دیپلماسی ایرانی: مناقشه قره باغ همواره به عنوان بحرانی قومی میان دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان از سال های پایانی دوران جماهیر شوروی تا سال 1994 مطرح بوده که طی آن بخش هایی از خاک آذربایجان به تسلط ارامنه درآمد و پیرو آن منطقه خودمختار ناگورنو-قره باغ ظهور یافت که از حمایت ایروان برخوردار شد. بحران یاد شده هیچگاه پایانی بر خود ندید و از آن زمان تا کنون همواره با نقض آتش بس های متعدد روبرو بوده است. اما به تازگی تشدید هرچه بیشتر بحران میان دو کشور را شاهد هستیم که وقوع این مسئله ذهن تحلیلگران و سیاستمداران را به سوی عامل سوم در تحرکات طرفین سوق می دهد. نخستین بار صحبت از طرف سوم را سرگئی لاوروف - وزیر امور خارجه روسیه - بدون اشاره به کشوری مشخص به میان آورد که پس از آن گمانه زنی ها راجع به حضور آنکارا در بحران آغاز شد که اردوغان را مجبور به واکنشی مبنی بر اعلام حضور کرملین در بحران کرد.
سناریوی حضور روسیه در بحران
سیاست روسیه مبنی بر ارتقای جایگاه خویش در عرصه بین الملل و حضور موثر در حل معادلات بین المللی سبب شد تا این کشور حضور خود در منطقه خاورمیانه به ویژه پس از وقوع انقلاب های عربی و تسری آن به سوریه را افزایش دهد که در این مسیر همگرایی و تعارض منافع خود با برخی بازیگران را شاهد بود و البته کسب دستاوردهای اخیر نیز بر آنها افزوده است. به نظر می رسد تمایل مسکو به ایفای نقش بیشتر در مناقشات بین المللی سبب شد تا برخی سناریوی حضور آن در مناقشات قره باغ را مطرح سازند. هرچند برخی دیگر دخالت وی را بر اساس سناریوی کریمه تحلیل می کنند و معتقدند که مسکو با تحریک باکو و ایروان سعی دارد ذهنیت تمامی بازیگران را به این مسئله متوجه سازد و خود الحاق اوستیا و آبخازیای جنوبی به روسیه را محقق کند. این مسئله بر اساس اظهارات لئونید تیبیلوف - رئیس جمهور اوستیا - مبنی بر برگزاری همه پرسی برای الحاق به روسیه در آینده ای نزدیک برآمده است که به نظر می رسد چنین طرحی در جریان ملاقات اخیر وی با پوتین در مسکو مطرح شده باشد.[1]
هرچند انگیزه های مطرح شده را می توان دلیل تمایل مسکو در مناقشات قره باغ دانست، اما زمان انجام این کار سبب تضعیف این احتمال می شود؛ زیرا در حال حاضر مذاکرات سوریه در جریان است و مسکو علاقمند است تا اکنون منافع خود در این کشور را از مسیر فوق محقق سازد و حل بحرانی تا این اندازه پیچیده را در کارنامه بین المللی خویش به ثبت برساند؛ این در حالی است که مسئله قره باغ می تواند از حضور موثر وی در روند مذاکرات بکاهد. ضمن اینکه مسائل داخلی روسیه از جمله کاهش توان اقتصادی، اجازه ورود به بحرانی جدید را به این بازیگر نخواهد داد. در ورای همه دلایل بیان شده می توان به سیاست روس ها در رابطه با ممانعت از ناآرامی ها به منطقه اوراسیا اشاره داشت و بر این مبنا تحلیل کرد که مسکو علاقمند به ایجاد ناآرامی و بحرانی جدید در حوزه پیرامونی و حیاط خلوت خود نیست. علاوه بر اینکه انجام مسائلی از این دست پیشتر نیز برای روسیه مقدور بود. از این رو احتمال دخالت روس ها در تحریک طرفین به منظور ایجاد مناقشه ناگورنو-قره باغ منتفی به نظر می رسد.
آنچه حائز اهمیت است، مواضع کرملین در قبال این مسئله است که دعوت باکو و ایروان به آرامش، برقراری آتش بس و ایفای نقشی فعال در قالب گروه مینسک از جمله آنها به حساب می آید. البته برخی تحلیلگران نیز ادامه درگیری ها را به ضرر مسکو می دانند؛ زیرا احتمال می رود در این صورت و به منظور برقراری آرامش در منطقه مجبور به ایجاد فشار بر شریک خود یعنی ارمنستان شود که ممکن است روابط آنها را تحت الشعاع قرار دهد.[2] به عبارت دیگر تحلیل یاد شده در پی تبیین این مسئله است که مقامات روس خواهان برقراری نظم و امنیت در منطقه حتی به ازای فشار بر شریک خود هستند.
سناریوی حضور ترکیه در بحران
طی ماه های گذشته سیاست های یکباره و دور از واقع سیاستمداران آنکارا در قبال مسائل مختلف در سطح داخلی و منطقه ای را شاهد بوده ایم تا آنجا که این سیاست ها، رویارویی و تنش میان مسکو و آنکارا را به دنبال داشت. ورود نظامی روسیه به سوریه که در راستای اهداف ترکیه نبود، سبب در نظر گرفتن سیاست های یکباره از سوی اردوغان در قبال این کشور شد؛ البته او به دنبال آن بود تا از این مسیر و به صورتی غیرقابل محسوس اسباب تضعیف مسکو در سوریه را فراهم آورد که سرنگونی سوخوی-24 روس از نمودهای آن به شمار می رود. هرچند اردوغان این موضوع را حادثه تلقی کرد و خواست دولتمردان کرملین مبنی بر عذرخواهی را نپذیرفت. این امر زمینه قطع ارتباطات دو کشور ترکیه و روسیه را در زمینه های مهمی چون اقتصاد در بر داشت که به تضعیف اقتصاد طرفین و البته بیشتر ترکیه منجر شد. علاوه بر این موضوع همراهی روسیه با کردها در خلال درگیری آنکارا با کردهای موسوم به پ.ک.ک و همچنین راه حل ارائه شده از سوی مقامات روس برای حل بحران سوریه مبنی بر فدراتیو کردن این کشور که حضور کردها در شمال سوریه (که هم مرزی با جنوب ترکیه و تجمع کردهای این کشور را شامل می شود) بر تعارضات
و تنش های طرفین تاثیر دو چندان گذاشته است. از این رو وقوع بحران قره باغ در این برهه از زمان با ابعادی بی سابقه، عاملیت ترکیه که شریک استراتژیک آذربایجان نیز محسوب می شود را دور از ذهن متبادر نمی سازد.
بر این اساس می توان تحلیل کرد که آنکارا در پی تنش روابط خود با روسیه و عدم کسب دستاوردی چشمگیر در سطح منطقه و کاهش حضور در معادلات بین المللی به دنبال آن است تا با ایجاد درگیری در محیط پیرامونی روسیه، توجهات وی را از خاورمیانه به این سمت سوق دهد و نگرانی جدیدی را برای این بازیگر ایجاد کند. ضمن اینکه خلل در مذاکرات سوریه، زمینه عدم تحقق و یا تاخیر در آن را به دنبال خواهد داشت که این مسئله نیز در راستای اهداف آنکارا تبیین می شود. گفتنی است که در رابطه با حضور ترکیه در مناقشه قره باغ، دیمیتری مدودف نخست وزیر روسیه رسماً اعلام کرده است آنکارا به جای اینکه طرفین را به بازگشت به میز مذاکره دعوت کند بر ذغال آتش قره باغ می افزاید.[3]
بیان این مسئله از سوی مقام رسمی روسیه حاکی از توجه و نظارت دقیق آنها بر سیاست های آنکارا است و همانطور که پیش از این نیز گفته شد روس ها سیاست خود را در راستای ایجاد آتش بس میان طرفین و برقراری نظم و امنیت حتی به ازای ایجاد فشار بر ارمنستان قرار خواهند داد. از این رو سیاست های مداخله جویانه ترکیه در امور سایر کشورها زمینه تضعیف این بازیگر را در عرصه منطقه و حتی در سطح داخلی این کشور به دنبال خواهد داشت.
[1] http://www.russia-direct.org/opinion/another-crimea-scenario-highly-unlikely-south-caucasus
[2] http://rbth.com/international/2016/04/05/nagorno-karabakh-conflict-why-now-and-why-is-it-a-risk-for-russia_582161
[3] http://rbth.com/news/2016/04/09/medvedev-says-he-knows-what-needs-to-be-done-to-settle-karabakh-conflict_583327
دیدگاه تان را بنویسید