حمایت امریکا از اسرائیل، فراحزبی است
از چند سال پیش، روندی موسوم به «امریکازدایی» در منطقه آغاز شده است. توافق بین ایران و عربستان بدون نقش آفرینی امریکا، گواه همین موضوع است. این روند، از زمان خروج امریکا از منطقه - چه معتقد به اخراج آن از منطقه باشیم و چه آن را خروج فضاحتبار این کشور از افغانستان بنامیم - شکل قطعی به خود گرفت.
ایالات متحده در آستانه انتخاباتی سرنوشت ساز است. کامالا هریس و دونالد ترامپ نامزدهای دموکرات و جمهوریخواه ایالات متحده رقابتی تنگاتنگ را از سر میگذرانند. «ایران» در گفتوگو با مهدی عباسی پژوهشگر مسائل امریکا به تأثیر و تأثر نتیجه این انتخابات بر سیاست خارجی امریکا و مشخصاً در نسبت با ایران پرداخته است.
نتیجه انتخابات امریکا چه تأثیری بر خاورمیانه و نقش این کشور در منطقه خواهد گذاشت؟
از چند سال پیش، روندی موسوم به «امریکازدایی» در منطقه آغاز شده است. توافق بین ایران و عربستان بدون نقش آفرینی امریکا، گواه همین موضوع است. این روند، از زمان خروج امریکا از منطقه - چه معتقد به اخراج آن از منطقه باشیم و چه آن را خروج فضاحتبار این کشور از افغانستان بنامیم - شکل قطعی به خود گرفت.
نقشی که محور مقاومت در مواجهه با اسرائیل بویژه در یک سال اخیر در پیش گرفته، این روند را تقویت کرده است چنانکه خود امریکاییها هم بر این موضع صحه گذاشتهاند. باید به این نکته توجه داشت که روند امریکازدایی از منطقه و روند تغییر نظم منطقهای به نفع جمهوری اسلامی و محور مقاومت، با حضور هریس یا ترامپ تفاوتی در آن ایجاد نمیشود.
سایه جنگ بر سر منطقه سنگینی میکند. چه سناریوهایی با حضور هر یک از نامزدهای ریاست جمهوری امریکا برای منطقه میتوان متصور بود؟
طبیعتاً با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، اوضاع در مورد غزه جنگ زده بحرانیتر میشود. چرا که به دلیل روابط نزدیکتری که ترامپ با شخص نتانیاهو دارد، دست او را برای هر اقدامی بازتر میگذارد. ترامپ به نتانیاهو میگوید که برو کار را تمام کن. اصطلاح ترامپ همین است: «finish the job»
از طرف دیگر، به دلیل روابط نزدیکی که جرد کوشنر- داماد دونالد ترامپ - با دو کشور عربستان سعودی و امارات دارد، او امیدوار است بتواند آنها را به نفع امریکا وارد ماجرای غزه کند.
این تقریباً همان تحلیلی است که لیندسی گراهام، سناتور معروف جمهوریخواهان در سفر خود به سرزمینهای اشغالی داشته است. او عنوان کرده که ما میخواهیم در قالب یک پیمان امنیتی، بازسازی غزه را به عربستان و امارات بسپاریم.
آنها بیایند مدیریت اینجا را برعهده بگیرند و نسل آینده را به گونهای تربیت کنند که دیگر 7 اکتبری را رقم نزنند. یعنی چنین برنامه خطرناکی هم برای آینده غزه دارند. این اتفاقات پس از پیروزی ترامپ میتواند بحران انسانی و تلفات غیرنظامی جدی در لبنان و غزه به دنبال داشته باشد. یعنی عملاً با حضور ترامپ یک چک سفید امضا به اسرائیل داده میشود.
البته امریکا در دوران بایدن هم شراکت جدی در نسل کشی رژیم صهیونیستی داشته اما حداقل در دو - سه ماه اخیر فشارهای اندکی برای رسیدن به آتشبس به اسرائیل وارد کرده است. اگرچه بخش زیادی از این قضیه مربوط به منافع انتخاباتی این گروه هم بوده است. هریس طبیعتاً آنگونه که در پلتفرم حزب دموکرات اعلام کرده به سمت راهحل دو دولتی خواهد رفت.
بنابراین، جمهوریخواهان میروند که کار را یکسره کرده و در قالب پیمان امنیتی، عربستان و امارات را وارد بازی کنند و بازسازی غزه را به آنها بسپارند و حتی بحث الحاق کرانه باختری به اسرائیل را جلو ببرند، اما دموکراتها طبق چیزی که اعلام کردهاند به سمت آتشبس رفته و احتمالاً راهحل دو دولتی را اجرایی میکنند.
نتانیاهو آتشبس را میپذیرد؟
قطعاً دولت نتانیاهو آن را نخواهد پذیرفت و باز هم شاهد شکلگیری اختلافاتی بین مقامات حزب دموکرات و نتانیاهو خواهیم بود. حتی ممکن است اگر پاسخ ایران به اسرائیل جدی شود و رفت و برگشت ضربات از طرف ایران و اسرائیل ادامه یابد، دولت احتمالی هریس باقدرت پشت رژیم صهیونیستی بایستد.
حضور احتمالی ترامپ یا هریس چه تأثیری در این روابط منطقه ای ایران خواهد داشت؟
احتمالاً در دولت ترامپ، عربستان و امارات روابط متفاوتی با ما خواهند داشت. اما در دولت احتمالی کامالا هریس، تداوم همین روندی را که الان حاکم است شاهد خواهیم بود.
با روی کار آمدن هر کدام از کاندیداهای ریاست جمهوری در امریکا، چه چشماندازی برای حل برجام وجود دارد؟
طبیعتاً با پیروزی احتمالی دولت هریس و به تبع آن به سرانجام رسیدن جنگ غزه و جنگ لبنان و از سوی دیگر به دلیل روی کار بودن دولت اصلاحطلب در ایران، مجدداً شاهد افزایش درخواستها و مطالبات برای مذاکره با ایالات متحده در قبال برجام خواهیم بود. از آن طرف، عقل منفصل هریس در سیاست خارجی شخصی به نام فیلیپ گوردون است که مدتها مسئول خاورمیانه و آفریقای وزارت خارجه امریکا بوده و شناخت خوبی هم نسبت به منطقه دارد. نگاهش هم بسیار به نگاههای مدیر سابق میز ایران در وزارت خارجه امریکا در دولت بایدن یعنی رابرت مالی نزدیک است و طرفدار مذاکره و دیپلماسی است. البته بایدن هم وعده احیای برجام را داده بود که دیدیم عملی نشد.
به هر حال چنین تمایلی در آن طرف حداقل به شکل ظاهری وجود دارد. اما با روی کار آمدن ترامپ چشماندازی برای مذاکره وجود ندارد.
ترامپ خط قرمز جدی است. چرا که تصمیم او به اقدام تروریستی علیه سردار سلیمانی عداوت را میان ایران و دولت او عمیق کرده است.البته این موضوع مقداری دو طرفه است. درست است که ترامپ اعلام کرده میخواهد با ایران توافق کند اما به این دلیل که او ترورهایی که در امریکا روی داده و هک کمپین خود را کار ایران میداند، دچار یک کینه شخصی از ایران شده است. بنابراین تا حدود زیادی، مذاکره احتمالی برای احیای توافق قبلی را سختتر میکند.
روزنامه ایران
دیدگاه تان را بنویسید