یک فراموشی ساده یا... آلزایمر؟

کد خبر: 614435

تشخیص‌ندادن چهره‌ خود در آینه نیز یکی دیگر از علائم هشدادهنده بروز زوال‌ عقل است و در دو تا ١٠ درصد افراد دچار این بیماری دیده می‌شود. در چنین وضعیتی فرد ممکن است چهره‌ خود را در آینه نشناسد و آن را یکی از اعضای خانواده، یک غریبه یا حتی جوانی‌های خویش پنداشته و با آن صحبت کند؛ هذیانی که گاه ممکن است برایش صمیمانه و دوستانه و گاه عذاب‌آور و ناخوشایند باشد.

روزنامه شرق: آقای «میم» سال‌ها مدیر یکی از شعبات یک بانک قدیمی در تهران بود و حالا چندسالی ‌است بازنشسته شده است. آقای «میم» مردی ۷۱ساله و تحصیل‌کرده‌ است و در کار و زندگی‌اش همواره فردی منظم و دقیق بود. مدتی قبل همسرش نامه‌ای از بانک دریافت کرد که درواقع اخطاریه‌ چندم آن بانک مبنی بر پرداخت قسط‌های عقب‌افتاده‌ وامی بود که همسرش از حدود دو سال پیش هر ماه مرتب آن را پرداخت ‌می‌کرد. او با توجه به خوب‌بودن وضعیت مالی‌شان و شناختی که از دقت همسرش داشت، از عدم پرداخت چند قسط آخر کاملا متعجب شد. آقای «میم» به همسرش گفت فراموش کرده آنها را بپردازد. اما چند روز بعد مشخص شد برخی دیگر از پرداخت‌های معمول ماهانه‌ آنها که انجامش بر عهده‌ آقای «میم» بوده یا انجام نشده یا اشتباهی انجام شده است: حدود ۱۰‌ میلیون تومان که قرار بود ماه قبل به حساب دخترشان واریز شود به حساب شخص دیگری واریز شده و دختر هم که گمان کرده شاید پدر و مادر به دلایلی در پرداخت آن پول مشکل دارند، چیزی به آنها نگفته بود، ‌‌شارژ ماهانه‌ ساختمان دو برابر بیشتر از آنچه باید به حساب مدیر ساختمان واریز شده بود، مبلغی که از سال قبل به صورت ماهانه به یک خیریه می‌پرداختند، به همراه چند قبض تلفن و برق از مدتی قبل پرداخت نشده و... .

آقای «میم» از این مسائل اظهار بی‌اطلاعی می‌کند و می‌گوید احتمالا فراموش کرده است. همسرش حیرت‌زده و نگران موضوع را با فرزندانش در میان می‌گذارد و قرار می‌شود آقای «میم» برای بررسی حافظه‌اش به نزد یک پزشک متخصص مغز و اعصاب مراجعه کند. کمی بعد با انجام معاینات و ارزیابی‌های لازم، مشخص شد آقای «میم» دچار بیماری آلزایمر شده است. آنچه آقای «میم» تجربه کرده به طور معمول و کمتر یا بیشتر، در میان بسیاری از افراد دچار بیماری‌های‌ زوال‌ عقل (مانند آلزایمر و...) دیده می‌شود. تحقیقات جدید نشان می‌دهد یکی از علائم اولیه بروز این بیماری «عدم توانایی حساب‌رسی مالی و کارکردن با پول، چک، کارت‌های اعتباری و... . است. به‌عبارتی ممکن است فرد قدرت تشخیص اسکناس‌ها و چک‌پول‌‌ها، استفاده از چک و کارت‌های اعتباری یا واریز و برداشت پول و... را از دست دهد درحالی‌که قبلا به‌خوبی از عهده‌ انجامشان برمی‌آمده است. خانوم «ح» زنی ۸۳ساله است و خانواده، دوستان و همسایگانش او را با عنوان «حاج‌خانوم مهربان» می‌شناسند. حدود یک سال پیش وقتی دخترش برای دیدار مادر به منزلش رفته بود، متوجه می‌شود او هنگام وضوگرفتن برای خواندن نماز در آینه‌ دستشویی مشغول صحبت با خودش است. تعجب می‌کند و بعد از کمی دقت متوجه می‌شود او درواقع مشغول صحبت با خودش نیست، بلکه در حال صحبت با «مادرش» است که سال‌ها پیش فوت کرده است. دختر در کمال شگفتی و وحشت دریافت مادرش دیگر خود را در آینه نمی‌شناسد و درعوض چهره‌ مادربزرگش را (که شباهت فراوانی هم به او داشت)، در آینه می‌بیند. مدتی بعد مشخص شد حاج‌خانوم مهربان دچار بیماری آلزایمر شده است.

تشخیص‌ندادن چهره‌ خود در آینه نیز یکی دیگر از علائم هشدادهنده بروز زوال‌ عقل است و در دو تا ١٠ درصد افراد دچار این بیماری دیده می‌شود. در چنین وضعیتی فرد ممکن است چهره‌ خود را در آینه نشناسد و آن را یکی از اعضای خانواده، یک غریبه یا حتی جوانی‌های خویش پنداشته و با آن صحبت کند؛ هذیانی که گاه ممکن است برایش صمیمانه و دوستانه و گاه عذاب‌آور و ناخوشایند باشد.

تقریبا همگی ما می‌دانیم با افزایش سن، توان و عملکرد حافظه‌ انسان رو به افول می‌گذارد. یک ایده‌ رایج و اشتباه در میان بسیاری از افراد (به‌ویژه در سنین بالا) آن است که هر نوع فراموشی یا لغزش حافظه را به عنوان نشانه‌ای از بروز آلزایمر تلقی می‌کنند، مثلا فراموش‌کردن اینکه دسته‌کلید یا سوئیچ ماشین را کجا گذاشته‌اند، ماشین‌شان را در کدام قسمت پارکینگ پارک کرده‌اند یا صداکردن یک فرزندشان با نام فرزند دیگر و... . بررسی‌ها نشان داده از حدود ۴۵سالگی به بعد بسیاری از ما دچار افت حافظه می‌شویم و این روندی طبیعی ا‌ست، هرچند نگرانی از این فراموشی هم خود امری طبیعی و مهم است که باعث می‌شود نسبت به وضعیت سلامت خود حساس‌تر باشیم. اما آنچه چندان طبیعی نیست، فراموش‌کردن «بیش از حد» است. ممکن است بپرسید منظور از «بیش از حد» دقیقا چه و چقدر است و مرز بین فراموشی طبیعی حاصل از افزایش سن و بیماری‌های زوال‌ عقل نظیر آلزایمر کجاست و اصلا چگونه می‌توان این دو را از یکدیگر تشخیص داد؟ چگونه می‌توان یک فراموشی ساده‌‌ و طبیعی ناشی از افزایش سن را از بیماری آلزایمر تشخیص داد؟ واقعیت این است که متخصصان علوم‌ اعصاب هنوز کاملا و به‌درستی پاسخ این سؤال را نمی‌دانند. بااین حال، تحقیقات گسترده‌ نشان می‌دهد می‌توان برخی از نشانه‌های مرتبط با این دو را از یکدیگر بازشناخت.

لغزش‌های طبیعی حافظه بارها شنیده‌ایم هر فرد استعدادها و توانایی‌های خاص خود را دارد، مثلا یکی در ریاضی بهتر است و دیگری در علوم. حافظه نیز چنین است، برخی از افراد در سنین بالا حافظه‌ بهتری از هم‌سالان خود دارند و برخی هم نه. هرکس صرف‌نظر از سنش ممکن است دچار لغزش‌های حافظه شود، چیزی را که می‌خواهد به خاطرش نیاید و... . اما درعین‌حال دچار آلزایمر یا بیماری‌های مشابه هم نباشد. همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، با بالاتررفتن سن این مشکلات در اکثر افراد هم به طور طبیعی بیشتر می‌شود. «دنیل شَکتر»، استاد روان‌شناسی دانشگاه هاروارد، هفت علامت را به عنوان مشکلات معمول و طبیعی حافظه برشمرده و آنها را «هفت گناه حافظه» نامیده که عبارت است از:

١ فراموش‌کردن برخی رویدادها یا حقایق (فکت‌ها) که در نتیجه‌ کاهش دسترسی به برخی اطلاعات ثبت‌شده در حافظه است و با افزایش سن به‌مرور کمتر هم می‌شود. مثلا فرد می‌داند رئیس‌جمهور حال حاضر کشور کیست، اما ممکن است دقیقا یادش نیاید در چه سال و چه ماهی انتخاب شده است. متخصصان علوم‌ اعصاب بر این باورند این نوع فراموشی یک مکانیسم طبیعی، ضروری و مفید در مغز ماست تا اطلاعات کم‌فایده و غیرضروری را از حافظه‌ پاک کرده و اطلاعاتی جدید و مفیدتری را حفظ کند.

٢ نداشتن حضور ذهن؛ مثلا فرد فراموش می‌کند دسته‌کلید یا عینکش را کجا گذاشته است یا یک قرار ملاقات را از یاد می‌برد یا در برخی موارد کیف پر از پول یا طلایش را در تاکسی جا می‌گذارد. این اتفاق گاهی اوقات (نه همیشه) و معمولا زمانی رخ می‌دهد که شخص توجه کافی به آنچه انجام می‌دهد یا می‌بیند و می‌شنود، ندارد و به جای توجه دقیق به آنچه باید، ذهنش درگیر موضوعاتی دیگر است.

٣ عدم توانایی بازیابی ذهنی؛ مثلا فرد فرزندش را با نام فرزند دیگرش صدا می‌زند یا در تلاش برای به‌یادآوردن چیزی است و می‌گوید: «نوک زبونمه». این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که فرد در آن لحظه به طور موقت (نه دائم) به اطلاعات مورد نظر ثبت‌شده در حافظه‌اش دسترسی ندارد. در چنین مواردی فرد اغلب چیزی مشابه کلمه‌ مورد نظرش را از حافظه‌اش پیدا و بازیابی می‌کند (نام یک فرزند به جای دیگری یا استفاده‌ از کلمه‌ای نابجا در سخنرانی یک مقام سیاسی). این شکایت اصلی حدود ٨٥ درصد افرادی‌ است که در سنین بالا نگران دچارشدن به بیماری زوال‌ عقل هستند و برای بررسی بیشتر به نزد پزشک می‌روند.

٤ مرتبط‌دانستن یک خاطره با اتفاقی نامربوط؛ وقتی چیزی را تا حدی درست به یاد می‌آورد، اما برخی جزئیات مرتبط با آن نادرست هستند. مثلا ممکن است یک میهمانی قدیمی و برخی از افراد شرکت‌کننده‌ در آن را به خاطر آورد، اما زمان و مکان آن و برخی دیگر از افراد حاضر در جشن را نه. یکی از دلایل این وضعیت آن است که با افزایش سن، میزان تمرکز فرد و سرعت و دقت پردازش اطلاعاتش کمتر می‌شود.

٥ یادآوری ناخواسته‌ خاطراتی (ناخوشایند و مزاحم) که فرد نمی‌تواند فراموش‌شان کند؛ مثلا یادآوری یک اتفاق بد نظیر تصادف، زلزله، تجاوز، مرگ عزیزان و... که در برخی موارد، گویی فرد را به یک «زندانی در خاطراتش» تبدیل می‌کند.

٦ تغییرپذیری خاطرات، بدان معنا که خاطرات گذشته‌ ما در هنگامی که می‌خواهیم آنها را به یاد بیاوریم، تحت‌تأثیر عقاید و باورها، دانش و احساسات حال حاضر ما تغییر می‌کنند. برای مثال، یک تحقیق نشان داده وجود اختلاف و مشکل بین زن و شوهر باعث می‌شود خاطرات عاشقانه‌ سابق و رابطه‌ خوب آنها در گذشته‌ به شکلی نامتناسب و غیرواقعی منفی و ناخوشایند به نظر بیاید. مثال دیگر افراد دچار افسردگی‌ است که عموما خاطرات منفی را بهتر از خاطرات مثبت به یاد می‌آورند.

٧ تلقین‌پذیری خاطرات؛ این به معنای تغییرپذیربودن و آسیب‌پذیربودن خاطرات ما در برابر تلقین، پرسش، فریب یا اطلاعاتی است که بعدا کسب کرده‌ایم. به‌همین‌دلیل است که مثلا در شرایطی خاص ممکن است خاطراتی از دوران کودکی‌مان را به یاد بیاوریم که در عالم واقعیت هرگز اتفاق نیفتاده است یا مثلا در هنگام بازجویی از یک فرد با تلقین یا ارائه‌ اطلاعاتی غلط و جهت‌دار، پس از مدتی او به این باور برسد آنچه به او می‌گویند را واقعا مرتکب شده است و درنتیجه مسئولیت آن (کار نکرده) را بر عهده بگیرد.

اینها نشانه‌هایی از لغزش‌های طبیعی حافظه‌ ماست (صرف‌نظر از اینکه چند سالمان است) و نشانه‌هایی از وجود آلزایمر نیستند. حتی در صورتی که دفعات و شدت وقوع آنها زیاد باشد، باز هم نمی‌توان به ضرس قاطع گفت فرد دچار نوعی بیماری (زوال‌ عقل) است، اما در چنان وضعیتی حتما لازم است یک متخصص، ارزیابی دقیقی از وضعیت فرد به عمل آورد.

علائم اولیه هشداردهنده آلزایمر

قبل از بررسی این علائم حتما باید چند نکته مهم را در نظر داشت؛ اول اینکه یکی از مهم‌ترین عوامل خطرساز بروز بیماری‌های زوال‌ عقل «سن بالا» است، به این معنا که به‌ندرت دیده می‌شود افراد زیر ۶۰ سال دچار این بیماری‌ها (آلزایمر و...) شوند مگر آنکه در خانواده‌ آنها چنین سابقه‌ای وجود داشته باشد. خطر بروز زوال‌ عقل در افراد ۶۵ ساله ۱۰ درصد و در افراد ۸۵ ساله ۵۰ درصد است، هرچه سن بالاتر رود خطر ابتلا به این بیماری‌ها نیز بیشتر می‌شود. دومین نکته‌ حائز اهمیت آنکه نمی‌توان در صورت مشاهده‌ یک یا چند علامت هشداردهنده تصور کرد فرد «حتما» دچار زوال عقل شده، چراکه تشخیص این مشکل تنها و فقط پس از انجام آزمایش‌ها و معاینات دقیق و تخصصی یک پزشک متخصص مغز و اعصاب انجام می‌شود. درنهایت اینکه به یاد داشته باشیم همه این علائم به طور ثابت در همه افراد دچار زوال‌ عقل دیده نمی‌شود، چراکه هر فرد دچار زوال‌ عقل، نشانه‌هایی متفاوت با شدت‌هایی متفاوت را نسبت به بیمار دیگر نشان می‌دهد. در صورت مشاهده‌ یک یا چند نشانه‌ ذیل لازم است از هر نوع قضاوت و گمانه‌زنی جدا خودداری کرد و در سریع‌ترین زمان، از فرد خواست برای بررسی دقیق و تخصصی به یک متخصص مراجعه کند.

١ مشکلات و ضعف حافظه به طوری که زندگی روزانه فرد را مختل کند؛ این یکی از اولین و آشناترین نشانه‌های آلزایمر است که فرد به طور مکرر اتفاقات، تاریخ‌ها، قرار ملاقات‌ها، آموخته‌های اخیر و... را فراموش می‌کند و به‌سختی به یاد می‌آورد. مدام سؤالات یکسانی می‌پرسد گویی که پاسخ قبلی را یادش رفته و اغلب به شکل فزاینده‌ای نیازمند یادآوری‌های حافظه است (مثل تقویم، نوشتن روی کاغذ، اپ‌های گوشی و تبلت یا کمک‌گرفتن از سایر اعضای خانواده).

٢ مشکل در انجام فعالیت‌های همیشگی و روزمره در خانه و محل کار؛ مثلا فرد ممکن است نتواند مثل همیشه به سمت یک محل کاملا آشنا (محل کار یا منزل اقوام یا دوستان) رانندگی کند، دستور پخت غذایی که سال‌ها می‌پخته را به‌تدریج از یاد ببرد، قواعد محیط کار یا یک فعالیت و بازی همیشگی را فراموش کند.

٣ جابه‌جاگذاشتن وسایل؛ برای همه‌ ما پیش آمده گاهی کیف پول یا وسایل شخصی‌مان را جا بگذاریم، اما در آلزایمر فرد ممکن است وسایل شخصی‌اش را مکررا در جاهایی کاملا نامربوط جا بگذارد (مثلا عینک در یخچال یا ساعت در فریزر) و قادر به یافتن آنها هم نیستند و حتی گاهی ممکن است دیگران (مثلا فرزندانشان) را متهم به دزدیدن آنها کنند.

٤ گم‌کردن زمان و مکان؛ فرد به‌طور مرتب تاریخ یا مقصد مورد نظر خود را فراموش مي‌کند به‌طوری‌که نمی‌تواند برخلاف افراد عادی با کمی تمرکز آن را به یاد آورد، مثلا فرد ممکن است مسیر آشنای همیشگی خانه‌اش را گم کند یا حتی نداند کجاست و چگونه به آنجا رفته است. برآورد می‌شود حدود ۶۰ درصد از افراد دچار زوال‌ عقل ممکن است دست‌کم یک‌بار در کوچه و خیابان سرگردان شوند و این گم‌شدن خطرات زیادی را می‌تواند به همراه داشته باشد و به‌همین‌دلیل نیازمند مراقبت جدی هستند.

٥ مشکلات ارتباطی و کلمه‌یابی؛ افراد دچار آلزایمر ممکن است در پیداکردن کلمات مناسب (در گفتار یا نوشتار) و دنبال‌کردن یک مکالمه به طور مکرر دچار مشکل شوند. مثلا برای بیان منظور خود از یک کلمه‌ اشتباه استفاده کنند (چون کلمه‌ اصلی را به یاد نمی‌آورند) و این باعث نامفهوم‌شدن حرفشان می‌شود یا وسط یک گفت‌وگو ندانند چگونه می‌توانند به آن ادامه دهند و درنتیجه در بسیاری از موارد ممکن است حرفشان را تکرار کنند.

٦ مشکلات در تصمیم‌گیری و قضاوت؛ مثلا فرد اغلب قضاوت درستی از شرایط و مشکلاتش ندارد و درنتیجه ممکن است هرگز ضرورت مراجعه به پزشک را درک نکند. همین‌طور ممکن است در برخی تصمیم‌گیری‌های خیلی ساده (مثلا انتخاب طعم بستنی) مشکلی نداشته باشند اما در تصمیمات بزرگ‌تر و مهم‌تر (مثل خریدن منزل جدید) دچار مشکلند و گاهی ممکن است تصمیماتی به‌شدت اشتباه بگیرند. ازهمین‌رو در تصمیم‌گیری‌هایشان حتما نیازمند کمک هستند.

٧ اختلال در تفکر ذهنی و حل مسئله؛ مثلا فرد ممکن است در برنامه‌ریزی‌های معمول زندگی‌اش یا کار با اعداد و ارقام دچار مشکل آشكار شود، تمرکزکردن برایش سخت شود و بسیاری از کارهایی را که قبلا به‌راحتی انجام می‌داد را نتواند انجام دهد. مثال آقای «میم» یک مورد مشخص از بروز چنین مشکلاتی است.

٨ بروز تغییرات در خلق و شخصیت؛ شخصیت فرد دچار آلزایمر به‌تدریج تغییر می‌کند، ولی حالات روانی-عاطفی و خلقیات آنها می‌تواند بسته به شرایط به‌سرعت تغییر کند. مثلا ممکن است فرد در یک لحظه گیج و لحظه‌ای دیگر آشفته، مضطرب، ترسیده، مشکوک به سایرین یا غمگین و ناراحت به نظر برسد.

٩ دوری از فعالیت‌های کاری و اجتماعی و انزوا؛ به این صورت که فرد ممکن است از انجام پروژه‌های کاری، فعالیت‌های معمول اجتماعی و خانوادگی و سرگرمی‌هایش دوری کند. مثلا در دنبال‌کردن تحولات ورزشی مورد علاقه‌اش به مشکل بر بخورد یا یادش برود چگونه آن سرگرمی و ورزش را قبلا انجام می‌داده (مثلا تخته یا تنیس).

١٠ مشکلاتی در درک بینایی و فضایی و همین‌طور در تشخیص بوها؛ مثلا فرد ممکن است در خواندن، تعیین و تشخیص رنگ‌ها و کنتراست آنها یا در برآورد مسافت‌ها و فاصله دچار اشکال شود و مجموع اینها در فعالیت‌هایی نظیر رانندگی مشکلاتی جدی به وجود می‌آورد. یا توان تشخیص بو و مزه‌اش مثل سابق نباشد و مثلا غذاهای مختلف مکررا به نظرش بدون عطر و مزه بیاید.

* دستیار پژوهشی علوم ‌اعصاب در کینگز کالج لندن روزنامه‌نگار علمی در حوزه مغز و روان

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت