خبرگزاری فارس: باید خودت پدر باشی، یا مادر، باید فرزند داشته باشی تا بدانی درد کشیدن بچه روی تخت بیمارستان چه حالی دارد، چه حالی دارد بچهات شبانه روز ناله کند و تو هیچ کاری از دستت بر نیاید، باید پدر باشی تا صدای شکستن کمر پدری را که فرزندش جلوی چشمش زجر میکشد و کاری از دستش بر نمیآید را بشنوی، باید مادر باشی که بفهمی وقتی پزشکان میگویند متاسفیم کاری از دستمان بر نمیآید، یعنی چه. سید علیرضا، کودک ۶ سالهای است که از ۲ سال پیش با سرطان خون دستو پنجه نرممیکند.
سرطان کودکان، بیماری که بیش از ۸۰ درصد مبتلایان آن به طور کامل درمان میشوند و به زندگی عادی برمیگردند. حتما عکس کودکان سرطانی بسیاری را دیدهاید، کودکانی که عکس قبل و بعد بیماریشان را میگیرند و از مبارزه با این بیماری میگویند و البته اینکه درمان شدند. یک عکس از دوران شیمیدرمانی بدون مو و ابرو و مژه و عکس دوم بعد از بهبودی و با مو و ابرو و مژه. اما ظاهرا تقدیر برای سید علیرضای ما جور دیگری رقم زده است، علیرضا عکس دوران شیمی درمانی را دارد، اما ماههاست که برای درمان و بهبودی و گرفتن عکس دوم با بیماری و سرنوشت میجنگد. پدر و مادر علیرضا هم مثل همه آنهایی که فرزندشان در بستر بیماری است از هیچ تلاشی برای بهبود جگرگوشهشان دریغ نکردند و تمام امکانات درمانی را برای علیرضا فراهم کردند.
سید علیرضای ۶ ساله هم مثل تمام بچههای مبتلا به سرطان مراحل درمانش را طی میکرد تا این یک اتفاق باعث شد همه امیدهای خانواده برای بهبودی علیرضا نا امید شود. اتفاقی که سرنوشت این کودک و حتی خانواده او را تغییر داد. تزریق سرم شیمی درمانی علیرضا با بیدقتی همراه بوده است. سرمی که باید وارد رگ میشده، اما به دلایلی که در دست بررسی است به زیر پوست دست این کودک رفته و باعث آسیب جدی به بافتهای دست سید علیرضا شده است. این آسیب ابتدا بسیار کوچک و در حد یک ناخن دست بود، اما بدن سید علیرضا به دلیل سرطان توانایی مقابله با آن را نداشت، همین مسئله باعث شد به تدریج عفونت بیشتر شود و تمام دست این کودک را فرا بگیرد.
عفونتی که بیش از ۷۰ روز است سید علیرضا را روی تخت بیمارستان پاگیر و پدر و مادرش را در کنار بستری بیماری زمینگیر کرده است. اما داستان به همینجا ختم نمیشود، حجم عفونت آنقدر زیاد شده که تیم پزشکی میگوید دست سید علیرضا باید قطع شود و پدر و مادر در غم تکه تکه شدن کودک بیمارشان هستند. برای بررسی این پرونده پزشکی راهی بیمارستان شدیم تا از نزدیک گفت وگویی با والدین این کودک بیمار داشته باشیم. پدر علیرضا، حال و روز خوبی ندارد، از طرفی نگران علیرضا و از طرفی دیگر نگران همسر و دو فرزنددیگرش که تنها در خانه هستند. کانون خانواده در حال گسستن است و وضعیت روحی والدین بسیار نگران کننده؛ هرچند که این والدین با توکل به خدا سعی کرده صبر خود را تقویت کنند، ولی حادثه اخیر و تعلل پزشکان طاقتشان را طاق کرده و امانشان را بریده است، امانی که آنها را متوسل به رسانه و وکیل کرده تا شاید کودکان دیگری قربانی کمکاری و قصور پزشکان نشوند.
پدر علیرضا در ارتباط با شرایط فرزندش گفت: زمانی که این مشکل برای دست کودکم به وجود آمد باید داروی مناسب ارائه میدادند تا هر چه سریعتر مسئله رفع شود، ولی متأسفانه تعلل کردند و این زخم که ابتدا یک مورد بود، روز به روز افزایش یافت و بعد پشت دست و کل دست را فراگرفت، و اگر مسئول مربوطه و تیم با دقت مجموعه اقدامات را انجام میدادند، شاهد چنین اتفاق نبودیم. وی افزود: رگگیری به خوبی انجام نشد و تاندون دست فرزندم قطع و عفونت دستش را گرفت و از آنجایی که سیستم ایمنی علیرضا قدرتش پایین است، عفونت در بدنش شدت یافته و اکنون در آیسییو بیمارستان بستری است، البته سه نوع چرک خشک کن تاکنون به او تزریق کردهاند و هر اقدامی که لازم است را پس از عفونت انجام دادند، ولی نباید چنین اتفاقی میافتاد که اکنون نتوان اقدام مؤثری انجام داد. قصور را پیگیری میکنم وی ادامه داد: وکیل گرفتهام تا این قصور پزشکی را پیگیری کنم. در بیمارستان به ما میگویند یا دست علیرضا را قطع کنیم یا شیمیدرمانی باید متوقف شود و در واقع شیمی درمان و عفونت قابل جمع نیست و باید یکی انجام شود. ما از آنها سؤال کردیم که اگر دست را قطع کنیم
آیا وضعیت بهتر میشود؟ ولی آنها پاسخ دادند که هیچ ضمانتی در بهبودی نیست، بالاخره فرزندت رفتنی بوده و با این مسائل بهبود نمییابد، حال برای ما سؤال است که چرا باید فرزندمان را قطعه قطعه کنیم؟! و فعلا با توجه به حال بد علیرضا اجازه این کار را ندادهایم. پدر علیرضا بیان داشت: ما تقدیر خداوند متعال را قبل داریم، ولی چرا باید تعلل توسط تیم درمانی انجام میگرفت؟ اگر سیستم دفاعی علیرضا ضعیف بود و شما میدانستید، چرا بیشتر در بیمارستان مراقبت نکردید؟ چرا مسئول مربوطه بیتوجهی کرد؟ و آیا این مسئله وجدانی بود؟ وی تاکید کرد: نمیخواهیم کودکان دیگری همچون علیرضا قربانی شوند. وزارت بهداشت باید پیگیر باشد. مگر علیرضا غیر از عبادت چه کرده بود که اکنون دستش در این شرایط بیماری قطع شود؟ از طرفی در بیمارستان مدام به همسرم تأکید میکنم که بچهات رفتنی است، این مسئله بسیار روح و روان ما را تخریب میکند، چرا که حداقل اگر نمیتوانند کاری کنند، سکوت کنند تا وضعیتمان بدتر نشود. پدر علیرضا خاطرنشان کرد: ما موضوع علیرضا را قطعاً پیگیری میکنیم و از مسئولین نیز خواهشمندیم برخوردهای لازم را با خاطیان انجام دهند تا شاهد چنین
حوادث دلخراشی برای امثال علیرضا نباشیم.
برخی از عوارض جزو مسائل پذیرفته شده درمان است ساره محمدی، رئیس اداره نظارت وزارت بهداشت در ارتباط با وضعیت علیرضا اظهار داشت: در حال حاضر اطلاع دقیقی از این بیمار ندارم، حدود چهار هفته پیش به عیادت او رفتم و جلسهای نیز در بیمارستان برگزار شد. متخصص انکولوژی و سرطان میتواند نظر علمی و دقیقی در مورد شرایط این بیمار ارائه دهد، ولی آنچه که مسلم است این بوده که شرایط این بیمار با یک کودک معمولی فرق داشته است. وی افزود: عفونت قارچی و سرطان خون دست به دست هم داده تا شرایط علیرضا بدتر شود و در واقع حجم گلبولهای سفید آن به شدت کاهش یافته است. وی در پاسخ به اینکه آیا در مورد علیرضا قصور پزشکی رخ داده است، گفت: بحث دقت مطرح نیست، زمانهایی برخی از عوارض جزو مسائل پذیرفته شده درمان است، البته نمیتوانم به قطعیت دلیل این مسئله را اعلام کنم. گاهی شرایط محیطی و بیماری فرد عارضههایی را از خود نشان میدهد و اینکه بخواهیم مسئله را به یک چیز نسبت دهیم به نظرم غیرعلمی است. رئیس اداره نظارت وزارت بهداشت گفت: این کودک، عفونت قارچی و کاهش گلبولهای سفید آن وضعیتش را خطرناک کرده و در جلسهای که با رئیس
بیمارستان و بخشی از مسئولین داشتیم، موضوع قصور مطرح نشدو به قطعیت نمیتوان گفت: قصور رخ داده است. وی در پاسخ به اینکه آیا وزارت بهداشت این قضیه را پیگیری میکند، گفت: من چهار هفته پیش جلسهای در این زمینه در بیمارستان داشتم و اعلام نشد که تزریق عامل مشکل بوده است، بنابراین باید تمام عوامل زمینهای را درنظر گرفت، چرا که این کودک مجموعهای از عوامل را در بروز مشکلش داشته است. ایرادهای فرآیندی را اصلاح میکنیم علیرضا عسگری، مدیرکل نظارت بر درمان و اعتباربخشی وزارت بهداشت در گفتوگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری فارس، در ارتباط با پرونده علیرضا اظهار داشت: بررسی پرونده این کودک هنوز از دانشگاه علوم پزشکی ایران به صورت رسمی به ما اعلام نشده و ما از این دانشگاه درخواست کردهایم که تحلیل ریشهای این قضیه را برای وزارت بهداشت ارسال کنند. وی گفت: قصور بر اساس شکایت در سازمان نظام پزشکی دنبال میشود و اعلام نظر رسمی بر اساس ایجاد شکایت در سازمان نظام پزشکی است و نمیتوان واژه قصور را در حال حاضر به کار ببریم؛ چراکه این مسئله اثبات نشده است. وی بابیان اینکه چنین مواردی حق بیمار و خانواده اوست
که مورد پیگیری قار رگیرد، گفت: اداره نظارت وزارت بهداشت نوع نگاه و پیگیری آن متفاوت با سازمان نظام پزشکی است و ما ایرادهای فرآیندی را اصلاح میکنیم و اگر اشکالی باشد آن را برطرف میسازیم و این مسئله متفاوت از نگاه سازمان نظام پزشکی است. علیرضاهای دیگر را دریابید آنچه مشخص است، این حرفها برای پدر و مادر سید علیرضا دیگر فرزند نمیشود، دلبندشان را که برای درمان راهی بیمارستان کردند و حالا باید شاهد دردکشیدن هر روز او باشند، مادر علیرضا میگوید که او دائم ناله میکند و از خدا میخواهد که زنده نماند، تحمل درد دست برایش سخت است و از طرفی قطع کردن داروهای سرطان نیز باعث تشدید زجر سید علیرضا شده است، شاید امروز و فردا دستش قطع شود و شاید سرطان دیگر امانش ندهد، کار از کار گذشته و یک اشتباه باعث شده که تمام امید یک خانواده از دست برود و حالا خانواده یک درخواست دارد، علیرضاهای دیگر را دریابید... حال باید دید وزارت بهداشت چه اقدامی در برخورد با خاطیان انجام داده و آیا علیرضاهای دیگری همچنان قربانی بیدقتی برخی پزشکان میشوند؟
دیدگاه تان را بنویسید