خبرگزاری مهر: رسانه ها روز دوشنبه ۱۴ تیرماه از انفجارهایی که در نزدیکی کنسولگری آمریکا در جده در غرب عربستان و قطیف در شرق و مدینه منوره خبر دادند که به سرعت موج محکومیت را به دنبال داشت.
اینکه در عربستان انفجار رخ دهد موضوع تازه ای نیست اما برخی تحلیل ها و نگاهها که به این انفجارهای از سوی برخی تحلیلگران جای بررسی و تامل دارد.
انفجارهایی که در عربستان رخ داد سئوالات زیادی را به وجود می آورد. آیا این انفجارها در نتیجه ضعف دستگاه های امنیتی سعودی ها بوده است؟ آیا این انفجارها نشانه شکست سیاست های ریاض طی سالیان گذشته است؟ آیا این انفجارها با دخالت دستگاه اطلاعاتی این کشور و با هدف کاستن از فشار بین المللی و مظلوم جلوه دادن عربستان است؟ آیا این انفجارها طراحی شده از سوی داخل و در راستای از صحنه به در کردن مدعیان قدرت است؟ آیا هدف این است که حمایت های عربستان از تروریسم در منطقه و سطح بین المللی نادیده گرفته شود؟ آیا می توان این انفجارها را سرآغاز اتهامات بی اساس و هجمه رسانه ای ریاض علیه ایران دانست؟
بررسی موضع از بُعد ضعف امنیتی
اگر بخواهیم از مَنظر ضعف امنیتی وضعیت را بررسی کنیم این موضوع نشان دهنده آن است که نیروهای امنیتی با همه بودجه ای که در اختیار دارند و دستگاه های اطلاعاتی در رصد تحرکات تروریستهای عاجز مانده اند.
در واقع سعودی ها به راهکارهای امنیتی صرف بسنده کرده اند و راه حل های ایدئولوژیک و سیاسی و اجتماعی برای مقابله با داعش و دیگر گروههای تروریستی را نادیده گرفته اند.
اگر داعش و دیگر گروههای تروریستی در داخل عربستان هسته های پنهان دارند این نشانه ضعف دستگاه های اطلاعاتی و پرطمطراق امنیتی سعودی است که همواره در بُعد تبلیغات خود را قوی نشان می دهند اما در عمل ناتوان از خنثی سازی خطراتی که این کشور و جان و مال شهروندان عربستانی را تهدید می کند، هستند.
این انفجارها نشان داد که سعودی ها نه تنها در جبهه خارجی و تهدید یمنی ها عاجزند و موشک های بالستیک یمنی ها موجبات هراس ساکنان جنوب عربستان را به همراه داشته است در جبهه داخلی و امنیت داخلی نیز حرفی برای گفتن ندارند هر چند که محمد بن نایف وزیر کشور پس از انفجار این کشور را سرزمین امن خواند و اوضاع را تحت کنترل خواند اما اوضاع و واقعیت های موجود گواه امر دیگری است.
در جنگ داخلی نه تانک به کار می آید و نه جنگنده و نه سلاح پیشرفته آمریکایی. با این انفجارها افکار عمومی عربستان از خود می پرسند که این همه قرار داد نظامی و هزینه های کلان برای امور امنیتی به چه کار می آید؟ این به مباحث مربوط به امور تروریستی است که اگر برخی ضعف ها در مراسم و مناسبت ها را به آن اضافه کنیم متوجه می شویم که سعودی در این زمینه کارنامه قابل قبولی ندارند.
شکست سیاست های ریاض و بازگشت سِحر به ساحر
اگر بخواهیم از زوایه دیگر به موضوع نگاه کنیم باید آن را در سیاست های سعودی ها جستجو کنیم. بازهم اگر بخواهیم به شکست این سیاست ها در داخل عربستان نگاه کنیم متوجه می شویم که ریشه های تروریسم در خود عربستان است. سعودی ها سالها زمینه را برای پرورش افکار افراطی فراهم کرده اند. آنها به جای اصلاح سرفصل های درسی و حذف نگاه مغرضانه که به مذاهب و ادیان دیگر دارند و توجه به اصل انسانیت و انسان دوستی در میان شهروندان، در راستای تقویت افراط گرایی حرکت می کنند. مسئولان سعودی چشمان خود را به روی جمعیت های خیریه ای که حمایت مالی از تروریست ها می کنند، بسته اند. چرا بیشترین تعداد تروریستها را معمولا سعودی ها تشکیل می دهند؟ چرا بیشتر عوامل انتحاری از میان اتباع سعودی هستند؟ زنان سعودی در فلوجه در زمان اشغال داعش چه کار می کردند؟
در خارج عربستان نیز آثار دخالتهای سعودی و حمایت های آنها از تروریسم را می توان در حضور بالای سعودی ها در میان داعش و جبهه النصره و دیگر گروههای تروریستی مشاهده کرد. هنوز بحث ۱۱ سپتامبر از اذهان محو نشده است. این پرونده هنوز بسته نشده است هرچند که دولت آمریکا از بیم تبعات اقتصادی با موضوع فعلا کنار آمده است.
به نظر می رسد که حاکمان ریاض از جبهه داخلی غافل شده و مدام در امور داخلی دیگران سرک می کشند. آنها در یمن دخالت می کنند و هزاران نفر را به خاک و خون می کشند تا مبادا قدرتی در کنار آنها شکل گیرد که خوشایند آنها نیست. در سوریه سعودی ها به دنبال براندازی بشار اسد هستند و حاضرند به قیمت ویرانی سوریه به هدف خود برسند.
آنچه سعودی ها باید باور کنند این است که سیاست های آنها شکست خورده است و بهتر است به فکر اصلاح امور داخلی باشند. سیاست های سعودی ها در راستای دشمن تراشی و خط مشی خصمانه در قبال دیگران بوده است.
از سویی دیگر باید انفجارهای عربستان را در راستای بازگشت سحر به ساحر دانست و ماری که آل سعود در آستین پرورانده این بار به سراغ خود آنها آمده است و این کشور از گزند تروریسم در امان نمانده است.
ردپای دستگاه اطلاعاتی سعودی در این انفجارها
برخی تحلیلگران بر این باورند که سعودی ها با هدف کاستن از فشارهای موجود بر عربستان دست به طراحی حملات زده اند تا بهره برداری های لازم را از آن به عمل آورند.
علی السعدی از جمله این تحلیلگران است. به اعتقاد وی به احتمال زیاد پای دستگاه اطلاعاتی سعودی ها در میان است تا این گونه وانمود شود که عربستان هم قربانی تروریسم است. همه دنیا در حال حاضر عربستان را محکوم می کنند و این کشور را مسئول می دانند.
وی می افزاید: اسرائیل نیز در ابتدای شکل گیری اقدام به انفجار هتل داود و کشتی انتقال مهاجران یهودی کرد تا سرپوشی بر جنایات خود بگذارد و این گونه وانمود کند که قربانی خشونت است.
این انفجارها و تبلیغاتی که پس از آن می شود اینگونه وانمود می شود که همه مشاهده کنند که داعش و تروریستها، عربستان را هم هدف قرار می دهند و سعودی ها بگویند: ما هم قربانی تروریسم هستیم.
ارتباط آن با رقابتهای داخلی
محمد بن نایف به عنوان وزیر کشور عربستان مسئول تامین امنیت در جبهه داخلی است حال اگر حادثه ای رخ دهد وجهه وی از بین می رود به ویژه که وی ولیعهدی را هم در این کشور در اختیار دارد. اگر تعداد حملات انتحاری در عربستان افزایش یابد اعتماد به ولیعهدی که به عنوان وزیر کشور مسئول تامین امنیت را هم دارد، کم می شود و زمینه برای رقبای دیگر فراهم می شود هرچند که محمد بن سلمان به عنوان جانشین ولیعهد نیز دستاورد چندانی در پست وزارت دفاع عربستان ندارد و در بحران یمن گرفتار شده است.
بهره برداری رسانه ای و هجمه علیه ایران
با توجه به اینکه عربستان در بحران یمن به سبب جنایات جنگی علیه کودکان با انتقادهای بین المللی روبرو است؛ این انفجار شرایط خوبی را برای سعودی ها فراهم می کند تا بتوانند از زیر فشارها رها شوند و با رسانه های خود توجه جهانیان و کشورهای منطقه را تروریسم پروری خود منحرف کنند. از این پس شاهد حضور شخصیت های و تحلیلگرنماها در رسانه های وابسته به آل سعود خواهیم بود تا تفسیر به رای کنند و در نهایت اتهامات بی اساسی ضد ایران مطرح کنند.
به ویژه که از همان ساعات اولیه این تبلیغات مخرب آغاز شده است.
حسن ظافر که خود را تحلیلگر استراتژیک می نامد مدعی است: تهران در پشت پرده انفجارهای انتحاری در عربستان قرار دارد. ایران ازچندی قبل مانع از سفر شهروندان خود به حج و مکانهای مقدس شده است تا این انفجارها را ترتیب دهد. ایران حامی داعش و القاعده است!
سالم الیامی نیز به عنوان یک تحلیلگر ادعا می کند: انفجارهای انتحاری به احتمال زیاد کار ایران است و ایران تهدید کننده امنیت عربستان است.
سلمان الانصاری از دیگر تحلیلگرانی که ایران را عامل انفجار معرفی می کند و مدعی است: ایران عربستان را تهدید کرده و مانع از اعزام حاجیانش شده است. تهران مایل است که این پیام را القا کند که توانایی به کارگیری داعشی های سنی و شیعی برای اقدامات تروریستی آتی در زمان حج را دارد.
محمود منصور رئیس یک مرکز مطالعات استراتژیک مدعی است: انگشت اتهام به سوی ایران نشانه می رود. ایران داعش را به وجود آورده است تا به جهان سنی ضربه بزند.
مبارک العاتی یک روزنامه نگار سعودی است که مدعی است که انفجار مدینه نشان می دهد که فعالیت های ایران در حمایت از تروریسم به ویژه در کشورهای منطقه فزاینده است. ایران در راستای بی ثباتی کشورهای منطقه خلیج فارس) حرکت می کند.
حمد عبدالرحمن الحسون عضو مجلس مشورتی عربستان ادعا کرد: ایران حامی تروریسم در جهان اسلام است.
روزنامه ریاض عربستان نیز با چاپ کاریکاتوری سعی دارد که اینگونه وانمود کند که تروریسم با ایران و اسرائیل کاری ندارد و فقط جهان عرب قربانی تروریسم است.
این خط خبری و تبلیغات در حالی است که ایران این انفجارها را محکوم کرده و همواره از تروریسم رنج برده است. در واقع این اقتدار امنیتی ایران است که آن را به جزیره ثبات در منطقه تبدیل کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید