اهداف اردوغان بعد از شکست کودتا

کد خبر: 548108

شاید ترکیه در دنیا به شریک و متحد نیاز داشته باشد اما شریکان و متحدان به او بیشتر نیازمندند.

دیپلماسی ایرانی: کودتای نافرجام جمعه شب ِ ترکیه در کشاکش تحولات بحرانی و پیچیدۀ منطقه، سوالات زیادی را مطرح و این گمانه زنی را بیش از هر زمانی به ذهن متبادر کرده که آیا شکست تحقیرآمیز نظامیان ترک به معنای پایان استیلای تاریخی و بی مناقشۀ آنان بر عرصۀ سیاسی ترکیه خواهد بود؟ نظامیانی که در نیم قرن گذشته سنگر تسخیرناپذیر کمالیسم و سنت دیرپای سکولاریسم در ترکیه بودند و تقریبا هر ده سال با انجام مجموعا چهار کودتای موفق، سیادت خود را بر عرصه سیاسی آناتولی دیکته می کردند؟ آیا دوران تازه ای برای ترکیه فرا رسیده است؟ آن هم به دور از سایۀ ارتشی که سالیان متمادی هر وقت اراده کرده وارد حوزۀ سیاسی کشور شده و مسیر رویدادها را تغییر داده است؟ آیا حزب اسلامگرای عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان عاقبت خواهد توانست کاریزمای جریان کمالیسم در جامعۀ مدرن، متکثر و چند پارچۀ ترکیۀ امروزی را که دریک دهۀ گذشته آن را شدیدا تضعیف کرده، کاملا در هم بشکند و طومار استیلای سیاسی نظامیان لائیک بر مقدرات کشور را در هم بپیچد؟ و اساسا آیا بعد از جنوب اروپا آمریکای لاتین و حتی آسیای شرقی و شبه قاره، شکست کودتای ترکیه به معنای پایان عمر سیاسی نظامیان است و حکومت ژنرال السیسی در مصر شاید آخرین ماترک هر آنچه کودتا و کودتاگری است، خواهد بود؟ (مواضع مبهم و بیمناک قاهره در قبال شکست کودتای ترکیه شاید بی دلیل نبوده است). گرچه پیرامون کودتای ترکیه سناریوهای متفاوتی را مطرح و بعضا آن را به تردید ساخته و پرداخته حکومت اردوغان هم می دانند لیکن حاصل کار چیزی جز هتک و بی اعتبار کردن یک ارتش مقتدر و سیاسی در منطقۀ مهم و تآثیر گذار آناتولی نبوده است. نگاهی به چرخش های سیاسی که حزب عدالت و توسعه در چند سالۀ اخیر از خود نشان داده و به ویژه ماجراجویی های سیاسی که آقای اردوغان مخصوصا در یک سالۀ اخیر هم عرصۀ داخلی و هم در عرصۀ منطقه ای پیشۀ خود ساخته نشان می دهد که وی اگر هم بخواهد ترکیۀ متفاوتی بسازد، قانون اساسی را تغییر دهد، در راه نظام ریاستی گام بردارد و کلا امپراتوری نوعثمانی را بر پا سازد، فاقد توان لازم برای تحقق چنین اهداف و منویات بزرگی خواهد بود. او از یک سو جامعۀ ترکیه را به دو قطب شدیدا متنافر تجزیه کرده، به ایجاد ساختارهای حاکمیتی و اجتماعی موازی و متخاصم دامن زده و از دیگر سو در مناسبات خارجی نیز روسیه، اروپا، همسایگان، منطقه و حتی ایالات متحده و پیمان ناتو را با عملکردهای پرنوسان و مستبدانه خود دچار تردید و نگرانی ساخته است. اینک تشدید مخاصمات داخلی باعث شده که موفقیت های کم نظیر اقتصادی کشور که در یک دهه اخیر برگ برندۀ حزب عدالت و توسعه بوده نیز در معرض آسیب جدی قرار بگیرد. دولت ترکیه ظرف مدت یک سال اخیر چنان صدای تند و متغیر و چنان مواضع غیر قابل محاسبه ای حتی در قبال نزدیک ترین متحدان غربی اش نشان داده، که فقط اگر عضو ناتو نبود و اگر درخواست عضویت پر تنش در اتحادیه اروپایی را یدک نمی کشید و همسایۀ بلافصل اروپا محسوب نمی شد، کسی به فکر هشدار و اخطار یا مشورت با او نمی افتاد. موقعیت ژئوپلیتیکی و جغرافیایی کم نظیر ترکیه سبب شده که دست رهبران کشور همواره در انتخاب دوستان و متحدان بسی باز باشد و بسیاری از اقدامات سیاسی غلط و نابهنجار آنان در گذشته و حال از سوی متحدان و شرکای غربی کتمان و لاپوشانی شود. بی جهت نبود که غربی ها از زمان عضویت ترکیه در ناتو به سال ١٩٥٢ که چون قلاب امنیتی مستحکم برای دنیای غرب در مقابل بلوک کمونیسم و پیمان ورشو عمل می کرد و در جوار منطقۀ مهم خاورمیانه و نزدیک قرار داشت، چهار کودتای نظامی خونین و یک مداخلۀ نظامی در قبرس را به دیدۀ اغماض نگریستند و از کنارش عبور کردند. این عبارت معروف سیاسی کماکان اعتبار دارد که: "شاید ترکیه در دنیا به شریک و متحد نیاز داشته باشد اما شریکان و متحدان به او بیشتر نیازمندند". حتی امروزه نیز که حکومت اردوغان به زعم غربی ها به حریم آزادی های فردی، مطبوعات و بیان و عقاید دست اندازی می کند و یا قوای قضایی و قانونگذاری را مورد تهاجم قرار می دهد، اتحادیه اروپایی همچنان نمی خواهد و یا نمی تواند از "جزمیت" اهمیت فوق العاده قائل شدن برای ترکیه، دست بکشد. تمکین و تسلیم بی چون چرای اروپا به مواضع متغیر و مشکوک ترکیه در قبال تروریسم داعشی و مخصوصا در قبال هجوم آوارگان و مهاجران جنگزدۀ منطقه ای از مسیر ترکیه به اروپا که قاره را با مخاطرات اجتماعی و امنیتی سنگینی مواجه کرد یک نمونه از "جزمیت" اهمیت ترکیه برای دنیای غرب و به ویژه قارۀ اروپا است، آنان که با خواهش و تمنا و دادن کمک های کلان به ترکیه درصدد تخفیف بحران آوارگان برآمدند و نگذاشتند که اردوغان آوارگان بیشتری را روانۀ اروپا کند. با این همه غربی ها به دلایل تاریخی و ایدئولوژیکی و فرهنگی هرگز نمی خواهند با ترکیه به مانند "اسرائیل"ِ آسیای صغیر رفتار کنند و چالش های عدیده ای با این کشور و به ویژه با اردوغان که داعیۀ احیاء امپراتوری عثمانی را در سر می پروراند، دارند. اردوغان از هم اکنون با درخواست استرداد فتح اله گولن رهبر سیاسی و معنوی مخالف خود از آمریکا، روابطش با این مهم ترین متحدش را به چالش کشیده و با طرح برقراری حکم اعدام در ترکیه، اتحادیه اروپایی را وادارکرده به قطع مذاکرات عضویت، تهدید کند. متحدان غربی و به ویژه اروپایی ترکیه در نخستین ساعات پس از شکست کودتا بلافاصله نسبت به اقدامات تندروانۀ اردوغان در سرکوب کودتاگران، موج دستگیری ها و برکناری ها در ارتش و قوۀ قضائیه و اعمال محدودیت های سیاسی و اجتماعی در کشور هشدار دادند و از اینکه شکست کوتای نظامی بتواند زمینه ساز "کودتای مدنی" از سوی اردوغان شود ابراز نگرانی کردند و اساسا شکاف و تجزیۀ اجتماعی در داخل ترکیه را به نفع خود نمی دانند. یکی از جراید اروپایی نوشته است: "تلاش نومیدانۀ یک مشت نظامی کمالیست به انجام کودتا، باعث تقویت اردوگاه اردوغان و حزب عدالت و توسعه او شده و چه می شود اگر ترکیه زمانی کاملا به سوی حاکمیت مطلقه و تمام عیار دینی بلغزد؟" یکی دیگر چنین نوشته است: "به زحمت بتوان به اردوغان تفهیم کرد که ترکیه هم به همان اندازه به غرب وابسته است که غرب به ترکیه. سرمایه گذاری، رونق بخش ساختمان، توریسم و کلا رشد طبقه متوسط ترکیه و جوانان و کودکانی که در غرب تحصیل و آموزش می بینند همه و همه به اتکاء ملتی و حکومتی برنامه ریزی شده که مذهب میانه و متعادلی را پیشه کرده است، مدرن فکر می کند و روشن بینی از خود نشان می دهد". مواضع اصولی و حسابگرانۀ در محکومیت فوری کودتاگران و حمایت از حکومت قانونی اردوغان و همچنین رصد لحظه به لحظۀ تحولات ترکیه حاکی از اشراف سیاسی و امنیتی کشورمان بر رویدادهای منطقه ای است و انعکاس بسیار خوبی بر اذهان نخبگان و کلا افکار سیاسی بین المللی و منطقه ای داشته است. مواضعی از این دست که حاکی از مسئولیت پذیری و صلاح اندیشی رهبران کشورمان و اجتناب از زیاده خواهی و ماجراجویی در این منطقۀ متلاطم و آشوب زده است اخیرا در موارد مکرری مشاهده شده و باعث گردیده که ملل و ممالک مختلف بر ایران حساب و اتکاء کنند و از او بخواهند در ایجاد صلح، ثبات و رفاه منطقه ای و فرامنطقه ای ایفای نقش کند و دشمنان نیز نتوانند هرآینه او را به حاشیه برانند. از فرصت به دست آمده در عین دقت نظر در امیال و اهداف بلندپروازانۀ و چرخش های سیاسی اردوغان باید به این کشور نزدیک تر شد و به همراه روسیه از هر دو برای حل و فصل معضلات منطقه ای به ویژه در سوریه همراهی خواست، موازنه ایجاد کرد و طراحی های ضد ایرانی عربستان و رژیم صهیونیستی را خنثی کرد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت