نقش رسانه در جنگ کمتر از سلاح نیست
«حسن حیدر» تاکید دارد که نقش رسانه در جنگ کمتر از سلاح نیست بلکه بیشتر از آن است ومقابله با امپراطوری رسانه ای دشمن زمان بر است اما ما کم کم در حال شکستن انحصار رسانه ای جهان هستیم.
خبرگزاری مهر: جنگ اسرائیل علیه لبنان که در اسرائیل به جنگ دوم لبنان و در لبنان به جنگ ژوئیه یا جنگ تموز معروف است، نبردی ۳۳ یا ۳۴ روزه بین ارتش اسرائیل و حزبالله لبنان بود که دامنه آن شمال اسرائیل و سراسر لبنان را دربرگرفت. این جنگ با قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ ۱۳ اوت(آگوست) ۲۰۰۶ پایان یافت. شبکه «المنار» در این جنگ در افزایش روحیه مقاومت مردم لبنان و تبیین حقایق این جنگ که از سوی رسانه های همسو با دشمن صهیونیستی مورد سیاه نمایی قرار می گرفت، بسیار ایفای نقش کرد؛ تا جایی که رهبر معظم انقلاب فعالیت این شبکه را الگویی برای دیگر رسانه های جهان اسلام معرفی کردند و دبیرکل حزب الله نیز تاکید کرد که اگر المنار نبود، پیروزی از دست می رفت. در همین زمینه با جناب «حسن حیدر» کارشناس و تحلیلگر مسائل لبنان و نماینده شبکه «المنار» در ایران گفتگو کردیم که شرح آن در ذیل می آید: در خصوص نحوه آغاز جنگ ۳۳ روزه توضیحاتی را بفرمایید. اسرائیل پیش از این شماری از نیروهای حزب الله را در اسارات خود داشت. مدتی بعد گروهی از نظامیان این رژیم با تانک مرکاوا مشغول گشت زنی بودند که تانک آنها بر روی یک مین می رود و بر اثر انفجار مین، ۸ نظامی اسرائیلی کشته، ۲۰ نفر زخمی و ۲ نظامی دیگر نیز اسیر می شوند. پس از آن اسرائیل برای آزاد کردن آنها دست به حمله ای گسترده می زند اما در یک هفته اول هیچ یک از اهداف از پیش تعیین شده خود را محقق نمی کند؛ پس از آن با کمک آمریکا جنگ را به مدت ۳۳ روز طول می دهند. اسرائیل طبق گفته سید حسن نصرالله برای آغاز این جنگ از قبل برنامه ریزی کرده بود که در پاییز آغاز شود و همزمان با شروع سال تحصیلی و به صورت ناگهانی پایگاه ها، مراکز و فرماندهان حزب الله را هدف قرار دهند. در حقیقت جنگ ۳۳ روزه ۲ وجه دارد: نخست همین اسیر کردن ۲ نظامی اسرائیلی است و وجه دوم نیز که مهم تر است، جنگ از پیش طراحی شده اسرائیل به کمک عربستان و برخی کشورهای عربی منطقه است؛ زیرا پس از خروج نیروهای سوری از لبنان در سال ۲۰۰۵ میلادی آنها تصور کردند که حزب الله ضعیف شده و در صدد حمله به آن و ادامه حملات خود به سوریه و ایران برآمدند که با شکستشان در جنگ ۳۳ روزه طرحشان نیز ناکام ماند و محور مقاومت تقویت شد. در رابطه با نقش سعودی ها در جنگ ۳۳ روزه و کمک آنها به صهیونیست ها بفرمایید. در حال حاضر وضعیت بسیار آشکار شده است. اخیرا که انور عشقی به اسرائیل رفته بود و پس از جنگ ۳۳ روزه نیز افسران اطلاعاتی اسرائیلی به کمک های اطلاعاتی عربستان به آنها اذعان کردند. حتی در طول جنگ نیز رسانه های عربستانی نه تنها به مقاومت کمک نکردند بلکه شبکه هایی مانند «العربیه» خوشحالی می کردند و طرفدار اسرائیل بودند. خبرنگاران العربیه در نزدیکی مرزها با نظامیان اسرائیلی قدم می زدند و با تهیه گزارش از حملات اسرائیلی ها و پخش آن، بر روی مردم لبنان تاثیر منفی می گذاشتند و جنگی روانی را در دستور کار داشتند. همچنین عربستان حزب الله را به ماجراجویی محکوم کرد اما سید حسن نصرالله در واکنش به این اتهامات اعلام کرد که ما مقاوم هستیم نه ماجراجو؛ عربستان نقش مخربی در جنگ ۳۳ روزه علیه حزب الله داشت. سعودی ها اگر به دنبال عزت و قدرت لبنان بودند، کمک ۳ میلیارد دلاری به ارتش لبنان را لغو نمی کردند و کار آنها از اسرائیل بدتر است. زیرا طبق شرع اسلام آنها برادر ما هستند و این کارشان خنجر زدن از پُشت به مقاومت است. واکنش دیگر کشورها در برابر تجاوز اسرائیل به لبنان را چگونه ارزیابی می کنید؟ برخی از حکومت ها در جریان جنگ به ما خیانت کردند و برخی دیگر نیز سکوت کردند که البته این سکوت نیز چیزی کمتر از خیانت نبود. در جریان جنگ ۳۳ روزه مردم سوریه بسیار از لبنانی ها حمایت کردند؛ حدود ۵۰۰ هزار نفر از جمعیت ۴ میلیونی لبنان به سوریه رفتند و مردم سوریه بسیار از شهروندان لبنان استقبال کردند و آنها را درخانه های خود اسکان دادند. در ایران نیز مردم، دولت، مراجع تقلید و رهبر انقلاب حامی ما بودند و پیام های رهبر انقلاب مبنی بر پیروزی در این جنگ به رزمندگان لبنانی قوت قلب می داد؛ زیرا ما حزبی عقیدتی هستیم و این مسائل را باور داریم. مردم لبنان این کمک ها را فراموش نمی کنند. دستاوردهای حزب الله لبنان در این جنگ را چگونه ارزیابی می کنید؟ پیامدهای شکست صهیونیست ها در این جنگ و فروریختن هیمنه شان چیست؟ اسرائیل دیگر اسرائیل سابق نیست و جرأت تهدید کردن حزب الله را ندارد بلکه این ما هستیم که اسرائیل را تهدید می کنیم. برای نمونه عرض کنم که وقتی سید حسن نصرالله اعلام کرد که ذخایر آمونیاکی توسط مقاومت در حیفا جاسازی شده است تا در صورت لزوم منفجر شود، اسرائیل به تکاپو و هراس افتاد. همچنین هراس ۳ میلیون شهرک نشین صهیونیست در فلسطین اشغالی از تونل های زیر منازلشان دستاورد مقاومت است. به علاوه خاورمیانه جدیدی که آمریکایی ها در صدد دستیابی و طرح ریزی برای تحقق آن بودند، به خاورمیانه مقاومت تبدیل شد. نقش رسانه ها به ویژه شبکه المنار را در افزایش روحیه رزمندگان مقاومت در جریان جنگ ۳۳ روزه چگونه ارزیابی می کنید؟ در جریان جنگ ۳۳ روزه یکی از خبرنگاران المنار به نام «علی شعیب» همانند رزمندگان به تنهایی با ارتش اسرائیل می جنگید؛ به عنوان مثال وقتی که اسرائیلی ها مدعی می شدند که بنت جبیل را تصرف کرده اند، وی با حضور در این منطقه عدم صحت این خبر را نشان می داد و آن را تکذیب می کرد؛ این گونه فعالیت ها به حدی بود که اسرائیل را مجبور کرد اخبار شبکه المنار را رصد کند. وظیفه رسانه ها تبیین حقیقت است و برهه کنونی نیز جنگ میان رسانه ها است. نباید به خبر محدود شد و باید به دنبال ارائه محتوای تحلیلی بود؛ این سیاست المنار در جنگ بود و به همین دلیل نیز سید حسن نصرالله در رابطه با این شبکه عنوان کرد که «لولا المنار لضاع الانتصار»؛ اگر المنار نبود، پیروزی از دست رفته بود. باید مردم را در تحلیل خبر شریک دانست تا بدین صورت آنها حقیقت را دریابند و نباید به آنها القا کرد. نقش رسانه در جنگ کمتر از سلاح نیست بلکه بیشتر از آن است. در برهه کنونی ارزیابی تان از عملکرد رسانه های جبهه مقاومت در برابر امپراطوری رسانه ای دشمن چیست؟ هر چند که امپراطوری رسانه ای دشمن از لحاظ تکنولوژی قوی تر و جلوتر از ما است و به همین دلیل نیز با بایکوت شبکه های مقاومت و عدم اجازه به پخش آنها در کشورهای عرب زبان در صدد ممانعت از رسیدن صدای حق به مردم است اما اخیرا با تشکیل اتحادیه رادیو تلویزیون های اسلامی توسط ایران تلاش هایی برای همسو کردن فعالیت های رسانه های مختلف و همصدا شدن آنها صورت گرفته که مفید است. رسانه های ما اخیرا در عرصه میدانی نیز پیشرفت داشته اند و همدوش مردم فعالیت می کنند. باید هر فردی در هر کشوری احساس کند که وضعیتش برای رسانه های ما مهم است و ما به فکرشان هستیم. همین امر موجب نفوذ ما در میان آنها و هدایت جامعه شان می شود. مقابله با امپراطوری رسانه ای زمان بر است و ما کم کم در حال شکستن انحصار رسانه ای جهان هستیم. به نظر شما مشکل اصلی در انتخاب رئیس جمهور برای لبنان چیست؟ نقش عربستان در مانع تراشی برای انتخاب رئیس جمهور لبنان را چگونه ارزیابی می کنید؟ یکی از مشکلات انتخاب رئیس جمهوری برای لبنان قوانین مربوطه است که متعلق به ده ها سال پیش است. جریان های سیاسی در صدد تغییر این قوانین برای افزایش شایسته سالاری هستند. از دیگر مشکلات این موضوع نیز نقش منفی عربستان است که تصور می کند لبنان حیاط خلوت آنها است و می تواند برای آن تصمیم گیری کند اما شخصیت هایی همچون سید حسن نصرالله، سلیمان فرنجیه، نبیه بری، میشل عون و دیگر شخصیت ها در لبنان وجود دارند که مانع از تحقق این رویای سعودی ها می شوند. در لبنان هر کس دوستدار حزب الله است، دشمن عربستان است و سعودی ها نمی گذارند که مشکلات لبنان حل شود. زیرا در این صورت حزب الله راحت تر می شود و تقویت می گردد و پس از آن نیز تهدید حزب الله برای اسرائیل بیشتر می شود. مشکل اساسی انتخاب رئیس جمهور وجود جریانی به رهبری سعد الحریری است که برای حمایت از گزینه ای خاص از خارج دستور می گیرد و اگر این دستورات خارجی دیکته شده به سعد الحریری به حمایت از میشل عون تبدیل شود، سعد الحریری از عون حمایت خواهد کرد. این جریان ها در لبنان هوادار نیز دارند که از سوی عربستان و آمریکا تغذیه مالی می شوند. بنابراین مشکل اصلی این است که به این جریان ها دیکته می شود و آنها می پذیرند.
دیدگاه تان را بنویسید