خبرگزاری فارس: «محمد اسحاق شجاعی» مدیر مسئول روزنامه عصرنو طی یادداشتی اختصاصی به موضوع تغییر مسیر پروژه توتاپ از بامیان به سالنگ و اعتراضات مردمی پرداخته است.
در این یادداشت آمده است: سال 1394 یکی از خونینترین و ناامنترین سالهای افغانستان بود. در این سال نخستینبار گروههای تروریستی به صورت وسیع و گسترده جغرافیای جنگ را از جنوب به ولایات شمال کشور انتقال دادند و نیروهای داعش و دیگر تروریستهای خارجی به شکل برنامهریزی شده و برای نفوذ به مرزهای کشورهای آسیای مرکزی به شمال کشور ما هجوم آوردند.
در طول سال گذشته تقریباً تمام ولایات شمال افغانستان یعنی 4 ولایت شمال شرق و 5 ولایت شمال درگیر جنگ با گروههای تروریستی بودند. فاجعه اشغال «قندوز» تهاجم طالبان به «تخار» و «بدخشان» و نیز جنگهای خونین و دنبالهدار «بغلان»، «دندغوری» و «دندشهابالدین» را همه به یاد داریم.
ولایات فاریاب، سرپل و و جوزجان و تاحدی بلخ نیز در تمام سال درگیر جنگ و فاجعه بودند. حتی زمستان سال گذشته این جنگها فروکش نکرد و ادامه یافت.
آغاز فصل جنگی
در عین حال همه منتظر فرارسیدن بهار و فصل گرما بودند. تحلیلها حاکی از آن بود که گروههای تروریستی در زمستان آماده جنگ در فصل بهار را هستند و باور صاحبنظران سیاسی و نظامی آن بود و هست که تمرکز جنگ طالبان در سال 95 ولایات شمالی خواهد بود.
زیرا طالبان خود گروه ضعیفی است که توان تهاجم به ولسوالیها و تقابل با نیروهای امنیتی را ندارد.
طالبان در عملیات نظامی خود به 2 عامل مهم وابسته هستند؛ اول به حمایتهای مالی کشورهای خارجی و دوم به همراهی دیگر گروههای تروریستی مانند تروریستهای القاعده، داعش، ازبکستانی، تاجیکستانی، چچنی، عرب و پاکستانی.
افغانستان، پل عبور به آسیای مرکزی
کشورهای حامی طالبان و دیگر گروههای تروریستی در حال حاضر میخواهند از افغانستان به صورت پل عبور به آسیای مرکزی استفاده کنند؛ آنها به دلیل رقابتها و درگیریهای که با روسها در سوریه و اوکراین دارند میخواهند با ناامن کردن حوزه امنیتی روسیه، از آن کشور در سوریه و یمن و جاهای دیگر امتیاز بگیرند.
گروههای افراطی میخواهند در آسیای مرکزی خلافت ایجاد کنند. شمال افغانستان تنها راه رسیدن به آسیای مرکزی است.
از سوی دیگر افغانستان برای گروههای تروریستی القاعده، داعش، چچنی، ازبکستانی و عرب در حد یک تختهخیز برای رسیدن به شمال آمو ارزش دارد.
آنها حاضر نیستند در ولایات جنوب و غرب، طالبان را همراهی کنند و جان خود را از دست بدهند؛ اما در جنگهای شمال آنها به اندازه کافی انگیزه دارند و بیش از طالبان تشنه جنگ و تسخیر شمال هستند.
تمرکز طالبان به جنگ در شمال
بنابراین طالبان اگر بخواهند از جانب کشورهای عربی و غربی تامین مالی شوند و گروههای تروریستی بین المللی با آنها همراه باشد به ناچار باید جنگ را در شمال متمرکز بسازند. به همین علت است که گفته میشود این روزها هزاران تروریست خارجی در ولایات کندز، تخار، بدخشان و بغلان گرد آمدهاند.
در اولین روزهای سال 95 طالبان عملیات بهاری خود را به نام عملیات عمری اعلام کردند و در پی آن در برخی ولایات شمال عملیاتی را شروع کردند که با مقاومت نیروهای امنیتی با شکست مواجه شد.
اما بعد از کشتار بیرحمانه پل محمودخان کابل، حالت دفاعی گرفته و تحرکات نظامی خود را کم کردند. معنای این کار چه است؟
حنای صلح طلبی طالبان دیگر رنگی ندارد
برخی بر این باور هستند که طالبان از جانب پاکستان تحت فشار قرار دارند تا تن به صلح یا توقف جنگ دهند، زیرا حنای صلحطلبی پاکستان در نزد جهانیان به طور کامل رنگ باخته و آبرویش به باد رفته است. برخی هم میگویند طالبان شکست در برابر نیروهای امنیتی را پذیرفته و خصوصا پس از موضعگیرهای رئیس جمهور غنی دیگر توان عملیاتی را ندارد.
اما واقعیت این است که طالبان در چند عملیات سال جاری، توان نظامی خود را سنجیدند و به این نتیجه رسیدند که با نیروهای موجودشان، نمیتوانند کندز یا میمنه یا چند ولسوالی از شمال را تسخیر کنند. بنابراین عملیات خود را برای کسب آمادهگی بیشتر متوقف کردند. این آرامش، آرامش قبل از رسیدن توفان است.
به یاد داریم سال گذشته، در جریان اشغال قندوز، طالبان نیروهای خود را از ولایات شمال جمع کرده بودند.
پیش از اشغال «قندوز» گزارشات دقیقی وجود داشت که صدها جوان ریشدار سرمه زده از ولایات بلخ، سرپل، جوزجان و فاریاب و بغلان راهی «قندوز» شده بودند.
آنها در پاسخ این سوال که کجا میروید، میگفتند برای کارگری به قندوز میرویم! پس از اشغال قندوز و آن فاجعه بزرگ، مسئولین شمال تازه متوجه شدند که این جوانان برای چه کاری به قندوز میرفتهاند.
فاجعهای بدتر از قندوز در راه است؟
موضوع توتاپ این روزها توجه همه را به خود معطوف داشته و در این غفلت طالبان به آسانی برنامههای خود را سروسامان میدهند و ظاهرا فاجعهای بدتر از قندوز در راه است.
از کجا معلوم که در ایجاد جنجال توتاپ دستهای بیگانگان و حامیان طالبان در درون دولت و کابینه درکار نباشد؟ ترس آنها وحدتی است که چندی است ضد گروههای تروریستی ایجاد شده است، میخواهند این وحدت شکسته شود که شد.
شاهد بر این مدعای ما گزارشاتی است که در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شده است. حاکی از آنکه این روزها صدها جوان ریشدار سرمه کشیده از قندهار، ننگرهار، غزنی، زابل و پکتیا از راههای مختلف خود را به شمال میرسانند. اگر بپرسی که کجا میروید، میگویند برای کارگری به مزار میرویم!
مسئولین شمال، باید در این شرایط هشیاری و بیداری لازم را به کار بگیرند و برنامهریزیهای طالبان را در نطفه خفه کنند.
دیدگاه تان را بنویسید