خبرگزاری مهر: باید دید که صهیونیسم جهانی از طریق اسرائیل و آمریکا، چه مقاصد و اهدافی را در هند و شبه قاره دنبال می کند، در حقیقت این سوال می تواند دو پاسخ کلی داشته باشد:
۱- استثمار و بلع هند (تجدید سناریوی آمریکا در هند)
۲- تضعیف و محو قدرت اسلام در منطقه (بویژه ایران، پاکستان وافغانستان)
در خصوص هدف اول باید خاطر نشان کرد که صهیونیسم در طول دوران استعمار کهنه و نو یعنی قرون (۱۹-۱۷) در محکم ساختن طناب اسارت هند (توسط امپریالیسم بریتانیا) نقش موثری داشت و اینک نیز، در پی آن است که مجددا این طناب اسارت را در بازی «نظم نوین جهانی» آمریکا، بر گردن هند افکند و بلکه برای روز مبادا آمریکای امن و مطلوب خویش را در این کشور بازسازی کند.
در این راستا می توان به نقش صهیونیسم در تثبیت پایه های استعمار انگلیس در هند اشاره کرد. نخستین راه برای جستجوی ردپای یهود در شکل گیری و تداوم استعمار هند توسط امپریالیسم بریتانیا تحقیق و بررسی پیرامون نقش موثر صهیونیسم در ایجاد و اداره سازمان های فراماسونری جهان (عموما) و شعب فرامانسونری در هند و دوائر کمپانی هند شرقی (خصوصا) است.
با توجه به همبستگی کامل میان فرماسونری و صهیونیسم، بدنیست بدانیم نخستین کشور شرقی که پیش از کشورهای اروپایی، آمریکا و ترکیه عثمانی لژ فراماسونری در آن تشکیل شد، کشور هند بوده است. آن هم در شهر هایی چون «بمبئی» و «کلکته» که نقطه ورود و مرکز ثقل فعالیت کمپانی هند شرقی محسوب می گشت و حکم روزنه نفوذ انگلیس به شبه قاره را داشت.
علاوه بر این نقش کلیدی صهیونیسم جهانی در سازمان های فرماسونری جهان (و از این طریق در مرکز سیاستگذارهای استعماری-ماسونی هند)، باید گفت که آل صهیون در مواقع بسیار حساسی که استعمار بریتانیا گرفتار مشکلات مهم داخلی و خارجی بوده و خصوصا در ستیز با رقبای قهار و اروپایی اش بر سر دو راهی مرگ و زندگی قرار داشته، به کرات به داد این قدرت استکباری رسیده و آن را از خطر مرگ نجات داده اند و در مقابل صرفه خویش را برده اند.
صهیونیست ها در همین راستا داد و ستد حساب شده ای با استعمار انگلیس داشته اند. شمشیر بریتانیا را در قرون ۱۹ و ۲۰ بر ضد دشمنان غربی و شرقی اش تیز کرده و متقابلا از صدقه سر جلال و شکوه این امپراطوری بهره های کلان سیاسی- اقتصادی برده اند، که یکی از مهم ترین آنها زمینه سازی تشکیل حکومت صهیونیسم در فلسطین به دست «وزارت خارجه» و «مستعمرات» بریتانست.
در واقع بلع و استعمار هند می تواند یکی از مهم ترین مقاصدی باشد که صهیونیسم جهانی در دوره تازه تحرکات خویش تعقیب می کند. همچنان که هند از زاویه دیگری برای آل صهیون از اهمیت استراتژیک برخوردار است:
صییونیسم جهانی همواره بیرون از قلمرو مرکزی حاکمیت و به اصلاح ام القرای خویش- که همان فلسطین اشغالی باشد- نیاز به یک پشتوانه و پناهگاه مستحکم و مطمئن دارد که از درون آن، سیاست پشتیبانی از اسرائیل در خاورمیانه عربی و اسلامی و توسعه قلمرو آن از نیل تا فرات و نیز پی ریزی تدریجی حاکمیت شیطانی خویش بر سراسر جهان را هدایت کند. روشن است که این پناهگاه امن در طول قرن جاری میلادی (بویژه از دهه ۱۹۴۰ به بعد) آمریکا بوده است و فرزندان صهیون به این زودیها دست از گریبان این کشور عظیم و زرخیز و پهناور برنخواهند داشت.
خاصه اکنون که صهیونیستها بیشترین نفوذ و قدرت سیاسی-فرهنگی- هنری را در «کاخ سفید»، «وال استریت»، «پنتاگون» و «هالیوود» به هم زده اند و بعید نیست که از این پس شاهد تصدی رسمی مقامات عالیه حکومت امریکا توسط عناصر یهودی تبار باشیم، چنانچه انتصاب «مالدین آلبرایت» - یهودی چکسلواکی الاصل- به وزارت خارجه آمریکا از سوی کلینتون در پاییز ۱۹۹۶ می تواند طلیعه این دوران باشد.
به نظر می رسد آمریکا نمی تواند برای همیشه پناهگاه امن و دژ مستحکم یهود باشد و حتی دلایلی نیز وجود دارد که نشان می دهد که ضعف و فروپاشی تدریجی این دژ آغاز شده است که از جمله ان می توان به ۱- بدهی خارجی عظیم آمریکا ۲- تجدید قوای اروپای ورشکسته پس از دو جنگ چهانی و ایستادگی (بویژه فرانسه) در برابر تحکمات سیاسی و تهاجمات فرهنگی آمریکا ۳- رهایی و رجز خوانی تدریجی دو حریف دیرین آمریکا (ژاپن و آلمان) ۴ - گسترش روزافزون موج «بنیاد گرایی اسلامی» که شراره های آن حتی به داخل خود امریکا نیز نفوذ کرده است و بیش از یک میلیون سیاهپوست مسلمان و مسیحی در برابر کاخ سفید و سردادن شعار «الله اکبر» واداشته است. همه این ها عوامل گوناگونی هستند که موجودیت آمریکای جهانخوار را از دورن و بیرون بسختی تهدید می کنند و ناقوس مرگ «پناهگاه صهیونیسم» در آینده نه چندان دور را می نوازد.
تضعیف اسلام؛ انگیزه دیگر صهیونیست ها از رخنه به هند
از طمع دیرینه صهیونیست ها به شبه قاره هند- که طبعا مقتضی توجه خاص دولت اسرائیل به این سرزمین است سخن گفتیم. باید افزود که موج شدید اسلامخواهی در شبه قاره و پیشینه احساسات و مبارزات ضد صهیونیستی مسلمین این دیار -خاصه منطقه پاکستان- عامل بسیار مهم دیگری است که صهیونیسم جهانی و (عامل آن تل آویو) را از همان آغاز استقلال هند واداشته است که دست به برنامه ریزی ها و سرمایه گذاری ها ی گسترده ای در شبه قاره هند زند و احزاب افراطی و ضد اسلام آن دیار بر ضد جهان اسلام (خصوصا مسلمین هند و پاکستان)، پتانسل انقلابی مزبور در منطقه را صرف درگیری با دیگران سازد.
سابقه احساسات و مبارزات ضد صهیونیستی درمیان مسلمین شبه قاره هند (که با همدلی و تایید امثال گاندی همراه بود) و تداوم و بلکه تشدید آن احساسات و مبارزات در کشور اسلامی پاکستان (که در قالب برگزاری اینگونه کنفرانس ها ابراز می شد) زنگ های خطر را برای صهیونیسم جهانی و حکام تل آویو به صدا در آورد و سبب شد که اولیای دولت اسرائیل برای دستیابی به مطامع خویش در شبه قاره دست به کار شوند و دست به برنامه ریزیهای وسیع شیطانی زنند.
دیدگاه تان را بنویسید