهم ترین «شتاب بخش ها» از مهم ترین «شتاب بخش های» سلفی گری معاصر عبارتند از: مبارزان سلفی موسوم به «افغان العرب» برگشته به کشورهای خود در پی خروج شوروی از افغانستان و در گیری های خونین آنان با دولت های مستقر عربی (مثل؛ مصر، الجزایر و عربستان) در دهه 1990 میلادی جریان قوی سلفی شکل یافته جزیره العرب به دنبال فتاوای تحریم «استعانت از کفار» علمای سلفی پس از اشغال کویت و ورود آمریکا به سواحل جنوب خلیج فارس برای جنگ با عراق «نظام آموزشی» سعودی (مقصر دانی آن از سوی آمریکا) برای مماشات با تندروهای سلفی، نظر به حضور 15 تبعه سعودی در میان 19 متهم حمله 11 سپتامبر 2011 م) بسترسازی اشغال 2003 م عراق پیرامون مبارزه سلفی­ها علیه به اصطلاح کفار (آمریکا) و اهل بدعت (شیعیان عراق) جریان های سلفی در سطح جهان عرب و خاورمیانه که «سه­ گانه»­اند: الف: «سنتی» (در دستگاه سعودی و علمای وهابی آن و شبکه های وابسته) ب: «جهادی» (سازمان­ هایی، مانند؛ القاعده) پ: «علمی» (در کشورهایی، همچون؛ بحرین و کویت با تأکید بیشتر بر متون و نصوص سنت و ناپذیری عملیات مسلحانه و خشونت-بار) می شوند. سلفی گری: جریان­ های معاصر سلفی- وهابی سعودی: در 1926 م، عبدالعزیز بن سعود، شاه وقت عربستان، از سوی سلفی­ ها یا اخوان کشور با انتقاداتی روبه­ رو شده بود؛ 1-«حرام بودن» نظام پادشاهی 2-جادو و حرمت وسایلی مثل؛ استفاده از اتومبیل، تلفن و تلگراف و 3-عدم وادارسازی شیعیان احساء به اجرای اسلام صحیح (وهابیت) و جلوگیری از حملات اخوان به « کفار» عراق و کویت و پیوستن آن ها به دار الاسلام. از دهه سوم سده 20 م، آل سعود (برخاسته از نجد) با سلفی ها، متحد و بر کل عربستان چیره گشت. سلفی عربستان، به خاطر برخی از عوامل سیاسی و تاریخی، از نقش بارزی برخوردار شد. برخی از اسلام­ گراهای مرتبط با «اخوان» ضمن تشکیل گروه­ های «مخالف» دولت سعودی، برای ایفای نقش «رسانه­ای» و «سیاسی» رهسپار انگلستان شدند. سلفیه و اخوان مسئولیت عملکرد «نوسلفی های» (برخوردار از میراث فکری و نه عملی سلفی و اخوان) متعامل با دولت های عربی و اسلامی را به هیچ وجه نمی پذیرند. «نوسلفی های» دعوتگر به «اصلاحات و میانه­ روی» بسیاری از تحصیل­کردگان دانشگاه­ های غربی را در بر می­ گیرند. این جریان، ضمن نشانه­ گیری «مشروعیت» رژیم سعودی، با روی­ کار آمدن ملک عبدالله و طرح «گفتگوی ملی» و تلاش برای ادغامشان در گفتمان رسمی ، بیشتر به «اندرزدهی» سوق یافت. سلفی شمال آفریقا: در عین گرایش گسترده شمال آفریقا به «تصوف» و در «اقلیت­» بودن سلفی­ ها، در سال­ های گذشته سلفی­ ها آن جا (چون؛ مغرب ، الجزایر ، تونس و لیبی) با پشتیبانی عربستان توانسته اند همفکرانی بیابند. عربستان از اوایل سده 19 م ، به نشر سلفی گری در مصر پرداخت. نا برخورداری سلفی گری مصر از نفوذ اجتماعی، باوجود تأسیس « الجمعیه الشرعیه» در 1912 م به دلیل صحنه­ گردانی «اخوان­ المسلمین» در کشور بود. ضمن کندی رشد سلفی گری در مصر پس از برپایی دانشگاه الازهر و حمایت جمال عبدالناصر از آن و نیز جهت گیری «خصمانه» نسبت به عربستان، با روی کار آمدن انور سادات (1970 م) و ارتباط وی با آمریکا و عربستان، وهابیت تمام­ قد به فعالیت پرداخت. سلفی های مصر با عدول از مواضع خود، تشکیل حزب «النور» و شرکت در انتخابات (کسب جایگاه دوم در انتخابات پیشین) توانستند فضایی دست وپا کنند. اکنون سلفی­ ها در مصر طرفداران قابل­ توجهی دارند. سلفی لبنان: با وجود بودن پرشمارترین سلفی­ های لبنان در شمال کشور، برخی از «جهادی­ های» آنها به این ترتیب هستند؛ 1- جنبش «توحید اسلامی» درگیرشده با ارتش سوریه در 1985 م 2- گروه «انصار» ستیزه­ گر در اردوگاه فلسطین «عین الحلوه» در جنوب لبنان و مقابله گر با ارتش لبنان در 2000 م 3-گروه «عصبه­ النور» دست­ یازنده به ترور برخی از جنبش «فتح» در لبنان 4- تشکیلات «جند الشام» ابو مصعب زرقاوی در 1999 میلادی و 5-گروه « فتح الاسلام» درگیر شونده با ارتش لبنان در اردوگاه فلسطینی «نهر البارد» بسیاری از سلفی­ های لبنان، به ویژه «جند الشام» طی سال­ های پیشین در کنار القاعده عراق جنگیده اند. سلفی عراق: در چارچوب تفسیر «طایفه­ گرایانه» سلفی، بنا بر انطباق قدرت «جغرافیایی» باقدرت «سیاسی»، امتداد «جغرافیای سیاسی» شیعیان خاورمیانه با «مرکزیت» ایران هم راستاست. تفاسیر «طایفه­ گرایانه»، کارکرد «ژئوپلیتیک اسلامی» را می­ کاهد یا خنثی می­ کند. سلفی گری و رژیم­ های عرب با تلقی «همگرایی» ایران و عراق بر «ضد» منطق ژئوپلیتیکی-فرهنگی خود، در راستای «برهم­زنی» تعادل امنیتی بغداد و زیر سایه قرار دادن تحولات «ایجابی» در ژئوپلیتیک ایران قدم گذاشتند. استفاده عربستان از «اهرم سلفی» در راستای ضربه زنی به ساختار نو عراق و شیعیان، قطع روابط دیپلماتیک ریاض-عراق را 11 سال پس از صدام باعث گشته است. بااین وجود، روابط سعودی ها با کردها و سنی های عراق برقرار است. سلفی پاکستان: سلفی­ های مرتبط با شرق ایران بیشتر از مدارس دینی هند و پاکستان اعزام شده اند. نظر به ارتباط «ایدئولوژیک» و به احتمال، «سازمانی» رادیکال­های افغانستان و پاکستان با تندروهای مذهبی و قومی مرزهای شرقی، پیچیدگی و اهمیت مسئله بیشتر شده است. القاعده و ایران: «تأثیرها» القاعده در مناطق سنی کشور دارای تأثیرهای بیشتر «اجتماعی»، «فرهنگی» و «اعتقادی» هست. 1-«اجتماعی»: «مطالبه افزایی» از حکومت شیعه سهمی از این مسئله را در بردارد. به این شکل، خواسته­های «قومی» و «فدرالی» بلوچی پیش از انقلاب اسلامی، با انقلاب صبغه «مذهبی» یافت. 2-«فرهنگی»: در کنار اقدام اخیر حاشیه­ نشینان جنوبی خلیج­فارس و مصر پیرامون راه­ اندازی ماهواره­ های عرب ست و نایل ست، به تولید برنامه «فارسی» نیز توجه شده است. با تلاش برخی رادیکال­ های سنی ایران شبکه «نور» به عنوان «اولین» شبکه سنی­ مذهبان عرب راه اندازی شده است. اقدامات اینترنتی برای تخریب وجهه شیعیان هم میدان دیگری برای تأثیرگذاری بر امنیت ایران هست. 3-«اعتقادی»: ظهور القاعده زمینه ارتباط بیشتر بخشی از حوزه های علمیه و مدارس اهل سنت ایران با مراکز اهل سنت خارج به ویژه افغانستان، پاکستان و عربستان گشت. سلفی گری در پی «اخلال ایدئولوژیکی» برای جمهوری اسلامی هست. تداوم «منزلت ایدئولوژیک» منوط به تضعیف شکاف­ های «سنی-شیعه» و «عرب-عجم» است. رویکرد «سلفی گری» در پیوند با جهت­ گیری «صهیونیستی»، خط­ مشی «وحدت گرایانه» را سست می­ کند. آمریکا: تغذیه­­ گرهای «هدف منطقه ای» رویکرد تعارض ­افزای منطقه­ ای آمریکا از جنگ تبلیغاتی، روابط تنیده با همسایگان در ستیز با منافع جمهوری اسلامی، توسعه نفوذ اسرائیل بر کشورهای همجوار، خودمختاری و جریان­ هایی، چون؛ سکولاریسم، پروتستانیسم و بودیسم­ گستری در حوزه ایران فرهنگی و فراسوی آن تغذیه می­کند. «استراتژی» جمهوری اسلامی ایران نسبت به افراط­گرایی اقدام­ های متناسب و مختص به هرکدام از گروه های تروریستی در «سند جامع امنیت ملی» کشور تقویت یا ایجاد بخشی تحت عنوان «میز مخصوص مطالعات فرقه­ای» در وزارتخانه­های کشور، امور خارجه، اطلاعات و شورای امنیت ملی انعقاد توافق­های امنیتی «دو-چندجانبه» با کشورهای منطقه با توجه به شناوری و گستردگی افراط­گرایی. به عنوان مثال، در مورد گروه­ های پ.ک.ک و پژاک با ترکیه و عراق، انصار الاسلام با دولت مرکزی و حکومت خودمختار کردستان عراق و القاعده با پاکستان و افغانستان. کاربست روزافزون فناوری های نوین، ازجمله؛ بانک اطلاعات ملی مجرمان و فناوری «بیومتریک» (زیست­ سنجی) برای شناسایی عوامل تروریستی. آسیب­ شناسی دورنمای ترتیبات امنیتی منطقه خودمختار کردستان عراق با توجه به تمایل آن پیرامون تأسیس پایگاه­ های دائمی آمریکا شبیه­ سازی سناریوهای امنیتی فراروی ایران، نظر به همکاری­ های احتمالی جمهوری اسلامی ایران با ناتو یا ایالات متحده برای مقابله با تندروهای طالبان و غیره. سخن پایانی ابعاد خطرساز سلفی گری برای ایران، به مراتب، ایدئولوژیکی (تبلیغات ضد شیعی) و ژئوپلیتیکی (هم جواری در افغانستان، پاکستان و عراق با اثرگذاری امنیتی، به خصوص بر نقاط سنی نشین کشور) هستند. بعد از پیدایش القاعده، بخشی از سنی­­ نشین­ های کشور به «الگوگیری» از جریان یادشده پرداخت. پا به پای آن، انتظار مشارکت آنان در بخش­ های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با همان رویکرد گسترش یافت. برآیندش، اختلاف آفرینی مذهبی و موضع­ گیری منفی بود. چالش «قومی» مناطق مختلف کشور، به ویژه مناطق شرقی، رنگ و بوی «مذهبی» به خود گرفت. این داعیه خلافت و مبارزه با دولت­ های مرکزی، احتمال شکل گیری گروه­ هایی مانند؛ جندالله علیه جمهوری اسلامی را متصور ساخت. در شرایط کنونی، «سلفی گری سیاسی» تهدیدگر منافع ملی دانسته­ می­ شود تا جایی که مهم­ترین مؤلفه های «ایدئولوژیک» انقلاب اسلامی، همچون؛ کاهش شکاف­ های شیعه-سنی و عرب-عجم و در برابر، تضاد اسلام- صهیونیسم دستخوش تهدید سلفی­ هاست. عربستان همچنان «اصلی­ ترین» پیشران سلفی گری در جهان هست. به هر حال ضمن امکان «حل» داخلی مساله قومیت­ ها و حکومت مرکزی از راه تساهل و مذاکره، تحریکات خارجی «جدایی­ طلبانه» باعث بغرنجی بیشتر موضوع است

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت