دیپلماسی ایرانی: امروز مصر دیگر موقعیت و جایگاه سابق را در دنیای عرب ندارد. دورانی که جمال عبدالناصر رهبر مصر بود، این کشور به عنوان رهبر دنیای عرب شناخته می شد، اما امروز تبدیل به قدرت درجه دوم جهان عرب شده است. پس از کودتا علیه محمد مرسی، عبدالفتاح السیسی با حمایت های آشکار و پنهان عربستان، عنان قدرت را در دست گرفته و فعل و انفعالاتی در روابط عربستان و مصر به وجود آمد.
عربستان با دلارهای نفتی مصر را تحت تاثر خود قرار داد. اما مساله احداث پل روی دریای سرخ با هدف اتصال زمینی دو کشور، یک موضوع قدیمی است. در گذشته رژیم صهیونیستی نسبت به احداث این پل مخالفت خود را اعلام و برای احداث آن پیش شرطی را مطرح کرده بود: نخست سهیم بودن در احداث و اداره کردن آن. پیش شرطی که عربستان و مصر آن را نپذیرفتند.
اما آنگونه که مجتهد سعودی در آخرین توئیتر خود افشا کرده بود، این است که چنانچه عربستان شرط اسرائیل را بپذیرد، مصر نیز آن را خواهد پذیرفت. زیرا مصر اکنون به نوعی زیر مجموعه سیاسی - اقتصادی عربستان محسوب می شود. اما نکته قابل توجه این است که با توجه به سنگین بودن اجرای این پروژه چه از بعد اقتصادی و چه سیاسی به نظر نمی رسد در آینده اسرائیل مخالفتی با آن داشته باشد. علت می تواند این باشد که طی چند ماه اخیر شاهد رفت و آمدهایی میان مقامات عربستانی و اسرائیلی با محوریت ضد ایرانی هستیم. اکنون اسرائیل و عربستان یک دشمن مشترک به نام ایران را برای خود فرض کرده اند. از این رو سعی خواهند کرد، همپیمانی بیشتری از جمله در زمینه احداث پل میان عربستان مصر روی دریای سرخ داشته باشند. پرسش این است که هدف اصلی عربستان از اعلام و احداث پل چیست؟ پاسخ این پرسش را می توان در رویکرد عربستان به جهان عرب بیان کرد.
عربستان به دنبال اثرگذاری بیشتر مواضع خود بر جهان عرب است. طی ماه های اخیر به کرات شاهدیم عادل الجبیر وزیر امور خارجه عربستان، ایران را متهم به دخالت در امور کشورهای عربی می کند. اینگونه اظهارنظر گویای آن است که عربستان خود را برادر بزرگتر کشورهای عربی در نظر گرفته و به نیابت از آنها چنین سخنانی را مطرح می کند. همچنین او درباره سوریه، بیان کرده میان کشورش و مصر درباره برکناری بشار اسد اختلاف نظری وجود ندارد. گرچه بعد از این گفته ها، شاهد هیچ گونه اظهارنظری _ له یا علیه_ از سوی مقامات مصری نبودیم.
اجرای پروژه احداث پل، مصر را بیش از گذشته در چنبره سعودی ها قرار می دهد. می توان اینگونه ارزیابی کرد که عربستان خواهان استیلا و سلطه خود بر جهان عرب بیش از گذشته است. مصر در گذشته کشوری قدرتمند بود اما امروز دیگر همانند گذشته نیست. گرچه در میان کشورهای عرب همچنان دارای جایگاه ویژه است. پس از کودتای مصر و برکناری مرسی، السیسی کشوری را در دست گرفت که دارای مشکلات عدیده ای بود.
او با حمایت های مالی عربستان به قدرت رسید. تحولات داخلی مصر منجر به این شده بود که مهمترین منبع درآمدی این کشور یعنی صنعت توریسم کاهش یابد. کارگران مصری با فعالیت در کشور عربستان، دلارهای عربستان را به کشور خود می آوردند. مصر امروز نمی تواند خود را به عنوان یک کشور مستقل معرفی کند. مصر نمی تواند اعلام کند که احداث این پل را به تنهایی و طبق نظر خود پیش می برد. از این رو ناچار است با توجه به شرایط و مشکلاتی که دارد پیشنهاد عربستان را بپذیرد.
پیشنهادی که از سوی سعودی ها مطرح شده و مصر نیز جز پذیرفتن راه چاره دیگری نداشته است. هرچند ممکن است اختلاف نظرهایی در این میان وجود داشته باشد، اما مساله مهم آن است که مصر چه آگاهانه و چه ناآگاهانه زیرمجموعه عربستان قرار گرفته است و اینکه احداث چنین پروژه ای آن هم با نام ملک سلمان، حاکی از آن دارد که عربستان خواهان اثبات قدرت خود به تمامی جهان عرب و منطقه است.
دیدگاه تان را بنویسید