سرویس بین الملل فردا؛ دکتر محسن اکبرزاده : هرچند بسیاری بر این باورند که حضور زمینی عربستان در سوریه یک بلف سیاسی است و نهایتا یک بلف نظامی با نیروهای محدود خواهد بود ولی خرد حکم می کند که جابجایی مهره حریف را فراتر از پر کردن یک خانه از جدول منطقه بپنداریم. این گمان عمومی بر این پایه است که عربستان فاقد ارتش کلاسیک و نیروهای زمینی مفصل برای نبرد در یمن است. همچنین در آخرین تنش زمینی عربستان یعنی جنگ کوتاه مدت خلیج که خاک عربستان توسط عراق اشغال شد، این امریکا بوده است که دست به آزادسازی این خاک زده است.
هر دو گزاره صحیح است. اما نتیجه برگرفته از آن را باید با گزاره بزرگتری موازنه کرد که عربستان را مجری منویات امریکا می داند. آیا این اطمینان در ما وجود دارد که عربستان علی رغم خواست و تلاشش در معرکه یمن زمین گیر شده؟ شاید این تله باید همچنان مفتوح بماند و به عنوان میدانی برای دعوت تا زمان مقتضی همچنین آماده باشد. شاید شروع جنگ ها با اجازه دولت های بزرگ باشد ولی پایان آنها قطعا به خواست آنها خواهد بود. آیا می توانیم تضمین بدهیم که امریکا علاقه مند به یکسره شدن جنگ در یمن است؟ آیا عربستان از ابتدای دهه 90 تا کنون در قریب ربع قرن احتمال ندارد که صاحب نیروی زمینی ای شده باشد که ما از آن غافل و یا بی خبریم؟ غافلگیر شدن مان را در زمان فتح موصل به دست داعش از یاد نبریم. در بسیاری موارد تحلیل های ما تحت تاثیر علائق و یا حتی بیم های ما شکل می گیرد. خوش دلی و بد دلی به یک اندازه می تواند یک تحلیل استراتژیک را تحت تاثیر قرار دهد.
پس اجازه بدهید مساله را با دو فرضیه به پیش ببریم. فرضیه اول، وجود یک نیروی زمینی توان مند و کثیر از جانب عربستان است و فرضیه دوم فقدان این نیرو.
در فرض اول، عربستان نیروی زمینی کثیری را به میدان سوریه می کشاند. کلاسیک ترین حالت آن درگیری بی فوت وقت با نیروهای اسد و درگیری های جانبی با ایران و بعد از مدتی درگیری با روسیه و متشنج تر شدن اوضاع است که عده ای از آن به احتمال جنگ جهانی جدید یاد می کنند. در این سناریو ترکیه، ناتو و امریکا نیز ممکن است مداخله محدود یا نامحدود داشته باشند. در سناریو دوم از فرض اول اما، عربستان نیروی زمینی و تجهیزات بسیاری را وارد خاک سوریه می کند که با تغییر لباس و باز نگه داشتن مسیرهای ارتباطی، مخالفان اسد از جمله داعش را به شکلی تمام عیار تغذیه کرده و مزیت زمینی ایران و سوریه را در عرصه میدانی متوقف کنند. در این بین تداوم یا عدم تداوم حضور هوایی روسیه نیز چندان اثر گذار نخواهد بود.
در فرض دوم اما نیروهای قلیلی از عربستان با تجهیزات بسیار وارد سوریه می شوند و یونیفرم نظامی نیروهای عربستان را به تن مخالفان اسد می پوشانند. تصور کنید حضور یک نیروی محدود 300 نفره از جانب عربستان که تماماً افسران و فرماندهان میدانی باشند ناگهان با هزاران سرباز میدان دیده مخالف اسد منتها در یونفرم عربستان و با تجهیزات عربستان شکل جدیدی به جنگ می دهد. اولاً ایران را با توجه به موقعیت تضاد شیعه و سنی در منطقه نسب به جنگ بی رغبت تر می سازد و یا هزینه جنگ را برای ایران افزایش می دهد، چرا که امکان دارد به یک جنگ تمام عیار طولانی ایرانی عربی و شیعه سنتی بدل شود، و از سوی دیگر به این ارتش کثیر برای صیانت از نیروهایش اجازه می دهد که به صورت محدود از نیروی هوایی و یا تجهیزات سنگین تری که در دست مخالفان اسد نیست استفاده کند.
این نقشه امریکایی سبب می شود که رزم هوایی امریکا با روسیه بدون دخالت مستقیم امریکا انجام پذیرد و روسیه بداند همان سختی نبرد از نظر لجستیکی بدون تنش سیاسی بیشتر می تواند برای زمانی به طولانی بودن اراده امریکا و پول نفت عربستان دامن گیرش شود. در این سناریو داعش در یونفورمی دولتی و با تجهیزات جنگی بسیار پیشرفته تر در میدان حاضر است. این سناریو نسبت به سناریوهای فرض اول محتمل تر، برای غرب بی هزینه تر و برای عربستان کم هزینه تر است. جنگ جهانی ایجاد نمی کند ولی هزینه حضور ایران و روسیه را بسیار افزایش می دهد.
یک سناریو ضعیف اما محتمل دیگر که عطف به فرضیه دوم دارد آن است که همچون تجربه مزارع شبعا، عربستان، امارات، بحرین، اردن و دیگران به عنوان ائتلافی عربی، حافظ صلح و جدا کننده بخش هایی از خاک سوریه باشند تا به عنوان منطقه حائل بتواند امنیت پایدار تروریست ها را تامین کند. اگر نگاهی به کشیدگی مناطق در دست داعش و دو پارگی خاک سوریه داشته باشیم متوجه می شویم که شکل گیری یک دولت خودمختار کرد دیگر، در کنار یک دولت آزاد برای مخالفین و بعد محدوده دمشق در دستان اسد آن هم تا سال 2022 تنها نیاز به هجمه رسانه ای و سیاسی مجامع جهانی از یک سو، و نیروی حائل در ظاهر بی طرف زمینی، از سوی دیگر دارد. نقشی که دولت ترکیه در عراق و دولت عربستان در سوریه بازی خواهند کرد.
به هر کدام از چهار سناریو معطوف به دو فرضیه مطرح شده که نگاه کنیم، علی رغم پیش رفت های میدانی، آینده چندان روشن و واضح نیست. دشمن از تجربه هزار و چهارصد ساله اش استفاده کرده و قصد دارد دوباره قرآن بر سر نیزه کند. یونیفرمهایی که بر نیزه شیعه گری و یا ایرانی گری قرار است مالک های وطنی را از ده قدمی تیرک خیمه فتنه، دوباره به خانه برگردانند. باید مراقب حیله تاریخی تلبیس بود.
دیدگاه تان را بنویسید