گره کور بحران قر‌ه‌باغ باز می‌شود؟

کد خبر: 509231

توماس دی وال تحلیلگر بنیاد کارنگی می‌نویسد: حقیقت تلخ حاکم این است که رهبران آذربایجان و ارمنستان خود گرفتار رجزخوانی‌های خود برای شهروندان شده‌اند. هر یک به شهروندان خود وعده پیروزی کامل بر طرف مقابل را داده‌اند.

دیپلماسی ایرانی: بیش از سه دهه است که مهم ترین درگیری در پهنه وسیع اروپا به منطقه کوچکی واقع در رشته کوه های قفقاز جنوبی تحت عنوان قره باغ تعلق دارد. در اواخر دهه 1980، تعارض قره باغ برای آخرین رهبر شوروی یعنی گورباچف مساله ساز شد. در اوایل دهه 1990 این تعارض منجر به مهاجرت میلیون ها نفر و کشته شدن نزدیک به 20 هزار نفر شد. در سال 1994 و پس از آنکه ارمنستان توانست در جنگی آذربایجان را شکست دهد، دو کشور قرارداد آتش بس را به امضا رساندند.
در هفته گذشته آتش این تعارض بار دیگر شعله ور شد. از قرار معلوم یکی از طرفین- به احتمال زیاد آذربایجان- تصمیم گرفت که واقعیت ها را در عرصه میدانی تغییر دهد. پیش از اعلام آتش بس در سه شنبه گذشته، چندین نفر از ارتش دو کشور کشته شدند. این آتش بس می تواند در هر لحظه از هم بپاشد. در صورت عدم مداخله جامعه بین المللی، تعارضات می تواند هر لحظه آغاز شود.
آغاز بحران قره باغ می تواند یک کابوس تمام عیار باشد. با توجه به اینکه هر دو کشور از تسلیحات پیشرفته و پیچیده ای برخوردارند، هزاران نفر در این جنگ جان خود را از دست خواهند داد.
روابط روسیه و ترکیه در حال حاضر پرتنش است و با توجه به تعهد نظامی ترکیه به آذربایجان و روسیه به ارمنستان، تداوم بحران قره باغ می تواند یک جنگ نیابتی کامل را شکل دهد. جنگ در این منطقه همچنین می تواند ثبات را در گرجستان، ایران و شمال قفقاز بر هم بزند. خطوط حمل گاز در دریای خزر نیز در معرض تهدید قرار خواهند گرفت.
در راس این موضوع وضعیت ارامنه ساکن در جمهوری قره باغ قرار دارد. قره باغ پیشتر جزئی از آذربایجان اتحاد جماهیر شوروی سابق بوده است. با فروپاشی شوروی، ارمنیان ساکن در این منطقه تصمیم گرفتند که به ارمنستان بپیوندند. همین موضوع جنگی تمام عیار را شکل داد و از آن زمان ارامنه کنترل این سرزمین را به دست گرفته اند.
عمده دیپلمات ها توجهی به این بحران نمی کنند و آن را مشکلی لاینحل اما در عین حال نه چندان خطرناک در قفقاز می دانند.
اما این انگاره در هفته پیش به چالش کشیده شد. با گذشت بیست سال انزجار ملی گرایانه تخفیف نیافته است. در واقع، این نفرت با گذر زمان در دو طرف تقویت شده است. در این میان،
جغرافیای بحران آن را به موضوعی ذاتا خطرناک بدل کرده است.
آتش بس 1994 نه تنها کنترل منطقه مورد منازعه را به طرف ارمنی سپرد، بلکه کنترل بخشی از سرزمین آذربایجان در نزدیکی قره باغ را نیز به ارمنستان واگذار کرد. ارمنستان هیچ ادعای قانونی در مورد این سرزمین ها نداشت و آن ها را به عنوان مناطق حائل می دانست، اما در این سرزمین ها میلیون ها نفر آذربایجانی ساکن بودند که به اجبار به این سرزمین ها مهاجرت کرده بودند. این اشغالگری ناعادلانه است اما با استفاده از زور نیز نمی توان عدالت را برقرار کرد.
آذربایجان سال ها است که تجاوزگری ارمنستان را محکوم می کند، اما حاضر نیست به ارامنه قره باغ تضمین بدهد که حقوق آنها را رعایت خواهد کرد. راه حل منصفانه مستلزم تعهد جدی طرفین به مصالحه و زندگی مسالمت آمیز با یکدیگر است.
رجب طیب اردوغان، روسیه، فرانسه و آمریکا یعنی کشورهایی که از سوی سازمان امنیت و همکاری اروپا برای میانجیگری انتخاب شده اند، را مقصر می داند. این برداشت نیز اشتباه است. اگر چه آنها نیز طی این سال ها می توانستند اقدامات بیشتری انجام دهند اما نتیجه نهایی به عهده طرفین درگیر است.
حقیقت تلخ حاکم این است که رهبران آذربایجان و ارمنستان خود گرفتار رجزخوانی های خود برای شهروندان شده اند. هر یک به شهروندان خود وعده پیروزی کامل بر طرف مقابل را داده اند. آنها از وضعیت موجود برای شانه خالی کردن از زیر بار سوال های دشوار در مورد مشروعیت خود و طفره رفتن از پاسخگویی در مقابل وضعیت سیاسی- اجتماعی کشورشان استفاده کرده اند.
نقش منفی روسیه نیز نباید از نظر دور نگاه داشته شود. بدون شک، مسکو نقشی قابل توجه در تحریک تعارضات نژادی- سرزمینی در سرزمین های جداشده از شوروی داشته است. روسیه به فروش تسلیحات به هر دو کشور آذربایجان و ارمنستان ادامه داده است. اگر چه حد مداخله وی در بحران قره باغ نسبت به بحران گرجستان یا اوکراین به مراتب کمتر است.
آنچه عدم حضورش در قفقاز جنوبی حس می شود، یک اراده سیاسی جدی برای در انداختن طرحی جهت مصالحه است. در سطح بین المللی نیز این ادراک وجود ندارد که هیچ گزینه بدون هزینه یا کم هزینه ای برای حل این بحران ممکن نیست. طی هفته گذشته میانجی ها تلاش کردند تا آتش بس برقرار شود. اما بحران قره باغ به چیزی بیش از دیپلماسی صرف نیاز دارد.
برقراری صلح در این منطقه مستلزم عملیات حفظ صلح به همکاری کشورهای مختلف و همکاری آمریکا، روسیه و فرانسه با یکدیگر به عنوان تضمین کنندگان صلح است.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد