خبرگزاری فارس: ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه در 14 مارس سال جاری میلادی بدون هیچ هشداری اعلام کرد که بسیاری از نیروهای نظامیاش از سوریه عقبنشینی خواهند کرد در حالی که پایگاهها و نیروهای روس در استانهای ساحلی لاذقیه و طرطوس باقی خواهند ماند.
این امر باعث تعجب بسیاری به ویژه در غرب شد اما تصمیم پوتین در واقع خروج از سوریه نیست و در راستای راهبردی است که تا به امروز از سوی پوتین تداوم داشته است.
کرملین از زمانی که به طور مستقیم وارد عرصه نظامی در سوریه شد از یک رویه منطقی پیروی کرده بدین نحو که از تعداد نیروهای کافی بهره گیرد که به گونهای منتقل کننده این پیام باشد که روسیه همچنان از نفوذ کافی در سوریه برخوردار است در عین حال که درگیر جنگی فرسایشی در این کشور عربی نشود. مسکو به منظور ایجاد تعادل مناسب جهت حفظ تعداد نیروها یا خالی کردن صحنه به دیگر بازیگران، ترکیبی از دیپلماسی و مداخله نظامی را در سوریه به کارگرفت؛ رویکردی که می توان آن را تحت دکترینی موسوم به «نسل جدید جنگاوری» دانست. مسکو به این درک رسیده که برای عملیات نظامی و دیپلماتیک آن در سوریه پایانی قابل تصور وجود ندارد اما ارزیابی کلی آن از مداخلهاش در بحران سوریه مثبت است از این منظر که مسیر جنگ را تغییر داده و به اکثر اهداف اولیهاش دست یافته است.
از نگاه مسکو، حملات سنگین علیه نیروهایی که به رژیم بشار اسد حمله می کردند به طور قابل توجهی باعث تضعیف و کشته شدن صدها تن از جنگجویان گروه تروریستی داعش و در عین حال تقویت دولت سوریه و جذابیت روند سیاسی برای همه طرفین درگیری شده است. روسیه در عین حال مواضعش در سوریه را تقویت و خود را به عنوان بازیگری غیرقابل انکار در غرب آسیا به رخ کشیده که همزمان با شکستهای پیدرپی سیاستهای واشنگتن به پیروزیهای قابل توجهی دست یافته در عین حال که توانست تمرکز را از مناقشه در اوکراین منحرف کند.
دیگر هدفی که روسیه در سوریه به عنوان دستاوردی مهم دنبال می کرد آزمایش سامانه سلاحهای پیشرفته و مدرن خود، نمایش تواناییهای نظامی به منظور پیشبرد فروش سلاح و ارسال پیامهای هشدار به ناتو درباره میزان آمادگی و تواناییهای خود برای مقابله با هرگونه ماجراجوییهای احتمالی این سازمان بوده است.
از سویی حضور روسیه در صحنه سوریه، روشی موثر و مقرون به صرفه برای آموزش نیروهای نظامی و افزایش توان نظامی آن بوده است. در کنار این اهداف، مسکو زمینهساز برگزاری نشستهای دیپلماتیک با جامعه بین المللی در ژنو و وین و از سویی نشستهای جداگانه به منظور ایجاد آشتی میان گروههای مخالف داخل سوریه شد. به کارگیری ترکیب حملات نظامی و دیپلماسی از سوی کرملین با هدف کاهش تخاصمات میان همه گروههای مسلح، باثبات کردن سوریه، حفظ تمامیت ارضی این کشور و دستیابی به راهحلی سیاسی به کار گرفته شد تا تضمین کننده نقش مسکو در سوریه باشد.
برخی کارشناسان اقدامات پوتین در سوریه را منعکس کننده تاکتیکهایی می دانند که وی در جریان جنگ دوم چچن بین سالهای 1999 تا 2000 به کار گرفت. در آن مقطع زمانی، وی از جنبه نظامی و سیاسی به دنبال ایجاد شکاف بین مخالفین از طریق جذب و دلجویی گروههای مستعد و ورود آنها به اتحادی تحت رهبری احمد قدیروف رهبر طرفدار روسیه بود. پوتین آنگاه جناحهایی که مسیر همکاری را در پیش نگرفتند منزوی کرده و یکی پس از دیگری از صحنه حذف کرد.
در سوریه نیز عملیات نظامی پوتین زمینهساز فرصتی برای ایجاد شکاف میان مخالفان اسد با گروههایی شد که به آتشبس احترام گذاشته یا آنهایی شد که آن را نقض کردند. پوتین به دنبال آن است که با گروههایی که به داعش یا جبهه النصرة می پیوندند مقابله کند.
مسکو در ماه فوریه پس از آنکه آمریکا و روسیه درباره توقف درگیریها در سوریه موافقت کردند، تعداد حملاتش را کاهش داد. در این مقطع با توجه به اینکه عمده اهداف روسیه با حداقل تلفات تحقق یافته، احتمالا مسکو زمان را برای عقبنشینی مناسب دیده اما این رفتار عمدتا نمایشی به نظر می رسد. به عبارتی نه راهبرد مسکو تغییر کرده نه عملیات آن تغییر کرده است. اعلام خروج از سوی مسکو در عین حال که باعث کاهش خطراتی خواهد شد که روسیه در صحنه سوریه مواجه است باعث آزادی عمل بیشتر مسکو خواهد شد و شرایط مساعدی را برای کرملین به منظور آمادگی برای تحولات آتی پیش روی آن قرار خواهد داد ضمن آنکه باعث خنثی شدن ادعاهای آمریکا خواهد شد مبنی بر اینکه مسکو در باتلاق سوریه فروخواهد رفت.
ماموریت حال حاضر روسیه حفظ توقف خصومتهاست با وجود آنکه جتهای آن به حملات هوایی علیه داعش و جبهه النصرة ادامه خواهد داد. کارشناسان و مشاوران روس به آموزش، تجهیز و برنامهریزی و کمک به عملیات سوریه در تمامی جوانب ادامه خواهند داد. به گفته پوتین، نیروی کنونی، روسیه را به حفظ «توازن قوا» بین اسد و نیروهای مخالف قادر خواهد ساخت. گرچه روسیه یک سوم ناوگان هوایی خود را از سوریه عقب خواهد برد، نیروی اضطراری آن که شامل نیروهای هوایی، دریایی و زمینی است، باقی خواهند ماند. در واقع پوتین در پی توافق ماه فوریه و به ویژه آزاد شدن پالمیرا که اخیرا صورت گرفته، بالگردهای پیشرفته تهاجمی و واحدهای نظامی مینگذار را روانه سوریه کرد. بر اساس برخی گزارشها، روسیه حتی موشکهای پیشرفته اسکندر را در اختیار سوریه قرار داده است.
روسیه امیدوار است که اعلام عقبنشینی در داخل سوریه منتقل کننده پیامی در قبال حسن نیت کرملین بوده و باعث ترغیب همکاری در میان طرفهای مخالف شده و در عین حال باعث محدود شدن جاهطلبیهای نظامی متحدان آمریکا شود. از جنبه منطقهای، این امر هرگونه بهانهای از عربستان سعودی و ترکیه به منظور مداخله در سوریه را خواهد گرفت در عین حال که مسکو نسبت به این امر مظنون است که عربستان و ترکیه به اعزام نیرو به سوریه توجه داشته اند.
از جنبه داخلی نیز پوتین دستکم توانسته مردم روسیه را با خود همراه کند. از اوایل فوریه سال جاری میلادی، ماشین رسانهای روسیه روایت «ماموریت پایان یافت» را در بوق و کرنا کرده بودند و اقدامات مسکو در سوریه در قبال مذاکرات صلح، توافقات آتش بس و باثبات سازی سوریه را مورد تمجید و تعریف قرار داده بودند. اوایل ماه مارس گزارشهایی درباره تصمیم آتی مسکو به منظور عقبنشینی از سوریه به جامعه روسیه درز کرد و پس از اعلام رسمی از سوی پوتین، کرملین تبلیغات رسمی مبنی بر موفقیت کامل عملیات روسیه در سوریه را در دستور کار قرار داد.
پوتین به طور موثری درهای بازگشت به سوریه در صورت لزوم را برای خود بازگذاشته است و وی عزم و توانایی خود برای بازگرداندن نیروهایش به سوریه در کوتاهترین زمان ممکن را نشان داده است.
روسیه با ایفای نقشی که در سوریه کرد به دنبال یافتن فرصتهای دیگری برای ایفای نقش موثری در غرب آسیاست و احتمالا بر جایگاهش به منظور یک قدرت منطقهای موثر و یک میانجی کارآمد صحه خواهد گذاشت که این امر زنگ خطر را برای واشنگتن به صدا درآورده است.
دیدگاه تان را بنویسید