دیپلماسی ایرانی: حدود سه ماه پیش وقتی حزب نیروهای لبنانی (القوات) از من به عنوان پژوهشگر مسایل ایران و عرب برای سخنرانی در کنگره بین المللی بازتاب های بین المللی و منطقه ای توافق هسته ای ایران و۱+۵ به مقر حزب در معراب دعوت کرد احساس کردم که این دعوت به نوعی چراغ سبز نشان دادن به جمهوری اسلامی ایران است که پای هیچ یک از شهروندانش پس از انقلاب به منطقه تحت سیطره این حزب باز نشده است.
در آن جلسه که با حضور دیپلمات های عرب و اروپایی و امریکایی مقیم بیروت و نمایندگان پارلمان لبنان و نمایندگان احزاب مختلف برگزار شد و گزارش اجمالی اش را خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) هم منتشر کرد، سمیر جعجع در خطابه مفصلش از خطرات محتمل رفع تحریم های ایران بر منطقه سخن گفت ولی در پایان سخنانش جمله ای کلیدی را بیان کرد که به تنهایی همه ترس ها و تردیدهایش را به حاشیه می برد. او گفت: من امیدوارم در همه خطراتی که برای رفع تحریم های ایران بر شمردم به خطا رفته باشم.
در این کنگره دیوید چانکر از واشنگتن و عریب رنتاوی از اردن و سامی نصف از کویت و اینجانب سخن گفتیم.
من از موضعی مستقل به تبیین تاثیرات توافق هسته ای بر روابط ایران و عرب پرداختم و با نگاهی به گذشته این روابط و به ویژه همدستی عرب ها با صدام حسین در جنگ هشت ساله اش با ایران، موج ایران هراسی را موجی ساختگی و موهوم خواندم و تاکید کردم که اگر جایگاه و نقش و وزن ایران به رسمیت شناخته شود، دلیلی برای نگرانی از رفتار ایران وجود نخواهد داشت و به رفتار نامتعادل عربستان سعودی اشاره کردم که در کنار اسراییل از هیچ تلاشی برای ناکام گذاردن مذاکرات هسته ای فروگذار نکرده است و به مقایسه رفتار ایران و عربستان در یمن پرداختم و از نقش ایران در عراق و نجات بغداد و سلیمانیه از هجوم داعش سخن گفتم.
در میانه سخن که گویی بخش عمده ای از شرکت کنندگان انتظارش را نداشتند و از این که در معراب (مقر حزب القوات) از سیاست خارجی ایران دفاع می شود حیرت زده شده بودند، با واکنش غیرمودبانه گروهی از حاضران که گویا از نیروهای حزب المستقبل بودند مواجه شدم و با حفظ آرامش به حرف هایم ادامه دادم و از کوره در نرفتم. بار دوم مشاهده کردم که سمیر جعجع بلند شد و رو به جمعیت کرد و گفت: هر کس خوشش نمی آید در خروجی باز است!
یکی از نزدیکان جعجع برایم گفت که این رفتار او بی سابقه است که در همایشی بلند شود و جمیعت را ساکت کند. گویا با توجه به سابقه تیره روابطش با ایران نمی خواست آن عده با سر و صدایشان به یک ایرانی پیامی منفی القا کنند.
روز بعد سایت حزب القوات حضور "اولین ایرانی در معراب! " را به تیتر خبر کنفرانس تبدیل کرد و نوشت که ما برای شنیدن سخن ایران گوش شنوایی داریم.
این نخستین گامی بود که سمیر جعجع برای اعلام تغییر در رویکردش برداشت و این پیام را به هم پیمانان منطقه ای و فرامنطقه ای اش داد که درهایش به روی ایران و یا هم پیمانان ایران گشوده است.
البته تصوری که من داشتم این بود که جلسه ای پژوهشی قرار است برگزار شود و چراغ سبزی به ایران نشان داده شود، اما این که سمیر جعجع در نظر داشته باشد که از نامزدی خود صرف نظر کند و نامزد حزب الله را برای ریاست جمهوری به عنوان نامزد خود معرفی کند بسیار دور از انتظار بود. اما این اتفاق در میان ناباوری همگان افتاد و وی جلسه ای باشکوه برای اعلان نامزدی دشمن دیرینه اش ژنرال میشل عون ترتیب داد و با این اقدام همه محاسبات پیشین را به هم زد.
جعجع با اعلام نامزدی میشل عون در درجه نخست پاسخی به هم پیمانانش در جریان 14 مارس داده است که اخیرا بر سلیمان فرنجیه برای ریاست جمهوری توافق کرده بودند و توپ را در زمین حزب الله انداخته بودند. زیرا فرنجیه نه تنها رابطه گرمی با حزب الله دارد که رابطه صمیمانه ای هم با بشار اسد دارد که در محاسبات حزب الله ارزش افزوده ای برای فرنجیه به شمار می رود.
کار دیگری که جعجع با اعلان نامزدی عون در حال پیش بردن آن است این که توده های مسیحی مارونی را یکدست تر می کند و جریان ملی آزاد (حزب عون) را وامدار خود می سازد، زیرا میشل عون میانه دهه ۹۰ عمرش به سر می برد و مرگ او خلا رهبری در جریان ملی آزاد ایجاد می کند که ای بسا جعجع به پر کردن آن هم علاوه بر ریاست جمهوری آینده چشم دارد.
از سویی دیگر پیامی هم به حزب الله و توده طرفدار آن می دهد که از تن دادن به خواست حزب الله برای تامین منافع ملی ابایی ندارد و از این رو وی تصریح کرده خواسته یا ناخواسته به هر حال اکنون ما در اردوگاه حزب الله قرار داریم.
جعجع در مصاحبه اخیرش هم برای اطمینان بیشتر حزب الله به صراحت اعلام کرده که اسراییل را دشمن لبنان به شمار می آورد و از ذکر موضوع خلع سلاح حزب الله که بیت القصید همه سخنان رهبران 14 مارس است صرف نظر کرد.
در طرف مقابل جریان 14 مارس هم که سلیمان فرنجیه را نامزد ریاست جمهوری کرده است حمایت جنبش امل و رهبرش نبیه بری رییس پارلمان را با خود دارد. بری با این که هم پیمان سید حسن نصر الله است اما در موضوع ریاست جمهوری از نامزد او حمایت نمی کند و اصولا میشل عون را برای ریاست جمهوری مناسب نمی داند.
گذشته از ویژگی های شخصیتی عون که پیش بینی مواضع آینده اش را دشوار می کند و چندان اطمینان بخش نیست، روی کار آمدن یک رییس جمهور گمنام تر و ضعیف تر برای نبیه بری که عملا برجسته ترین و ثابت ترین شخصیت سیاسی لبنان در دو دهه گذشته است مطلوب تر است. این احساس را ولید جنبلاط هم که معمولا در سایه نبیه بری حرکت می کند دارد.
اکنون پازل سیاسی لبنان به شکل غریبی در هم رفته و پیچیده شده است. حزب الله و حزب القوات هر دو ضد یکدیگرند ولی در نامزد ریاست جمهوری اشتراک نظر دارند.
حزب الله و امل هم پیمان راهبردی اند ولی در ریاست جمهوری با هم اختلاف دارند. حرکت امل با جریان 14 مارس است که از فرنجیه حمایت می کنند. فرنجبه دوست نزدیک حزب الله است و بر خلاف عون رابطه اش همواره با حزب الله گرم بوده است.
فرنجیه دوست بشار اسد است و 14 مارس به شدت ضد بشار، ولی با این حال از دوست بشار اسد برای ریاست جمهوری حمایت می کند.
ولی با همه این احوال یک نکته را می توان استخراج کرد که عربستان در لبنان عملا بازی را به ایران باخته است. زیرا نامزد عربستان از هجده ماه پیش خود سمیر جعجع بوده است ولی با توجه به مخالفت حزب الله و امل و جریان ملی آزاد به رهبری عون و جریان سرکشان (مرده) به رهبری فرنجیه کاری از پیش نمی برد.
اکنون رقابت میان دو نامزد است که از بخت خوب یا بد هر دو به حزب الله نزدیک و هم پیمان آن هستند و سلیمان فرنجیه که نامزد رقیب است به حزب الله وفادارتر بوده و خواهد بود و نامزد حزب الله یعنی میشل عون هم سابقه درگیری و جنگ با حزب الله و سوریه را دارد و هم غیرقابل پیش بینی است.
با این حال حزب الله اصرار دارد که وفاداری اش را به میشل عون اثبات کند و سخن نصرالله که نامزد ما حرف اول اسمش میشل عون ! است و یا عون و یا هیچ کس به کرسی بنشیند. از این رو حزب الله تلاش خواهد کرد تا سلیمان فرنجیه را از نامزدی منصرف کند.
اکنون از دو سو توپ در زمین حزب الله است؛ هم از سوی جریان 14 مارس و هم از سوی سمیر جعجع، و هر کدام از دو نامزد که به ریاست جمهوری برسند برنده واقعی حزب الله است، به شرط آن از میان این دو یکی برگزیده شود و فراکسیون های پارلمان همگی پای انتخاب رییس جمهور در پارلمان حضور یابند و جلسه را با غیبت خود از اعتبار نیندازند.
ابتکار عمل برق آسای حزب نیروهای لبنانی سبب شده تا اکنون انتخاب حزب الله از میان خوب (عون) و بهتر (فرنجیه) باشد و نه بد و بدتر.
دیدگاه تان را بنویسید