ماجراجویی جدید نتانیاهو
در یک ماه اخیر خبرهایی از تغییرات کابینه رژیم صهیونیستی به گوش رسیده که مهمترین آن توافق آویگدور لیبرمن رهبر حزب راست افراطی «اسرائیل خانه ماست» با بنیامین نتانیاهو نخستوزیر این رژیم درمورد وزارت جنگ بود، امری که دیروز مورد توافق کابینه قرار گرفت. در اینجا این سؤال پیش میآید که این تغییرات برآیند چه تحولاتی بوده و تأثیر آن بر آینده سیاسی رژیم صهیونیستی و تحولات منطقه چه خواهد بود.
روزنامه صبح نو : در یک ماه اخیر خبرهایی از تغییرات کابینه رژیم صهیونیستی به گوش رسیده که مهمترین آن توافق آویگدور لیبرمن رهبر حزب راست افراطی «اسرائیل خانه ماست» با بنیامین نتانیاهو نخستوزیر این رژیم درمورد وزارت جنگ بود، امری که دیروز مورد توافق کابینه قرار گرفت. در اینجا این سؤال پیش میآید که این تغییرات برآیند چه تحولاتی بوده و تأثیر آن بر آینده سیاسی رژیم صهیونیستی و تحولات منطقه چه خواهد بود. بعد از انتخابات بیستمین دوره کنست در تاریخ ۱۷ مارس ۲۰۱۵ و پیروزی ضعیف جریان راستگرا، حزب لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو مسوول تشکیل سیوچهارمین کابینه رژیم صهیونیستی شد. به همین منظور ائتلاف حزب لیکود با احزاب کوچک دیگر دست راستی چون کانون یهود، کولانو، شاس و اتحاد یهودیت توراتی شکل گرفت. این ائتلاف به قدری ناقص بود که نتانیاهو مجبور شد غیر از نخستوزیری، مسوولیت چهار وزارتخانه را خود بر عهده بگیرد تا بتواند در مدت مقرر کابینه را ارائه کند. اکثر کارشناسان بر این عقیده بودند عمر این ائتلاف سیاسی کوتاه خواهد بود و با تغییرات کنونی کابینه رژیم صهیونیستی به نظر میرسد این موضوع زمینهساز تغییرات پیدرپی و انحلال پارلمان برای برگزاری انتخابات زودهنگام در رژیم صهیونیستی باشد. با برکناری موشه یعلون از وزارت جنگ که از اعضای میانهروتر حزب لیکود بود و روی کار آمدن فرد افراطی همچون لیبرمن به نظر میرسد اسرائیل قصد دارد تغییری در سیاستهای خود چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی بدهد زیرا در چند سال اخیر با توجه به بحرانهای جهان عرب و توافق هستهای غرب با جمهوری اسلامی ایران، اسرائیل تا حدودی به حاشیه رانده شده و نتوانسته بود دستاوردی در سیاستهای خود داشته باشد و اکنون سعی میکند با تهاجمی کردن بیشتر سیاست خود در قبال فلسطینیان و همچنین در برابر کشورهای منطقه، قدرت خود را احیا کند.اما این تغییر سیاست که مورد نقد برخی احزاب و گروههای اسرائیلی و همچنین شرکای بینالمللی آن بوده و با مشکلات زیادی مواجه شده است، اول اینکه تاریخ نشان داده هرگاه اسرائیلیها نسبت به فلسطینیان سختگیری بیشتری کردهاند بعد از مدتی منجر به قیامهای عمومی و شکست آنها شده است مانند اقدامات افراطی این رژیم قبل از انتفاضه اول در 1987 و انتفاضه دوم سال 2000 که منجر به پیروزی فلسطینیان در برخی از عرصهها شد.دوم اینکه انتقاد کشورهای غربی از رژیم صهیونیستی بیشتر خواهد شد. لازم به ذکر است که کشورهای غربی از همپیمانان استراتژیک رژیم صهیونیستی محسوب میشوند، اما برخی از تندرویها بهخصوص در برخورد امنیتی شدید و شهرکسازی را که مانع پیشرفت مذاکرات سازش شود نمیپذیرند زیرا به این تحلیل رسیدهاند که ماجراجویی بیش از حد رژیم صهیونیستی موجب افزایش هزینهها در غرب آسیا خواهد شد.سوم کشورهای منطقه و گروههای مقاومت با روی کار آمدن افراد تندرو به سمت همگرایی بیشتر رفته و این امر هزینههای سیاسی- امنیتی رژیم صهیونیستی را به شدت افزایش میدهد و حتی کشورها و گروههایی که به مذاکرات سازش با رژیم صهیونیستی دلخوش هستند نیز در قبال رژیم صهیونیستی سیاستهای محتاطانهای را اتخاذ میکنند.از سویی دیگر به دلیل شدت یافتن اقدامات مخرب عربستان سعودی علیه ایران به نظر میرسد رژیم صهیونیستی سعی دارد از این اختلاف بهرهبرداری کرده و سیاستهای خود را در منطقه پیگیری کند اما رژیم صهیونیستی باید به این نکته توجه داشته باشد که پتانسیل سیاست امنیتی و خارجی جمهوری اسلامی بالاتر از آن است که با اقدامات عربستان سعودی سطح آن کاهش پیدا کند. در جمعبندی مطالب فوق باید گفت که شکستهای پیدرپی رژیم صهیونیستی در دهه اخیر که از جنگ 2006 با حزبالله لبنان آغاز و بعد در تحولات سوریه، بهرغم تحلیل اسرائیلیها، موجب قدرتمندتر شدن جریان مقاومت در منطقه غرب آسیا شد و این موضوع زمینهساز تحقیر رژیم صهیونیستی و ناکامی سیاستهایش در سطح داخلی و بینالمللی شده و همین موضوع این رژیم را به سمت سیاست تهاجمی و افراطی بیشتری سوق داده است، البته این را باید مد نظر داشت که هرگاه سیاستهای رژیم صهیونیستی افراطیتر شده، چالشهای این رژیم افزایش پیدا کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید