تشکیل دولت القاعده نتیجه اتحاد ضد تروریسم آمریکا و سعودی/ مداخله عربستان در یمن موقعیت بد را بدتر کرد

کد خبر: 518220

ایندیپندنت در تحلیلی عواقب جنگ یمن و تاثیر آن بر داعش و القاعده را بر شمرده است. از دید این رسانه این جنگ باعث می شود این دو گروه تروریستی بتوانند رشد بیشتری داشته باشند.

تشکیل دولت القاعده نتیجه اتحاد ضد تروریسم آمریکا و سعودی/ مداخله عربستان در یمن موقعیت بد را بدتر کرد
مقصد بعدی داعش این کشور است/ جنگی که باعث شد داعش به یک کشور جدید کوچ کند

سرویس بین الملل فردا؛ گروه ترجمه، منصور کیایی: ایندیپندنت در تحلیلی عواقب جنگ یمن و تاثیر آن بر داعش و القاعده را بر شمرده است. از دید این رسانه این جنگ باعث می شود این دو گروه تروریستی بتوانند رشد بیشتری داشته باشند. متن کامل این تحلیل در ادامه می آید.

بار دیگر آمریکا، انگلیس و متحدین منطقه‌ایشان به رهبری عربستان سعودی گرد هم آمده تا در کشوری جدید مداخله کنن؛ اما به جای رسیدن به اهداف خود، اغتشاش و نا امنی ایجاد کرده و زندگی میلیون‌ها انسان‌ را خراب کردند و شرایط ایده آلی برای جنبش‌های افراطی مانند داعش و القاعده مهیا نمودند.

عربستان سعودی و متحدینش در مارس ۲۰۱۵ در جنگ داخلی یمن وارد شدند. هدف آنها شکست حوثی‌ها بود که به اشتباه شیعیان طرفدار ایران معرفی می‌شوند. آنها بیشتر مناطق کشور را با هم‌پیمانی با علی عبدالله صالح، رئیس جمهور سابق این کشور به دست آوردند. او هنوز وفاداری بیشتری به ارتش یمن دارد.

سیاست در یمن به طور ویژه پیچیده و اغلب اوقات خشن بود؛ اما به طور سنتی خشونت تبدیل به مصالحه بین احزاب می‌شد.

مداخله عربستان سعودی با حمایت آمریکا و انگلیس موقعیت بد را بدتر کرد. حملات هوایی یک ساله در نظر داشت رئیس جمهور سابق،‌ منصور هادی را به قدرت بازگرداند. دولت ناکارآمد و غیر منتخب او به عربستان سعودی فرار کرده است. بمباران بی‌وقفه تا حدی موفقیت داشت و نیروهایی که برای هادی می‌جنگند توانستند در جبهه شمالی پیشرفت کنند؛ اما نتوانستند پایتخت یمن، صنعا را بگیرند. در هفته گذشته، آتش بس نه چندان پایدار برقرار بود.

برندگان اصلی در این جنگ القاعده در شبه قاره عربی بوده که از فروپاشی دولت مرکزی استفاده کرده تا دولت کوچک خود را برپا کند. این دولت تا ۳۴۰ مایل در ساحل جنوبی یمن ایجاد شده است. القاعده در شبه قاره عربی توانسته دولتی با درآمدهای مالیاتی مجزا سازمان دهی کند.

القاعده در شبه قاره عربی به دور از چشم جهانیان توانسته دولت کوچک خود را در یمن ایجاد کند. همانگونه که داعش توانست در غرب عراق و شرق سوریه ایجاد کند. اوایل سال گذشته، اوباما داعش را تیم بسکتبال نوجوانان معرفی کرد که هرگز در لیگ بزرگ‌تر بازی نخواهد کرد. همین طور در یمن، دولت‌های آمریکا و انگلیس مقدار نفعی که القاعده در شبه جزیره عربی از عملیات طوفان قاطع می‌برد را اشتباه محاسبه کردند.

مداخله عربستان یک بحران را به یک فاجعه تبدیل کرد. حدود ۶۴۲۷ نفر در درگیری‌ها کشته شدند؛ اما این تنها آماری است که مقامات پزشکی می‌دانند. طبق آمار سازمان ملل حدود ۱۴ میلیون یمنی، ۵۴ درصد جمعیت این کشور، به خدمات درمانی دسترسی ندراند. پس آمار کشته شدگان باید بیش از این باشد. حتی قبل از جنگ نیز، یمن فقیرترین کشور عرب بوده و جمعیت آن از گرسنگی یا سوءتغذیه رنج می‌بردند. طبق پیش‌بینی‌ها ۸۲ درصد جمعیت ۲۱ میلیونی یمن نیاز به کمک‌های بشردوستانه دارند.

این فاجعه تنها حقوق بشری نیست؛ بلکه سیاسی است و تنها یمن را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد. مانند عراق، لیبی، سوریه و افغانستان، مداخله خارجی با نیابتی شدن طرف‌های درگیری، اختلافات محلی را تقویت و بین المللی می‌کند.

مقصد بعدی داعش این کشور است/ جنگی که باعث شد داعش به یک کشور جدید کوچ کند

مسئله همیشه بین شیعه و سنی بوده اما اخیرا اختلافات به سطحی مانند سوریه و عراق رسیده است. عربستان سعودی حوثی‌ها را افراد ایران نشان می‌دهند، هر چند شواهد کمی در این باره وجود دارد. پس یمن صحنه رویارویی عربستان سعودی و ایران شده است.

نکته قابل توجه این است که القاعده در شبه جزیره در حال توسعه است؛ اما نه به خاطر قدرت خود بلکه به خاطر ضعیف بودن مخالفینش. رسانه‌های حمایت شده توسط عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس اغلب می‌گویند نیروهای حامی منصور هادی در حال پیشروی هستند؛ اما در واقع دولت در تبعید در عربستان سعودی باقی مانده است. این نیروها توانستند شهر بندری عدن را در تابستان گذشته تصرف کنند؛ اما مسئولین معدود آن جرات نمی‌کنند غیر از در بالگرد ساختمان‌های امن خود را ترک کنند. حتی جایی که مبارزین مورد حمایت عربستان سعودی پیشروی می‌کنند، پشت سر خود ناامنی به جای می‌گذراند.

از زمان حمله آمریکا و انگلیس به عراق در ۲۰۰۳، معمولا استراتژی آنها مبتنی بر قوت و محبوبیت متحدین منطقه‌ای بوده که معمولا در آن کشور مورد تنفر بوده است. من با افغانستانی‌هایی که از طالبان حمایت می‌کنند زیاد صحبت نکرده‌ام اما همیشه تعجب کرده‌ام که چه تعداد افغانستانی از دولت خود بیزارند. اما زمانی که یک مقام سازمان ملل علنا گفت که قدرت‌های خارجی در حال جنگ با طالبان متحد محلی ندارند، به سرعت اخراج شد.

قدرت‌های غربی در سوریه و لیبی نیز استدلال می‌کردند که شورشیان مورد حمایتشان، نماینده عموم مردم هستند و قابلیت جایگزینی رژیم‌های فعلی را دارند. اما در واقع، تضعیف و یا از بین بردن دولت مرکزی خلاء قدرتی ایجاد کرد که به سرعت توسط گروه‌های افراطی پر شد.

عواقب مداخله عربستان سعودی و قدرت گرفتن القاعده در شبه جزیره توسط دولت‌های غربی و رسانه‌های نادیده گرفته می‌شود. بر خلاف اظهار نظر غربی‌ها برای مبارزه با تروریسم، آمریکا و انگلیس فرصت ایجاد یک دولت کوچک القاعده را ایجاد کردند.

این حوادث تاثیری فراتر از خاورمیانه خواهد گذاشت؛ زیرا موضوعی که توقف خشونت‌های سازمان‌یافته داعش در بروکسل و پاریس را سخت می‌کند این است که آنها سازمان‌دهی شده و مورد حمایت مالی یک دولت واقعی هستند که منطقه خود را کنترل می‌کند. اگر یک هسته تروریستی، رهبر محلی و یا متخصص بمبش از بین برود به راحتی قابل جایگزینی است.

همانگونه که بعد از یازده سپتامبر به کرات رخ داد، آمریکا و کشورهایی مانند انگلیس در مبارزه با تروریسم ناتوان بوده‌اند زیرا اولویت را به حفظ اتحاد خود با عربستان سعودی و پادشاهی‌های حوزه خلیج فارس داده‌اند؛ حتی در زمانی که سیاست‌های آنان مانند یمن، یک کشور را از هم پاره کرده و به القاعده و داعش مکان امنی بدهند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت