ریچارد نفیو کیست و چرا به دولت بایدن پیوست؟
ورود ریچارد نفیو به دولت آمریکا برای اجرای سیاستی است که بر اساس آن آمریکا میخواهد بدون آنکه فشارها علیه ایران را کاهش دهد نمایش کاهش تحریم به راه انداخته و از آن برای ایجاد جبهه واحد علیه ایران استفاده کند.
خبرگزاری تسنیم:شاید برای عموم مردم ایران که در سالهای اخیر فشارهای اقتصادی فراوانی را در اثر تحریمهای ظالمانه آمریکا تجربه کردهاند، ارائه تعریف از تحریمها و اینکه آنها چگونه عمل میکنند کار چندان دشواری نباشد. ایران، بیش از چهار دهه است که با تحریمهای مختلف آمریکا دست و پنجه نرم میکند.
اما معمولاً تحریم از نگاه کشور عامل، ابعاد، معانی و اهداف بیشماری دارد که تنها یکی از آنها ایجاد درد و ناکامی با هدف ایجاد تغییر رفتار در حکومت تحریمشونده است. از لحاظ راهبردی و سیاستگذاری، تحریم هدف یکسانی را با عملیات نظامی دنبال میکند و معمولاً به عنوان گزینه جایگزین آن به کار گرفته میشود تا طرف مقابل یا استقامت کرده و پیروز شود یا از میدان جنگ به در رفته و تسلیم شود.
درک اینکه تحریمها چیستند با چه هدفی اعمال میشوند، آمریکا از چه تدابیری ممکن است برای افزایش کارآمدی آن استفاده کند و چگونه میتوان به بهترین نحو دشمن را از اعمال آنها منصرف کرد با توجه به پیوستن «ریچارد نفیو» به وزارت خارجه آمریکا حائز اهمیت است.
ریچارد نفیو کیست و چرا به دولت بایدن پیوست؟
نفیو در دولت باراک اوباما، رئیسجمهور اسبق آمریکا در وزارت خارجه آمریکا حضور داشت و بخشی از تیمی بود که به تصویب 4 قطعنامه (1797، 1747، 1803، 1929) در شورای امنیت علیه ایران کمک کرد.
او سال 2013 به تیم مذاکرهکننده هستهای آمریکا پیوست و سرپرستی کارشناسان مسائل تحریمی در این تیم را به عهده گرفت. از نفیو به جهت نقشی که در همین دوران در طراحی شبکه تحریمها علیه ایران داشته به عنوان یکی از اصلیترین معماران شبکه تحریمها ضد ایران یاد میشود.
از سوابق نفیو و نظراتش درباره درباره تحریمهای ایران که در کتابش به نام «هنر تحریمها؛ نگاهی از درون میدان» بیان کرده به نظر میرسد ورود او به دولت بایدن، بیش از هر چیز در راستای برنامههای دولت جدید آمریکا برای اجرایی کردن سیاست «فشار هوشمند» علیه ایران است که قرار است جایگزین «فشار حداکثری» دولت ترامپ شود.
بایدن سپتامبر 2020 قبل از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در مقالهای در «سیانان» به کلیاتی از مولفههای سیاست فشار هوشمند اشاره کرده بود. جان کلام بایدن در آن مقاله این است که سیاست ترامپ بهجهت آنکه آمریکا را از متحدان اروپاییاش دور میکند توان اجماعسازی علیه ایران را ندارد و لازم است واشنگتن، از اتحادی که در نتیجه اجرای برجام میان آمریکا و متحدان و شریکانش ایجاد میشود بهعنوان اهرم فشار بر ایران جهت تغییر رفتارش در جهت مطلوب واشنگتن و رسیدن به برجامهای بعدی استفاده کند.
بنابراین، سیاست فشار هوشمند بایدن دو ویژگی را دنبال میکند: نخست، به دنبال ایجاد اجماع علیه ایران از طریق ایجاد جبهه واحد با شریکان و متحدان است و دوم، برنامهای برای کاهش واقعی فشار ضد ایران ندارد و البته برای انداختن توپ به زمین ایران و ایجاد اجماع علیه کشورمان هر جا لازم باشد دولت آمریکا باید اقداماتی نمادین بدون آثار عملیاتی برای نمایش کاهش تحریمها انجام دهد.
این تحلیل، با خبری که چندی پیش شبکه خبری بلومبرگ درباره برنامهریزیهای دولت بایدن در قبال ایران منتشر کرده و مدعی شد بود دولت آمریکا قصد دارد بدون برداشتن تحریمها برخی از فشارهای مالی علیه ایران را کاهش دهد همراستا است.
بنابراین، به نظر میرسد ورود ریچارد نفیو به دولت آمریکا -به جهت اشرافی که او به پیچیدگی تحریمها و ساختار تو در توی آنها دارد- برای اجرای همین سیاست است که چگونه آمریکا میتواند بدون آنکه فشارها علیه ایران را کاهش دهد نمایش کاهش تحریم به راه انداخته و از این مسئله به عنوان سکویی برای ایجاد جبهه متحد بینالمللی علیه ایران استفاده کند.
نمایش دیپلماسی برای اجماعسازی
دولت بایدن در همین چند هفتهای که از ورودش به کاخ سفید میگذرد رگههایی از این سیاست را به نمایش گذاشت، آنجا که اعلام کرد که با ارسال نامهای به شورای امنیت سیاست دولت ترامپ در اجرای تحریمهای بینالمللی علیه ایران را پس گرفته است؛ در حالی که عملاً قصد ترامپ برای احیای این تحریمها با مخالفت 13 عضو از 15 عضو شورای امنیت و اعلام رسمی دو رئیس دورهای شورای امنیت کاملا شکست خورده بود.
در چنین شرایطی توجه به نظراتی که ریچارد نفیو درباره اینکه تحریمها چه زمانی از بیشترین اثربخشی برخوردار خواهند بود شایان توجه است. او در کتاب «هنر تحریمها» هدف از اعمال تحریم را ایجاد «سختی» میداند، تا «درد و ناکامی» باعث تغییر رفتار کشور هدف شود.
جنگ شناختی در کنار جنگ اقتصادی
از توضیحات او در این کتاب درباره تحریمهای ایران میتوان متوجه شد که چگونه جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران یک زاویه کمترشناختهشده جنگ شناختی و روانی نیز دارد. به عنوان مثال، او توضیح میدهد که چگونه با آزاد گذاشتن واردات برخی اقلام سعی شده بود که ذخیرهٔ ارزی کشور با سرعت بیشتری تحلیل برود. در همین راستا او مینویسد که در عین تحریم اقلام مختلف، آزاد گذاشتن واردات کالاهای لوکس و تجملاتی به کشور هدف احساس اجتماعی تحریمشدگی را تقویت میکند و تحمل تحریمها را نیز سختتر مینماید.
نفیو تأکید میکند که کشور تحریم کننده باید شناخت خوبی از کشور هدف داشته باشد. او به اهمیت در نظر گرفتن بافت جمعیتی کشور هدف اشاره میکند. مثلاً اگر جمعیت کشور مذکور نسبتاً جوان است میتوان به صورت خاص فشارهای اقتصادی را بر جوانان متمرکز کرد؛ مانند تحریمهایی که به بیکاری منجر میشوند و شغلهای بخش صنعتی و تولید را تحت تأثیر قرار میدهند. تحریمهای مسافرتی خصوصاً آنها که آزادی حرکت افراد جوان و جمعیت شهری و دانشجویان را تحت تأثیر قرار میدهند نیز از همین دستهاند.
طبق توصیههای او ورود فناوریهای ارتباطی مرتبط با فضای مجازی به کشور تحریمشده را نیز باید تسهیل کرد تا مردم از این طریق به مقایسه شرایط خود با جهان پرداخته و اصطلاحاً گزندگی تحریمها را بیشتر حس کنند.
این موارد در کتاب نفیو اینطور مورد اشاره قرار گرفتهاند: «ارز از کشور خارج میشد، در حالی که کالاهای لوکس وارد میشدند و گزارشهایی از تشدید نابرابریهای درآمد و تورم به بیرون آمد. این، انتخاب ترجیحی ما بود و تصمیمی بود که برای کمک به تشدید فشارها روی حکومت ایران، از منابعی در داخل کشور گرفته شده بود.»
نفیو در ادامه مینویسد: «ایالات متحده و شریکانش از دانش خود درباره روایت انقلاب ایران و هراس از تفرقههای اقتصادی به عنوان روشی آگاهانه برای جدایی انداختن میان رژیم و مردم استفاده کرد و ایده عزت برنامه هستهای ایران که قبلاً آسان به مردم فروخته میشد را پرهزینهتر کرد.»
شرایط شکست تحریمها
با این حال، نفیو درباره اینکه تحریمها در چه شرایطی بیاثر میشوند هم نوشته است. از نگاه او در نقطه مقابل اعمال درد و تحریم، عزم و استقامت طرف تحریمشونده برای ایستادگی در برابر سیاست تحریم قرار دارد. بهترین تعریف از استقامت، قاطعیت روان شناختی در کشور هدف برای انکار پیروزی کشور تحریم کننده و همچنین ادامه دادن به مسیری است که برای خود انتخاب کرده. اساساً نیز تحریم با هدف تحت الشعاع قرار دادن این قاطعیت و عزم روان شناختی ایجاد شده است.
نفیو نداشتن درک درست از عزم و استقامت کشور تحریمی را موجب شکست تحریم ها دانسته و استدلال میکند بیاثر شدن تحریمها به خاطر ناکارآمدی خود تحریمها نیست بلکه هنگامی است که احساس روانی و اجتماعی تحریمشدگی در کشور هدف به اندازه کافی برای مردم جامعه ملموس نمیشود. به اعتقاد نفیو اگر کشوری خودبسندگی اقتصادی و سیاسی داشته باشد از نظر دفع فشارهای خارجی قدرت بالایی خواهد داشت.
او به عنوان مثال در جایی از کتابش به شکست طرح آمریکا برای وادار کردن ایران به تسلیم از طریق تحریم بنزین مینویسد: «ایران یک نمونه بارز از این مسئله است در سالهای 2009 و 2010 خرد جمعی در واشنگتن ایجاب میکرد که اعمال تحریمها بر واردات بنزین ایران و سایر محصولات نفتی و بنزینی میتواند دولت ایران را از پای در بیاورد. نماینده جمهوریخواه سنا آقای مارک کرک که یکی از طرفداران اصلی تحریم ایران بود در سال 2010 استدلال کرد که قرنطینه بنزین در مورد ایران میتواند چنان آثار وخیمی برای این کشور داشته باشد که او را متقاعد کند برنامه هستهایش را کنار گذاشته و سایر فعالیتهای پنهانش را متوقف نماید. به همین دلیل تحریم واردات بنزین ایران در قانون سیسادا گنجانده شد.»
نفیو با این حال تصریح کرده ایران به جای آنکه امتیاز بدهد پالایشگاهها خود را بازطراحی کرده تا نیاز بنزین داخلی را تأمین کند. او مینویسد: «پس ایران توانست از این فشار عبور کند. ناکامی در این مثال ازسوی آمریکا به دلیل خود اعمال تحریمها نبود، چرا که واردات بنزین ایران به صورت میانگین سالانه از 132000 بشکه در روز در سال 2009 به 39600 بشکه در سال 2010 رسید. در عوض ناکامی اصلی عدم درک اهمیت این موضوع بود که ایران میتواند به زنده نگه داشتن حمل و نقل جادهای خود ادامه دهد و از روشهای معمول برای فائق آمدن بر مشکل تحریمها استفاده کند. به عبارت بهتر ایران فشار ناشی از منع واردات بنزین را احساس کرد اما آن را قابل مدیریت کردن دانست و از آن عبور نمود.»
دیدگاه تان را بنویسید