تکاپوی کشورهای عربی برای بازگشت به سمت سوریه
درمیان تکاپوی کشورهای عربی برای بازگشت به سمت سوریه و ازسرگیری روابط با آن، سوالاتی در خصوص جایگاه لبنان در این مناسبات در سطوح مختلف مطرح میشود.
بعد از واردات سوخت ایران به لبنان و شکست محاصره آمریکا و ساز و کاری که برای از سرگیری روابط میان بیروت و دمشق ایجاد شد سوالات متعددی درباره چشمانداز آینده روابط میان دو طرف مطرح میشود و آیا اینکه روابط مذکور تنها قرار است محدود به انتقال گاز مصر و برق اردن از خاک سوریه به لبنان شود و یا اینکه این مناسبات در سطوح مختلف گسترش پیدا خواهد کرد.
در همین راستا «امین محمد حطیط» تحلیلگر و کارشناس امور راهبردی منطقه در مقالهای نوشت، بعد از این که امواج حمله ضد سوریه با اشکال و عناوین متعدد بعد از بحران این کشور از سال 2011 و جنگ جهانی تروریسم علیه آن با شکست مواجه شد و بعد از اینکه همه تایید کردند سوریه در وهله اول خودش و در درجه دوم با متحدانش قدرت و مصونیت بالایی دارد، این کشور در موضع استواری قرار گرفت که گزینههای زیادی برای تثبیت جایگاه خود در منطقه دارد.
این در حالی است که دشمنان سوریه تلاش زیادی کردند تا سوریه و جایگاه استراتژیک آن را از منطقه حذف کنند؛ اما این کشور توانست واقعیت خود را به دوست و دشمن اثبات کند.
دولت سوریه طی یک دهه جنگ با تروریسم و دشمنان بینالمللی خود میدانست که چگونه میتواند از نهاد رسمی سیاسی خود دفاع کرده و علیرغم مانعتراشی غربیها به رهبری آمریکا، کشورش را از چنگال تروریسم وسایر فتنه گران آزاد کند. دمشق همچنین میداند که چگونه باید ائتلافهای خود را حفظ کند و در مواردی آنها را توسعه داده و موضع خود را کنار متحدانش در چارچوب مجموعه استراتژیک منطقهای و بینالمللی به نمایندگی از محور مقاومت از یک سو و ائتلاف با روسیه و چین از سوی دیگر تثبیت کند.
بعد از مقاومت و ثبات افسانهای سوریه در برابر انواع تجاوزات و توطئهها و تروریسم، این کشور پیروزمندانه در حال بازگشت به نقش منطقهای و بین المللی خود بوده و موانع و محدودیتهایی که در برابر آن ایجاد شده بود را ازبین میبرد. بازگشت سوریه به آغوش منطقه و جامعه جهانی، از رفع تحریم عربی منطقهای با عناوین متعدد آغاز شده و به شکست «قانون سزار» آمریکا ضد دمشق میرسد؛ جایی که ایالات متحده مجبور است پروندهها و محاسبات خود را برای جلوگیری از پرداخت خسارتهای بیشتر مورد بازنگری قرار دهد.
در سایه این واقعیت شاهد فعالسازی روابط سوریه با برخی کشورهای عربی و اخیراً با اردن هستیم که نمونه آخر آن سفر «علی ایوب» وزیر دفاع سوریه به اردن و استقبال گرم «یوسف الحنیطی» فرمانده ارتش این کشور از وی در دیداری بود که به منظور هماهنگی امنیتی نظامی و دفاعی مشترک و محافظت از منافع امنیتی دو کشور و نیز بررسی پروندههای متعدد دیگر برگزار شد.
همچنین طی هفتههای گذشته شاهد مشارکت سوریه در نشست چهارجانبه وزرای خارجه عربی در «امان» پایتخت اردن برای بحث درباره مسائل مربوط به انتقال برق و گاز به لبنان بودیم که دمشق نقش تعیین کننده در موفقیت این مذاکرات داشت. همچنین باید به دیدار اخیر «تمام رعد» وزیر منابع آبی سوریه و «سهیل المزروعی» وزیر انرژی امارات در مقر مرکزی تجاری دبی اشاره کنیم که مشارکت یک مقام ارشد سوری در چنین نشستی، برای نخستین بار از زمان تحریم حضور سوریه در اتحادیه عرب که به دستور آمریکا انجام شده بود، از سال 2011 تاکنون صورت گرفته است.
اکنون می بینیم که کشورهای عربی پیشگام از سرگیری روابط خود با سوریه شدهاند؛ اتفاقی که به دنبال نتایج جنگ جهانی ضد سوریه که با پیروزی این کشور و متحدانش د ر محور مقاومت همراه بود به کشورهای عربی تحمیل شده است و تصمیم به عادی کردن مناسبات خود با دمشق گرفتهاند.
در سایه این شرایط سوال مهمی که مطرح میشود این است که لبنان در مسیر بازگشت کشورهای عربی به سمت سوریه چه موقعیتی دارد؛ به ویژه اینکه دولتهای مختلف لبنان از سالهای گذشته در پاسخ به دیکتههای آمریکا تلاش کردند سیاست «جدا سازی» را پیش گرفته و به شکل مستقیم در محاصره واشنگتن ضد دمشق سهیم شدند.
در اینجا به این موضوع اساسی بر میگردیم که روابط ویژه میان لبنان و سوریه سنگبنای سیاست ملی و گزینههای اتخاذ شده توسط لبنان و مندرج در سند توافق ملی بوده و این روابط قبل از هر چیزی به نفع لبنان است. در حال حاضر سوریه به عنوان کلیدی ترین راه خروج لبنان از بن بست است؛ مگر این که لبنانیها قصد داشته باشند در به روی دشمن باز کنند. کاملا روشن است که سوریه علیرغم استقبال گرم از بهبود روابط با لبنان اما به اندازه لبنانیها نیازی به این روابط ندارد بنابراین طرفی که باید مشتاق این مناسبات باشد، لبنان است.
درحال حاضر لبنان با عناوین و اشکال مختلف وارد یک باتلاق و جهنم بزرگ شده و قبل از هر چیز نیاز به از سرگیری روابط با سوریه و فعال سازی مناسبات ممتاز با آن بیشتر از هر زمانی دارد تا بتواند عناصر قدرتی برای خروج از این جهنم فراهم کند؛ به ویژه اینکه لبنان با برقراری این روابط میتواند از تواناییها و انرژی سوریه در حل بسیاری از پروندهها از جمله پرونده آوارگان سوری که گفته میشود بار اقتصادی زیادی به لبنان تحمیل کرده استفاده کند. همانطور که «علی عبدالکریم» سفیر سوریه در لبنان طی روزهای گذشته اعلام کرد که شمار ساکنان سوری در لبنان بیشتر از ظرفیت این کشور بوده و این معضل باید حل گردد.
همچنین پروندههای امنیتی و عملیاتهای قاچاق در مرزهای دو طرف در کنار پروندههای برق و گاز و نفت و نیز ترسیم مرزهای منطقه اقتصادی و ... میان لبنان و سوریه موضوعاتی هستند که اخیرا مورد بحث قرار گرفتهاند و همانطور که سفیر سوریه در لبنان اعلام کرد «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه فورا ساز و کار لازم برای انتقال سوخت ایران به لبنان جهت کمک به مردم این کشور را فراهم کرد.
اما مهمترین مسئله پرونده بازسازی سوریه است که اگر لبنان بتواند سهمی در آن داشته باشد به عنوان یک اهرم موثر و قوی برای اقتصاد این کشور خواهد بود. در این میان سوالی که مطرح میشود آن است که آیا لبنان قبل از کشورهای عربی دیگر در بازگشت به سمت سوریه و فعال سازی مناسبات با آن پیش دستی میکند و یا اینکه از دیگران عقب میماند؟
منافع لبنان در حال حاضر بیش از هر چیزی در گرو تسریع در احیای روابط با سوریه و فعال شدن توافقات دوجانبه با این کشور است که مهمترین آنها توافق «برادری و همکاری و هماهنگی» میباشد که باید در بالاترین سطح از سر گرفته شود. در این میان نشست سران دو کشور فرصتی مناسب خواهد بود که راه را برای نشستهای مشابه باز میکند. در هر صورت سوریه همواره آماده پاسخگویی به خواستههای لبنان بوده و اختیار با لبنان است که آیا قصد دارد برای نجات خود و حفظ منافعش قبل از اتلاف وقت به فعال سازی کامل مناسبات با سوریه در همه سطوح روی بیاورد؟/تسنیم
دیدگاه تان را بنویسید