نقش اروپای قرن بیست در اشاعه سلفی گری

کد خبر: 551887

بحران مشروعیت در اسلام و اشاعه ایدئولوژی سلفی گری را می توان میراث مستقیم امپراتوری های اروپایی در قرن بیستم دانست.

دیپلماسی ایرانی: بسیاری در سال های اخیر بر آن شده اند که بحران مشروعیت در جهان اسلام را تشریح کنند. بسیاری نیز انگشت اتهام را به سوی خود اسلام دراز کرده اند. اما بحران مشروعیت در اسلام و اشاعه ایدئولوژی سلفی گری را می توان میراث مستقیم امپراتوری های اروپایی در قرن بیستم دانست. برای اجتناب از افتادن به دام اشتباهات گذشته باید احتمال تکرار تاریخ را در نظر بگیریم و بفهمیم که مفهوم بنیادگرایی اسلامی که در شرایط مختلف و در مورد موضوعات مختلف به کار می رود تا چه اندازه پوچ و درون تهی است. اشتباه اروپا در قرن بیستم در دوران عثمانی تا چه اندازه شاهد تفاسیر بنیادگرایانه از اسلام بودیم؟ در تابستان 1916 قدرت های اروپایی سلسله ای از اقدامات را آغاز کردند که در 1924 منتهی به سلطه سعودی ها بر سرزمین حجاز شد. در فتوحاتی که یکی پس از دیگری انجام می شد، اروپاییان آغاز به قطع پیوند های سنتی اقتدار اسلامی و آموزش مذهبی میان مستعمره های جدید خود و خلافت در استانبول کردند. حاکمان جدید رشته پیوند میان مسلمانان در شمال آفریقا، بالکان و خاور نزدیک را با پادشاهی عثمانی بریدند. تشکیلات و ساختارهای مذهبی موجود با قدمت چند صد ساله از میان رفته و به جای آن نهادهایی تاسیس شدند که اروپاییان تصور می کردند می توانند بر آنها کنترل داشته باشند. حتی با از میان رفتن امپراتوری عثمانی، سازمان خلافت به عنوان یک پروژه الهام بخش در سطح جهانی رونق یافت و بیش از هر زمانی مورد ستایش قرار گرفت. ناسیونالیست های ترک در 1924 تنها می توانستند قدرت مذهبی خلافت عثمانی را از میان ببرند، زیرا نهادها و تشکیلات آن پیشتر از سوی اروپاییان نابود شده بود. امروز بزرگترین چالش های سیاسی و مذهبی در مرکز این دنیای تکه تکه شده یعنی مرکز مدیترانه ای امپراتوری عثمانی باستان شامل ترکیه، شمال آفریقا، شام و شبه جزیره عربستان ظهور کرده است. فروپاشی خلافت یک قرن دعاوی مختلف اسلام گرایان را به همراه داشت. افراط گرایان مسلمان در دوران پس از خلافت دقیقا همان مسیری را در حال طی کردن هستند که دیپلماسی مذهبی امپراتوری عثمانی آن را طی کرده بود. این مسیر امروزه شامل بنگلادش، پاکستان، عراق و سوریه می شود. میراث تاریخ نزاعی که به دنبال اقدامات قدرت های اروپایی ظهور کرد، ثبات سیاسی و استقلال نظامی مسلمانان سنی مذهب را در منطقه تضعیف کرد. نقش رهبری معنوی امپراتوری عثمانی هم اکنون بین ده ها کشور تقسیم شده و بسیاری از بازیگران غیردولتی مانند القاعده و داعش هم مدعی آن شده اند. این اختلافات هم اکنون در زندگی مسلمانان ساکن دنیای غرب نیز متجلی است. همان قدرت های اروپایی که در دهه 1970 و 1980 از مهاجرت هزاران نفر استقبال کردند، اتحادیه جهان عرب را که سازمانی تاسیس شده از سوی عربستان بود، دعوت کردند که به احداث مساجد، گماردن ائمه جماعت و فراهم کردن قرآن های رایگان بپردازد. این اقدامات همه جزئی از معامله اروپا با عربستان بر سر نفت بود. کشورهای اروپایی اغلب پیشنهادهای مطرح شده از سوی مراکش، ترکیه و الجزیره را رد می کردند. در اوایل 2000 عمده ائمه جماعات مراکشی در اروپا از سوی عربستان گمارده می شدند و عربستان هم اکنون نیز حامی مالی 14 ائمه جماعت در فرانسه است. بنابراین جای تعجب نیست که برخی از مسلمانان اروپایی به سوی سلفی گری و وهابیت متمایل می شوند. اشتباه خود را تکرار نکنید کشورهای اروپای غربی اکنون نیز با شرایط مشابهی در مورد نقش ترکیه، مراکش و الجزیره در زندگی معنوی مسلمانان اروپایی رو به رو هستند. برخی از این کشورها در حال تکرار اشتباهی هستند که قرن گذشته مرتکب آن شدند. دولت های اروپایی باز هم بر آنند که مرکز مذهبی را از ریشه آن قطع کنند و اجازه ندهند دولت های خاورمیانه به اشاعه و تبلیغ برنامه های مذهبی خود بپردازند. در این یک دهه ای که از حوادث 11 سپتامبر گذشته بسیاری از کشورها سعی کرده اند برای حفاظت از مسلمانان اروپایی و اجتناب از افتادن آنها به دام ایدئولوژی که از سوی کشورهای عرب خلیج فارس تبلیغ می شود، رابطه دولت-اسلام را رسمیت ببخشند. در همین زمینه پیشرفت های قابل توجهی در آلمان مشاهده می شود. اما کشورهایی اروپایی در مورد تسهیل زندگی مذهبی مسلمانان یا ادغام کامل آنها در ساختار فعلی دولت- کلیسا مردد هستند. رویکرد این کشورها تحت تاثیر سوء ظن آنها به خدمات مذهبی ارائه شده از سوی اکثریت کشورهای مسلمان شکل گرفته است. اگر چه منطقی است که انتظار داشته باشیم سازمان های مذهبی مطابق با قوانین و قواعد محلی اقدام کنند، اما قطع پیوندهای آنها مخرب است. ظهور وهابی گری در بوسنی و هرزگوین مثال خوبی است که باید به آن توجه کرد. در قرن بیست و یکم، دیگر عربستان نیست که در پشت این خلاء کمین کرده بلکه داعش و یک جمعیت بزرگ است که از امکانات آنلاین استفاده می کنند و به سرعت در حال اشاعه پیام های رادیکال هستند. قدرت های اروپایی نمی توانستند نتایج مداخله خود در جهان اسلام در قرن گذشته را پیش بینی کنند، اما اکنون باید بیشتر حواس خود را جمع کنند. آنهایی که تاریخ را نمی شناسند، محکوم به تکرار آن هستند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت