خبرگزاری مهر: با وجود گذشت ۱۰ سال از یورش ددمنشانه رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان در سال ۲۰۰۶، این رژیم همچنان از خسارتهای ناشی از جنگی که علیه حزب الله وارد آن شد، در بهت و حیرت به سر میبرد. علت این مسأله هم کاملا واضح است؛ صهیونیستها همانگونه که خود بارها اذعان کردند، توقع مقاومتی که آنها را ۳۳ روز در جنوب لبنان زمینگیر کند، نداشتند. حملات بیوقفه رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان با هدف جامه عمل پوشاندن به رؤیای همیشگی نابودی حزب الله، پس از آن آغاز شد که نیروهای مقاومت اسارت دو نظامی صهیونیست در مرزهای لبنان و سرزمین های اشغالی را رسما تأیید کردند. پس از تأیید این خبر، حملات رژیم صهیونیستی به مناطق مسکونی واقع در جنوب لبنان رسما آغاز شد. در پاسخ به این حملات، حزب الله لبنان شهرکهای صهیونیست نشین را زیر آتش حملات خود گرفت. البته ربوده شدن دو نظامی صهیونیست توسط حزب الله تنها بهانه این رژیم برای یورش گسترده به جنوب لبنان بود؛ صهیونیستها همواره خود را برای نابودی حزب الله لبنان به عنوان یکی از بازوان قدرتمند محور مقاومت در منطقه آماده کرده و می کنند و در ژوئیه سال ۲۰۰۶ رژیم اسرائیل تصمیم خود برای آغاز
جنگ تمامعیار علیه حزب الله را اتخاذ کرده بود، حتی اگر نظامیان آن توسط نیروهای مقاومت ربوده نمیشدند. رژیم اسرائیل با جنگ علیه مقاومت در لبنان قمار بزرگی را آغاز کرده بود، از هیچ تلاشی برای حمله به زیرساختهای این کشور و مناطق مسکونی آن دریغ نکرد. در طول مدتی که حملات این رژیم به جنوب لبنان ادامه داشت، بسیاری از مراکز زیربنایی، پلها، ساختمانهای مسکونی، مخازن سوخت، فرودگاهها، بیمارستانها و نیروگاههای برق هدف سنگین ترین حملات هوایی قرار گرفتند. با این وجود، صهیونیستها نتوانستند به هیچیک از اهداف خود در جنگ ۳۳ روزه دست پیدا کنند. واقعیت این است که ضربات سخت و کمرشکن نیروهای مقاومت به رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۰ که در نهایت به عقبنشینی بی قید و شرط آنها از جنوب لبنان منجر شد، به مثابه خنجری بر پیکره رژیم اسرائیل بود که از همان زمان عزم خود را برای انتقام جویی جزم کردند؛ انتقامجویی که در سال ۲۰۰۶ سرانجام با یورش به جنوب لبنان کلید زده شد. پس از سال ۲۰۰۰ و شکست مفتضحانه رژیم صهیونیستی، حزب الله لبنان بیش از پیش به یک قدرت در سطح منطقه تبدیل شد. در همین حال، هیبت رژیم اسرائیل رو به افول نهاد و این خود،
شکست دیگری برای صهیونیستها تلقی میشُد. شکسته شدن این هیبت آثار و پیامدهای وخیمی برای رژیم صهیونیستی به همراه داشت. به عنوان مثال آغاز انتفاضه مردمی در فلسطین تنها گوشهای از این پیامدهای ناگوار است که البته همچون گذشته با سرکوب وحشیانه رژیم اسرائیل مواجه شد. هرچند که رژیم صهیونیستی برای به دست آوردن هیبت از دست رفته خود و ریشهکن کردن حزب الله لبنان در سال ۲۰۰۶، به جنوب این کشور یورش برد، اما این جنگ نیز چیزی جز سرشکستگی و سرافکندگی برای این رژیم به دنبال نداشت. در این جنگ، نیروهای مقاومت موفق شدند تا نبرد را از مناطق مرزی در جنوب لبنان به سرزمینهای اشغالی در «حیفا»، «عکا» و «صفد» منتقل سازند. حملات نیروهای مقاومت به شهرکهای صهیونیستنشین در جنگ ۳۳ روزه موجب مهاجرت حدود یک میلیون نفر از شهرکنشینان شد. علاوه بر این، نیروهای مقاومت موفق شدند دهها تانک و خودروی زرهی وابسته به رژیم صهیونیستی را در همان مناطق مرزی هدف قرار داده و منهدم سازند. آنها مانع ورود این تانک ها و خودروهای زرهی به مناطق جنوب لبنان شدند. مسئولان تل آویو با مشاهده قدرت حزب الله لبنان در مقابله با این حملات و پی بردن به سطح بالای
قدرت بازدارندگی نیروهای مقاومت، عملا از انجام عملیات زمینی بزرگ عاجز ماندند. بر همین اساس، باید گفت که صهیونیست ها در تحقق یکی از بزرگترین اهداف خود از یورش گسترده به جنوب لبنان که به دست آوردن جایگاه از دسترفتهشان بود در سال ۲۰۰۰ بود، ناکام ماندند. حتی حمایتهای مالی و تسلیحاتی بی سابقه ایالات متحده آمریکا از رژیم اسرائیل در آن زمان هم موجب نشد تا این رژیم به اهداف خود دست پیدا کند. حمایتهای سیاسی شیخنشینان عرب نیز در موفقیت صهیونیستها بیتأثیر بود و بر خلاف آنچه که تلآویو انتظار داشت، نیروهای مقاومت قدرتمندتر از گذشته از جنگ ۳۳ روزه خارج شدند. در همین ارتباط، در گزارشی که طی سال ۲۰۱۱ توسط پژوهشگران آمریکایی مرکز «پژوهشهای استراتژیک بینالمللی» منتشر شد، به صراحت آمده است: «حزب الله لبنان به دلیل برخورداری از قدرت موشکی بسیار بالا و امتلاک تسلیحات پیشرفته نه تنها برای اسرائیل تهدید بزرگی محسوب می شود، بلکه به تهدید جدی برای منافع ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه تبدیل شده است». هرچند باید پیروزی حزب الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه با صهیونیستها را به نام نیروهای مقاومت این کشور ثبت کرد، اما از
حمایتهای جمهوری اسلامی ایران و دولت سوریه از این گروه در نبرد با رژیم اسرائیل، به عنوان یکی از عوامل مهم پیروزی، نمیتوان به راحتی عبور کرد. در هر صورت، پس از پایان جنگ ۳۳ روزه «ایهود اولمرت» نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی نه تنها حاضر به پذیرش شکست سنگین این رژیم نشد، بلکه بارها و در کمال تعجب مدعی پیروزی در آن نیز شد؛ ادعایی که سلسله انتقادهای داخلی و خارجی را به دنبال داشت. البته در آن برهه از زمان انتظار اذعان رژیم اسرائیل به شکست در برابر حزب الله لبنان بیشتر آرمانگرایانه بود تا واقعگرایانه، زیرا طبیعی بود که صهیونیستها برای حفظ آبروی خود به هر ریسمانی چنگ بزنند. با این وجود، اکنون که ۱۰ سال از پایان آن جنگ سپری می شود، دیگر کمتر کسی حتی در میان مسئولان رژیم اسرائیل پیدا می شود که از پیروزی تل آویو در آن سخن بگوید. نبرد موسوم به «جنگ ژوئیه» یا «۳۳ روزه» در نهایت با به هلاکت رسیدن بیش از ۱۲۰ نظامی صهیونیست و کشته شدن بیش از ۴۰ شهرک نشین پایان یافت. در این جنگ همچنین حدود پنج هزار نظامی و شهرک نشین صهیونیست نیز به شدت مجروح و در موارد بسیاری با معلویت مواجه شدند. طبق آمار منتشر شده از جنگ ۳۳ روزه
رژیم صهیونیستی علیه حزب الله لبنان، بالغ بر حدود چهار هزار موشک کاتیوشا به مناطق شمالی و مرکزی سرزمینهای اشغالی اصابت کرد. این در حالی است که کارشناسان اقتصادی بر این باورند که جنگ ۳۳ روزه مبلغی بالغ بر ۲۵ میلیارد شیکل خسارت اقتصادی روی دست تل آویو گذاشت. در همین ارتباط، «موشه کاپلینسکی» نایب رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی تصریح می کند: «ارتش اسرائیل در طول جنگ ژوئیه هیچ کار مفیدی انجام نداد. ما مأموریت خود را به خوبی انجام ندادیم. ما نتوانستیم موشکهای با برد کوتاه حزبالله را ساکت کنیم و ۳۳ روز در برابر یک حزب مبارزه کنیم. ما به گونهای رفتار کردیم که تردیدهای زیادی در رابطه با قدرت ارتش اسرائیل ایجاد شد». «رامی بن افرایم» ژنرال بازنشسته صهیونیست نیز یادآور می شود: «ما در ابتدا تصور می کردیم که با یک حزب کوچک وارد نبرد می شویم، اما متوجه شدیم که این حزب از توانمندیهای موشکی بالایی برخوردار است به گونه ای که تنها پنج یا ۱۰ دولت در جهان از آن بهرهمند هستند». از سوی دیگر، «دان حالوتس» رئیس ستاد وقت ارتش رژیم صهیونیستی نیز در گفتگو با کانال ۱۰ تلویزیون این رژیم تصریح کرده است: «ما مرتکب یک اشتباه تاکتیکی
شدیم و انتظار آن را نداشتیم که با قدرت تسلیحاتی بالای حزب الله مواجه شویم. ما باید از فرصت به وجود آمده نهایت بهره را میبردیم تا ضربات خود را به درستی وارد کنیم». این جملات، تنها گوشهای از اعترافات صریح رژیم صهیونیستی به ناکارآمدی یورش گسترده آنها به جنوب لبنان با هدف خلع سلاح حزب الله محسوب میشود. البته با گذشت ۱۰ سال از این جنگ، آشکار شدن شکست رژیم اسرائیل در آن نیازی به اذعان آنها ندارد، چراکه در طول این مدت، هر ساله با فرا رسیدن سالروز پیروزی حزب الله لبنان و کثرت تحلیلهای مختلف در خصوص نبرد سال ۲۰۰۶، بخشهای از ناکامی تل آویو به وضوح قابل رؤیت شده است. مهمترین دستاورد پیروزی حزب الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه، شکست هیمنه رژیم صهیونیستی بود. نیروهای مقاومت مردمی در لبنان در سال ۲۰۰۶ این واقعیت را برای افکار عمومی منطقه و جهان به اثبات رساندند که رژیم صهیونیستی نه تنها یک قدرت شکست ناپذیر نیست، بلکه از لحاظ قدرت نظامی بسیار سست و آسیبپذیر است. حزب الله لبنان در جریان جنگ ۳۳ روزه خط بطلانی بر افسانه شکست ناپذیری رژیم اسرائیل کشید و در برابر ارتش تا دندان مسلح این رژیم سر تعظیم فرود نیاورد. در حال
حاضر، نه مسئولان حزب الله لبنان و نیروهای مقاومت که خودِ صهیونیستها و مسئولان نظامی آنها اذعان می کنند که در صورت وقوع هرنوع جنگ با این گروه، رژیم اسرائیل متحمل خسارت های فراوانی خواهد شد. فرماندهان نظامی رژیم صهیونیستی بارها به این مسأله اشاره کردند که حزب الله از سال ۲۰۰۶ تاکنون دهها برابر قدرتمندتر شده و قدرت موشکی آن در حال حاضر قابل قیاس با آنچه که در طول جنگ ۳۳ روزه مشاهده کردند، نیست. بدون شک از این پس، تل آویو پیش از هرگونه تصمیم گیری عجولانه برای انجام یک ماجراجویی جدید در جنوب لبنان، تمامی معادلات احتمالی را در نظر خواهد گرفت تا تجربه تلخ سال ۲۰۰۶ برای آن تکرار نشود؛ تجربهای که امروز به کابوسی برای آنها تبدیل شده که توانایی جدا کردن آن از خود را ندارند.
دیدگاه تان را بنویسید