خبرگزاری فارس: علی ربیعی در یادداشتی نوشت: «به نظر من، میزان انسانی بودن یک جامعه، به میزان توجه آن جامعه و نوع نگاه نسبت به کودکان، سالمندان، معلولان و بهطورکلی افرادی که به دلایلی توانایی استفاده موثر و کامل از مواهب اجتماعی را ندارند بستگی دارد. در سالهایی که شاهد فروپاشی بنیانهای اخلاق عمومی بودیم، من معتقد بودم که رشد کشور، رکود و مشکلات معیشتی با عقلانیت و سختکوشی حلشدنی است اما آنچه در قالب برنامههای توسعه حل شدنی نیست، زیست اخلاقی جامعه است. وقتی اخلاق جامعه دچار آسیب میشود به راحتی و در میان مدت، نمیتوان به ترمیم آثار آسیبهای اخلاقی دست یافت. زیست اخلاقی در حقیقت ثمره ارزشها و هنجارهایی است که یک جامعه در طول سالها با خودش تجربه کرده است. سیاستها و سیاستگذاریها و نوع کنش نخبگان سیاسی نیز تاثیر قابل ملاحظهای بر زیست اخلاقی جامعه دارد. از سوی دیگر نحوه بیان مسائل و استفاده از وسیلههای مختلف برای نیل به هدف در این خصوص قابل تامل است. حیات اجتماعی یک جامعه نشات گرفته از مناسبات و ارتباط انسان با سایر انسانها و محیط و طبیعت است و فرهنگ و تمدن و زیست اخلاقی یک جامعه نیز متاثر از حیات
اجتماعی است. بنابراین میزان نقشی که انسان در جامعه دارد و اثر جامعه در زمینهسازی و فراهم کردن میزان ایفای نقشهای متعدد برای یک فرد، بخشی از بحث زیست اخلاقی است. همه ما، از من به عنوان فردی در سمت وزارت تا تکتک ما در هرجا که هستیم باید روزانه این سوالات را از خودمان بپرسیم؟ ١- میزان تنشی که ما به دیگرافراد جامعه وارد میکنیم یا میزان تنشی که جامعه به ما وارد میکند به چه اندازه است؟ ٢- میزان مساعدتی که فرد به جامعه دارد و متقابلا از جامعه دریافت میکند در چه حد است؟ ٣- احساس مهری که یک فرد در یک جامعه دارد و میزان مهری که یک فرد خودش به جامعه میدهد چقدر است؟ ٤- میزان آرامشی که انسان به جامعه میدهد و از جامعه میگیرد چه اندازه است؟ در اینجا من تعبیری تحت عنوان «آزار ساختاری» را مطرح میکنم به این معنا که همه آدمها احساس میکنند انسانهای خوبی هستنداما در قالب رفتارهایی قرارمیگیرند که با آن رفتارها، دیگران را آزار میدهند و بهطور ساختاری سبب آزار دیگران میشوند. چرا روابط ما به شکلی سازمان پیدا میکندکه موجب آزار و اذیت دیگران میشویم؟معتقدم ما باید این چشمانداز و این انگاره عمومی را در جامعه به
وجود آوریم که به سمت جامعهای با زیست اخلاقی بالا برویم و هر ایرانی هر روز از خودش این سوال را بپرسد که من به چه میزان مشکلات دیگران را حل کردم. احساسی که فرد از داده و ستاده به جامعه دارد بسیار مهم است. دادههای ما وقت، انرژی و دادههای غیرملموسی است که به جامعه میدهیم و ستادههایمان، دریافتیهایی است که برای زندگی اجتماعی و اقتصادیمان داریم. اینها مجموعا نوع کنش ما در جامعه را رقم میزند. بنابراین باید یک رفتار نهادینه شده در ذهن همه ما سامان بگیردکه چگونه خودمان این زیست مناسب را برای خود و دیگران در جامعه فراهم کنیم. وقتی بحث مناسبات اخلاقی یک جامعه و «آزار ساختاری» مطرح میشود، یعنی فرد حتی در خانه به خود اجازه همسر آزاری و کودک آزاری میدهد. میزان تنشی که فرد با خودش از جامعه به خانه میبرد میتواند زمینهساز بروز پدیده زندگیهای متزلزل یا طلاق شود. ثبت بیش از ٧٠ هزار همسر آزاری در سال که همسرآزاری جسمی با ٤١ درصد (طبق بررسیهای انجام شده در اورژانس اجتماعی کشور) رایجترین آن است نشاندهنده صحت این ادعاست که نیاز مبرم به توجه بیشتر به مناسبات اخلاقی درون خانواده داریم. روند رو به افزایش
کودکآزاری در کشورنیز تاییدی دیگر بر ضرورت جدی گرفتن مساله زیست اخلاقی است. بر این باورم برای دوری از روبهرو شدن با پدیدههای اینچنینی، باید بیش از پیش در مورد زیست اخلاقی جامعه صحبت کنیم. وقتی ما در ذات انسانهای یک جامعه، رفتار جامعه را به سمتی ببریم که همگان وظیفه «فراهم کردن شرایط مناسب برای حرکت دیگران» را بر خود فرض و لازم بدانند آثار آن نه تنها در جنبههای رفتاری بلکه در ساخت و سازهای فضای فیزیکی شهری هم بازتاب و اثر مثبت خود را بر جای میگذارد. بیایید همهمان هر روز از خودمان سوال کنیم ما، امروز را برای بهتر شدن زندگی دیگران، چگونه سپری کردیم؟ امیدوارم بتوانیم به سمت جریان عظیم اجتماعی که «زندگی را برای آنان که توان کمتری دارند راحتتر کنیم» برویم تا آثار آن در نهادهای اخلاقی و رفتاری همه ما نهادینه شود.
دیدگاه تان را بنویسید