اصلیترین معضل گروههای معارض سوری چیست؟
«اندیشکده کارنگی» نوشت: فقدان رهبری و ساختار کلی اصلیترین معضلی است که گروههای معارض سوری با آن مواجه هستند. در سویی دیگر نیز پیشرفتهای سیاسی و نظامی دولت بشار اسد این گروههای مخالف را با مشکلات دوچندان روبرو ساخته است.
خبرگزاری فارس: این اندیشکده در مقالهای با عنوان «مخالفان سوری در چالش» به تحلیل وضعیت گروههای مخالف سوری پرداخته و راهکارهایی نیز برای بهبود انسجام در میان آنها به منظور مقابله با پیشرفتهای همهجانبه دولت بشار اسد ارائه کرده است. در این مطلب که به قلم «یزید سایق» محقق و کارشناس امور سیاسی نگاشته شده، آمده است: مخالفان حکومت بشار اسد با چالشهای فزایندهای مواجه شدهاند. اصلیترین این چالشها تهدید افزایش تلفات جانی نیروهای خود و همچنین از دست دادن سرزمینهای تحتسیطره خود بواسطه عملیات نیروهای سوری و روسی طی هفتههای اخیر است. مساله نگرانکننده دیگر اینکه احتمالا دولت آمریکا بعنوان عضو اصلی ائتلاف خارجی حامی مخالفان و پشتیبان آنها در مذاکرات صلح ژنو به خود اجازه دهد که(تائید یا لغو) برخی مسائل را به زور به مخالفان تحمیل نماید؛ مسائلی که دغدغه اصلی مخالفان است از جمله اصرار بر برکناری بشار اسد از حکومت پیش از دوره انتقالی، مذاکره و هماهنگی با قدرتهای انتقالی پیش از اصلاح قانون اساسی و مقاومت در برابر روسیه و دمشق که تلاش میکنند نامزدهای خود را به هیاتهای مخالفان تحمیل کنند. تلاشهای بینالمللی برای قطع مخاصمات در سوریه و ازسرگیری مذاکرات صلح هم منطقی و هم ضروری است اما مخالفان نمیتوانند اصرار زیادی بر هدف کوتاهمدت خود داشته باشند. به نظر میرسد تحقق راهحل سیاسی قطعی برای خشونتها تا پیش از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و تعیین رویکردی که دولت بعدی ایالاتمتحده در قبال سیاست خارجی خود در بهار 2017 اتخاذ خواهد کرد، قویا دور از انتظار است. بنابراین مخالفان سوری در حالی که باید با فشارهای دیپلماتیک و نظامی طی یکسال آینده مقابله کنند، باید چالشهای پس از این دوره را پیشبینی کرده و برای واکنش مناسب به آن آماده شوند. این چالشها تنها به واسطه پیشرفتهای سیاسی، نظامی و سازمانی بشار اسد ایجاد نشده است. دولت سوریه همانند گذشته نقش بازیگر سیاسی قدرتمندی را ایفا خواهد کرد که در اختیار دو سوم سوریهایی باقی مانده که همچنان در سرزمین خود زندگی میکنند. اسد ادعای ارائه خدمات عمومی و مواد غذایی به مردم، بازسازی کشور بدون انتظار پایان جنگ یا دریافت کمکهای بینالمللی و احیای فعالیتهای اقتصادی را مطرح خواهد کرد. به موازات این اقدامات، بدنبال اعمال آتشبسهای محلی و موقت بوده تا بتواند یورشهای مخالفان را خنثی و خود را برای حملات جدید آماده نماید. مخالفان اگر نمیخواهند شکست خورده و به حاشیه غیرقابلبازگشتی بروند باید عملکرد خود را در همین حوزهها بهبود بخشند. از نقطهنظر سیاسی، ائتلاف ملی (مخالفان) عملکرد مناسبی در مذاکرات ژنو داشته است. اما اگر مذاکرات پیش رود با مشکلاتی در ایجاد اتحاد مواجه خواهد بود چرا که طرح پیشنهادی آن تشکیل دولت انتقالی متشکل از گروههای مخالف است. به همین دلیل انسجام قوی در چارچوب هیاتهای مخالفان و حمایت از آنان در میان فعالان، شوراهای محلی و گروههای مسلح مورد نیاز است. مخالفان باید بزرگترین ضعف خود را اصلاح کنند: فقدان رهبری و ساختار. در عرصه میدانی، تشکیل یک نهاد اجرایی برای تصمیمگیریهای روزانه، واگذاری مسوولیتها و تعیین استراتژیهای سیاسی لازم است. همچنین تاسیس ساختاری برای ادغام منطقی گروههای معارض در داخل سوریه مورد نیاز است؛ ساختاری که در نهایت بتواند در نقش رهبری نیز اعلام حضور نماید. تنها در این صورت است که مخالفان میتواند به سهیمبودن در حکومت آتی در سوریه امیدوار باشند. از لحاظ نظامی نیز مخالفان توانایی خود را برای شکست حملات تهاجمی ارتش سوریه در اکتبر 2015 نشان دادند اما شکستهای بعدی در استان لاذقیه، در حومه حلب و در شیخمسکین در جنوب این کشور حاکی از محدودیت مستمر این تواناییها بود. دولت سوریه مستقیما از کمکهای روسیه برای مدیریت میدان جنگ بهره میبرد؛ کمکهایی که توازن حملات را از یک جبهه(مخالفان) به جبهه دیگر(ارتش سوریه) تغییر داده است. استقرار معارضان همچنان بصورت محلی بوده و با یکدیگر مرتبط نیستند، بعلاوه انکه نمیدانند چگونه نیروی انسانی و قدرت حملات محدود را با مدیریت استراتژیک بهبود بخشند. آنها فاقد هرگونه ابتکار عمل برای مقابله با قدرت هوایی روسها هستند؛ بعنوان مثال، باید برای مقابله با حملات چریکی مکرر سامانههای ضدهوایی روسی یا چینی را از بازار سیاه منطقه تهیه نمود. عملکرد حامیان خارجی مخالفان مسلح نیز چندان موفقیتآمیز نیست. مراکز عملیات نظامی جداگانه در ترکیه و اردن رویکردهای متفاوتی را در پیش گرفتهاند و برنامههای متفاوتی را از دولتهای آمریکا، عربستانسعودی، ترکیه، قطر و اردن دریافت و ارائه میکنند. ترکیه مقادیر قابلتوجهی سلاح و مهمات را به سوریه منتقل و جنگجویان را نیز از ادلب به حلب اعزام میکند اما ارائه بازآموزیهای جامع نظامی برای این جنگجویان طی 12 ماه آتی نتایج موثری میتواند داشته باشد. این بازآموزیها میتواند مدیریت استراتژیک و برنامههای عملیاتی را به جنگجویان بیاموزد. در عین حال، ظرفیت نهادهای ترکیهای رو به افول بوده و بیشتر معطوف چالشهای داخلی خود است به همین دلیل رهبری ایالاتمتحده همچنان موردنیاز است. تاسیس دولتهای محلی توسط مخالفان در سرزمینهایی که تحت کنترل خود دارند نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. مهم است که مخالفان حمایت عموم مردم را کسب کنند و یا با تشکیل جوامع محلی با نهادهای دولتی در شهرهای مختلف از جمله در ادلب مقابله نمایند. اما مخالفان نمیتوانند اشتباه استراتژیک خود درسال 2012 را تکرار کنند؛ این که به امید مداخله ایالاتمتحده از رویارویی با چالشهای خود اجتناب نمایند. با توجه به تغییرات داخلی و بینالمللی در قبال سیاست خارجی آمریکا، این انتظار که رییسجمهور جدید و جنگطلب این کشور لزوما سیاست تهاجمیتری در قبال دولت سوریه و بشار اسد اتخاذ خواهد کرد، اشتباه است. مخالفان نباید بر چنین چیزی اتکا کنند.
دیدگاه تان را بنویسید