برای سوریه فکر سیاسی باید کرد

کد خبر: 515498

در فاز بعدی نبرد سوریه مؤلفه سیاسی و مذاکراتی از اولویت بیشتری برخوردار خواهد شد.

دیپلماسی ایرانی: با حمله مجدد نیروهای معارض به نیروهای دولتی سوریه در لاذقیه در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۳۹۵ که می توان آن را یک عملیات تهاجمی نامید و نیز عدم موفقیت نیروهای دولتی در عملیات گسترده خود در جنوب غرب حلب که آن را نیز می توان توانایی قدرت تدافعی نیروهای معارض نامید، تصویری از وضعیت فعلی توازن نیروهای متخاصم مشخص می شود.
مجموعه این عملیات ها به همراه بکارگیری سیاسی آن از جمله تهدید برای خروج از مذاکرات ژنو نشان می دهد که که گروه معارض در طول هشت ماه گذشته توانسته ضمن مقاومت در جبهه نظامی مجهز به اهرم سیاسی بین المللی با حمایت جدی " ائتلاف غرب " شود.
توجه شود که بکارگیری تاکتیکی عملیات برای به وجود آوردن فشار سیاسی نمادی از بلوغ و پایداری یک تشکل و جریان سیاسی محسوب می شود. همینطور پیشرفت نیروی معارض در شرق حما و بمباران مجدد حمص توسط دولت در همین چند روز گذشته نیز نشان می دهد موضوع آتش بس خود به یک اهرم سیاسی در دست دو طرف برای رد و بدل امتیاز تبدیل شده است.
آمریکا بعد از فشار پناهنده ها به ساختار سیاسی و تصمیم گیری اروپا و احتمال به وجود آمدن شرایطی که بیم آن می رفت آنها از حمایت "گروه های میانه رو " دست بر داشته و به مذاکره با روسیه روی آورند به این بحران توجه بیشتری نشان داده و هم اکنون نقش و مسئولیت بیشتری گرفته است.
مخاطب قرار دادن آمریکا و روسیه توسط آقای دمیستورا برای جلوگیری از درگیری ها و تبادل نظر چند باره آقای پوتین و آقای اوباما روی این موضوع بنا به گزارش خود کرملین جهت هماهنگی بیشتر نیروهای ویژه و ارتش دو کشور مشخص کننده نقش تعیین کننده آنها برای نحوه پایان دهی این بحران است.
بنا به گزارش های منتشره از کرملین دو کشور در جهت مقابله با نقض آتش بس در مسیر تفاهمات بیشتری قرار دارند. توازن بین المللی بین این دو قدرت در صورت پایداری روسیه در سوریه احتمالاً تعیین کننده نسبت سهم طرفین در گیر در این جنگ نیز است.
بنا به ادعای کرملین در مذاکرات تلفنی آقای پوتین و آقای اوباما درخواست شده است که نیروهای "میانه رو" فاصله بیشتری از گروه داعش و جبهه النصره داشته باشند تا در محدوده عملیاتی ارتش سوریه قرار نگیرند و یا تاکید شده است که ورود نیروهای ملیشیا از ترکیه به سوریه نیز باید متوقف شود که دال بر فاصله نه چندان نزدیک مواضع دو کشور است و یا آقای لاوروف در مصاحبه مطبوعاتی اخیر خود در پایان اجلاس روسیه، هند و چین تاکید کرد که آمریکا و روسیه در مورد سرنوشت آقای بشار اسد هیچ مذاکره محرمانه ای ندارند و مذاکرات با امریکا صرفاً در چهارچوب مذاکرات گروه بین المللی حمایت از سوریه پیش می رود.
باید فرض کرد که در حال حاضر اردوی اصلی بین آقای اسد و معارضین و یا بین ایران و ترکیه و یا ایران و عربستان برپا نشده بلکه از زمان حضور روسیه در سوریه این تقسیم بین آمریکا و روسیه صورت پذیرفته است. هر دو کشور علیرغم داشتن زاویه روی بسیاری از موضوعات بر راه حل سیاسی تاکید دارند. هر دو رئیس جمهور با اختلافات جزیی روی مذاکرات صلح به عنوان تنها بستر حل مسئله تاکید نموده اند. رئیس جمهوری روسیه که قدری فعالتر در این صحنه است تا به حال چندین بار تاکید کرده است که همه نیروهای سیاسی در سوریه باید با تدوین یک قانون اساسی تازه برای کشورشان و برگزاری انتخابات، بحران موجود را حل کنند. حتی آقای پوتین در یک جلسه پرسش و پاسخ سالانه تلویزیونی بیان کرد صلح در سوریه "با اقدام نظامی" برقرار نمی شود. گفته می شود که کارشناسان دو کشور به صورت محرمانه بر روی پیش نویس قانون اساسی آینده سوریه در حال تبادل نظر هستند.
از مراجع مختلف روسی از مقامات رسمی گرفته تا نظریه پردازان در مورد ترجیح راه حل فدراتیو نسبت به سایر پیشنهادات برای سوریه اشارات زیادی دریافت شده است. البته تحلیل گران امریکایی در این مورد کمتر قلم زده اند که به نظر می رسد بیشتر حساسیت های ترکیه را مد نظر دارند اما در مورد لزوم جداسازی نیروهای عملیاتی در جغرافیای فعلی مطالب زیادی نگاشته شده است.
با توجه به گستره گروه داعش در عراق و سوریه ابهام بزرگ در نحوه فیصله دادن به مسئله موصل در عراق بر می گردد. آقای اوباما اخیراً در جلسه شورای امنیت ملی آمریکا بیان کرد که؛ داعش از جنگ داخلی سوریه سوءاستفاده می کند و تنها راه واقعی برای نابودی داعش، پایان جنگ سوریه است.
از زاویه مواضع و منافع ایران بار دیگر مهم است که این احتمال مورد توجه قرار گیرد که دولت آقای بشار اسد علیرغم پشتیبانی های صورت گرفته قادر به ایجاد یک برتری نظامی و نهایتاً سیاسی در تمام سوریه نیست.
آقای اوباما پایانی برای جنگ سوریه تا آخر دوره خود متصور نیست. از نظر تئوریک نیز جنگ هایی که در آن عناصر قومی و فرقه ای و بازیگران متعدد حضور داشته باشند و در مسیر خصومت طولانی کشته های زیادی نیز به جا گذاشته باشند نه تنها به سختی پایان می گیرند بلکه امکان جمع شدن طرفین در یک فضا نیز اگر ناممکن نباشد، ناچیز است.
مجموع عملیات های انجام شده اطراف حلب از سال گذشته به این طرف نشان داد که دولت سوریه امکان تسلط سیاسی بر این شهر را به احتمال زیاد در آینده نخواهد داشت. رسیدن به این درک و نتیجه اهمیت زیادی دارد. درک این موضوع که می توان درگیری ها را به صورت عملیات های کوچک هزینه بر مادی و انسانی و سیاسی در اطراف این شهر تا مدت ها ادامه داد ولی نتیجه تعیین کننده به دست نخواهد آمد.
استفاده از موشک های زمین به هوا توسط معارضه در اواخر اسفند گذشته (12 مارس) که منجر به سقوط یک فروند میگ 21 ارتش سوریه در " کفر نبوده " در 40 کیلومتری شمال غرب حماء گردید و نیز سقوط یک فروند هلیکوپتر توسط این سیستم ها پدیده سیاسی قابل تاملی است که نمایانگر تعمیق مخاصمات در این خطه است.
با این تحولات می توان نتیجه گرفت که شرایط در "بن بست" کنونی به طور نسبی تثبیت خواهد شد. مهم است بتوانیم پیش بینی مبهمی از تحولات آینده را به صورت مرحله ای طرح و در جریان تحولات آن را اصلاح نمود.
فرض محتمل تر این است که آتش بس به صورت فعلی با افت و خیزهایی ادامه و توسعه یافته و پوشش سیاسی سازمان ملل نیز ادامه خواهد داشت. به عبارت دیگر باز گشت به شرایط و درگیری های مشابه سال های اول تا چهارم جنگ متصور نیست.
با این فرض مذاکرات سیاسی برای نوشتن قانون اساسی؛ نحوه مشارکت سیاسی گروه ها و حتی برگزاری انتخابات و... نیز ادامه می یابد. اگرچه مرزهای بین گروه های درگیر و مشروعیت "بین المللی " آنها نیز افزایش می یابد.
ساز و کار آتش بس با مصوبات بیشتری از طرف سازمان ملل و حمایت سایر مجامع بین المللی تقویت می شود. هرکدام از این مصوبات خطوط شفاف تری را روی زمین برای جدا سازی نیروهای درگیر ترسیم می نماید.
آتش بس توسعه یافته نیاز به قدرت اجرایی و لذا حضور نیروهای حافظ صلح دارد. سازمان هایی که تاکنون در این مأموریت ها مقبولیت مشارکت داشته اند عبارتند از سازمان ملل؛ ناتو، اتحادیه عرب. ایران در هیچ یک از این سازمان ها امکان تأثیرگذاری ندارد.
نتیجه حضور نیروهای حافظ صلح خط کشی جغرافیایی و اقلیمی بین نیروهای درگیر است. با توجه به حضور بازیگران خارجی و حمایت آنها از گروه های مختلف هرکدام از این اقلیم ها با برنامه سیاسی - اجتماعی و توسعه ای متفاوتی درگیر خواهند شد.
به نظر می رسد که در فاز بعدی نبرد سوریه مؤلفه سیاسی و مذاکراتی از اولویت بیشتری برخوردار خواهد شد و آمادگی برای این امر چه از نظر تماس با کلیه نیروهای درگیر و یا کشورهای ذینفع می تواند شرایط بهتری را در مجامع و مذاکرات بین المللی به وجود آورد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت