«رواتنیکس» آلمانی بخوریم یا عرق «خارشتر»؟

کد خبر: 585318

زن میانسال بیماری عجیبی گرفته؛ زبانش می‌سوزد. اصلاً انگار آتش افتاده به جانش. 22 پزشک عوض کرده. آنقدر آزمایش داده و به نتیجه نرسیده که حالا راهی اینجا شده. همه گفته‌اند راهش طب سنتی است و درمان‌های گیاهی. کسانی که اینجا هستند تقریباً همه وضعیت مشابه او را دارند ناامید و مستأصل از درمان‌های طب مدرن. آمده‌اند تا این بار یک حکیم درمان‌شان کند با داروهای گیاهی.

روزنامه ایران: زن میانسال بیماری عجیبی گرفته؛ زبانش می‌سوزد. اصلاً انگار آتش افتاده به جانش. 22 پزشک عوض کرده. آنقدر آزمایش داده و به نتیجه نرسیده که حالا راهی اینجا شده. همه گفته‌اند راهش طب سنتی است و درمان‌های گیاهی. کسانی که اینجا هستند تقریباً همه وضعیت مشابه او را دارند ناامید و مستأصل از درمان‌های طب مدرن. آمده‌اند تا این بار یک حکیم درمان‌شان کند با داروهای گیاهی.

حیاط خیلی بزرگ نیست اما خیلی شلوغ است.همه صندلی‌ها پر است و بقیه هم که صندلی خالی پیدا نکرده‌اند، گوشه و کنار حیاط کوچک به انتظارایستاده‌اند. خیلی‌ها از ساعت 8 صبح اینجا هستند و الان که حوالی ظهر است، هنوز نوبت‌شان نشده. هر چند همه هم از قبل وقت گرفته‌اند. تقریباً از چند ماه قبل. اتاقک کوچکی کنار حیاط هست که در آن چند خانم بیماران را برای رفتن پیش پزشک یا حکیم صدا می‌کنند. بالای اتاقک این کلمات را می‌بینم: «مؤسسه پژوهشی دکترحکیم...»
تلویزیونی که در حیاط نصب شده، فیلمی از سخنرانی همین دکتر حکیم پخش می‌کند. بیشتر بیماران چشم دوخته‌اند به تلویزیون. دکتر به سؤالات بیمارانش جواب می‌دهد. بیشتر پرسش‌ها پاسخ مشابهی دارند: «عسل بخورید، چای نخورید. اگر با سرماخوردگی مشکل ندارید، حجامت نکنید، بادکش کنید. اگر شب ناگهان کمر یکی از نزدیکان‌تان درد گرفت - یک درد کشنده - بدانید آن درد با سنگ کلیه ارتباط دارد. سریع مریض را بخوابانید و حوله روی کمرش بگذارید و با اتو گرمش کنید. می‌بینید زود دردش کم می‌شود و به خوابی عمیق می‌رود. سالانه 10 هزار دست و پا به خاطر دیابت در ایران قطع می‌شود. از امروز چای نخورید و نعنا و پونه دم کنید. فقط عسل و توت بخورید. اگر زنی بعد از زایمانش عسل بخورد، شکمش خط نمی‌افتد و...» دستورات او همین طور ادامه دارد. بیشتر هم حول محور تجویزعسل، جوشانده، روغن کنجد و استفاده از ظروف مسی.
زنی جوان از اصفهان راهی اینجا شده، نوزاد سه ماهه‌اش را در آغوش می‌فشارد. انسداد کیسه صفرا دارد. صورت نوزاد زرد زرد است. یک بار در شیراز عمل جراحی شده. برای بار دوم اما پزشکان گفته‌اند، فقط 10 درصد شانس دارد. زن ناامید از درمان، راهی اینجا شده. شاگرد پزشک برایش وقت گرفته و حالا امیدواراست. در یک ساعت و نیمی که اینجا هستم از معجزات حکیم کم نمی‌شنوم؛ اینکه سرطان را درمان کرده و بیماری‌های صعب العلاج را بهبود داده. هرکس هم از آشنا و دوستش مثال می‌آورد.
دلیل اقبال به طب سنتی و ناامیدی از پزشکی مدرن
اما دلیل این همه اقبال به طب سنتی چیست؟ چرا این روزها خیلی‌ها سراغ درمانگرها یا طب سنتی می‌روند؟ آیا دلیل این اتفاق آن نیست که مردم از طب مدرن ناامید شده اند؟ آیا به این دلیل نیست که در طب مدرن پزشکان در برقراری رابطه حسی با بیمار چندان موفق نبوده اند؟ در یک جمله آیا می‌توان دلیل این همه گرایش را سرخوردگی بیمار از نظام پزشکی مدرن دانست؟
امیر پویایی، پزشک در گفت‌و‌گو با ما می‌گوید: «درامریکا و انگلستان هم همین اتفاق افتاده و خیلی‌ها دنبال درمانگرها رفته‌اند اما مطلقاً معلوم نیست چقدر دستورات این افراد اثر بخش است. خیلی از دستورات این نوع درمان ها حالت تلقینی دارد و درمانگر هم با بیمار معمولاً رابطه حسی خوبی برقرار می‌کند. حرف های بیمار را می‌شنود و توصیه‌های مفیدی می‌کند. درحالی که در طب مدرن معمولاً پزشک، نسخه دست بیمارمی‌دهد و دیگرهیچ. بیمار در نظامی که چندان به او بها نمی‌دهند، دنبال راهی می‌گردد که بهترین سود و منفعت را به او برساند.»
دکتر محمود خدا دوست، معاون طب سنتی وزیر بهداشت هم در گفت‌و‌گو با «ایران» بیشتردرباره طب سنتی توضیح می‌دهد: «پزشکانی که طب سنتی کار می‌کنند، نباید درباره آثار آن بزرگ نمایی کنند و با ادعاهای واهی به مریض امید بدهند. طب سنتی در پیشگیری از بروز بیماری‌ها و در سبک زندگی مؤثراست اما 20 درصد در درمان تأثیر دارد. آنچه حکمای ما از قدیم درباره طب سنتی گفته‌اند، ارتقای سلامت مردم و اصلاح سبک زندگی است اما توقع داریم این طب مردم را از پزشکی مدرن محروم نکند. این دانش در یک نگاه کلی می‌تواند بسیار مؤثر باشد اما نباید نسبت به آن نگاه تفریطی یا افراطی داشته باشیم. نگاه تفریطی به طور کامل توانمندی های طب سنتی را زیر سؤال می‌برد و نگاه افراطی هم با بزرگ‌نمایی درباره توانمندی‌های آن می‌تواند خطرناک باشد.»

به گفته دکتر خدادوست این روزها در دنیا گرایش به طبیعت و فرآورده‌های طبیعی زیاد شده و خیلی‌ها بر این اعتقادند که هر چه طبیعی است، عارضه کمتری دارد. سازمان بهداشت جهانی هم همین را می‌گوید ولی اگرهمین نگاه افراطی باشد و مردم فکر کنند هرچه طبیعی است بی‌ضرر است، اشتباه می‌کنند. حتی استفاده از بسیاری گیاهان دارویی بدون تجویز پزشک می‌تواندآثار ضرربار بیشتری داشته باشد و در تداخل با داروهای شیمیایی خطرناک.

من همیشه به طرفداران طب سنتی گفته‌ام مردم را درست هدایت کنند. مثلاً اگر کسی فشار خون بالا داشته باشد و گل گاو زبان بخورد، فشار خونش بدتر می‌شود. یا یکی از افراطی گری‌ها در طب سنتی این است که به هر بیماری حجامت توصیه می‌شود، درحالی که در هیچ یک از منابع معتبر طب سنتی، چنین توصیه‌ای نشده و برابر دانستن طب سنتی با حجامت کاملاًغلط است. تنها یکی از روش‌های طب سنتی انجام حجامت است. این گونه افراطی گری‌ها، هم به طب سنتی و هم به مردم لطمه می‌زند. برای تجویزحجامت فصل، زمان مشخص و توجه به نوع بیماری و بایدها و نبایدهای زیادی باید در نظر گرفته شود.»
او هم یکی از دلایل گرایش بیش از اندازه مردم به طب سنتی را کمبود ارتباط پزشک و بیمار در طب مدرن عنوان می‌کند: «در پزشکی مدرن، پزشکان وقت زیادی برای بیمار نمی‌گذارند. این پزشکی بیشتر وابسته به تجهیزات است. همین رابطه مخدوش، موجب افزایش شکایت علیه پزشکان شده، اما در طب سنتی چون اساس تشخیص، تشخیص مزاج و اصلاح سبک زندگی است، درمانگرها دست کم نیم ساعت به حرف بیمارگوش می‌دهند.»
مصطفی کوکبی، پزشک هم درباره طب سنتی می‌گوید: «طب سنتی از اساس چیز بدی نیست و مکمل طب مدرن است مثلاً در چین همین طب توانست درمان بیماری مالاریا را که مقاوم به درمان شده بود کشف کند اما الان در ایران بیشتر کسانی که طب سنتی کار می‌کنند چیزی از طب مدرن نمی‌دانند. خیلی از همین درمانگرها دوره طلایی درمان بیمار را بویژه در بیماری‌های مزمن از بیمار می‌گیرند یا بیمار سرطانی بعد از شیمی درمانی وقتی تا حدودی بهبود پیدا می‌کند به این پزشکان مراجعه می‌کند و دستورات آنها را انجام می‌دهد و ادعا می‌کند که خوب شده در حالی که اگر این کارها را هم نمی‌کرد باز خوب شده بود. چون آثار شیمی درمانی را بر بدن دارد. یا به بهانه گرفتن خون مرده از بیمار او را حجامت می‌کنند، در حالی که این تصور کاملاً غلطی است و در طب مدرن خون دادن تنها به کسانی که پرخونی دارند توصیه می‌شود.»
کوکبی معتقد است از دلایل افزایش گرایش مردم به این نوع درمان، کنترل بیمار بر بیماری است. یعنی بیمار فکر می‌کند، خودش روند بیماری را در دست گرفته. ضعف سیستم آموزش پزشکی و مخدوش شدن رابطه پزشک و بیمارهم توجه بیماران به این نوع درمان را زیاد کرده است.
عسل، روغن کنجد وحجامت دوای همه دردها
حالا حیاط دکترحکیم بعد از گذشت ساعتی خلوت است. تقریباً هر کسی که ویزیت شده و برگشته، می‌گوید برایش حجامت تجویز شده. خیلی‌ها با لب و لوچه آویزان گلایه می‌کنند که شاگردان دکتر ویزیتش کرده‌اند نه خود او. انگار روند این است که تا چهار بار، شاگردان دکتر حکیم دوا و درمان توصیه می‌کنند و اگر بهبودی اتفاق نیفتاد، خود سر حکیم وارد عمل می‌شود. تقریباً یک سال بعد از مراجعه و مصرف داروهای گیاهی شاگردانش. زنی پسر 14ساله‌اش را پیش حکیم آورده، فرزندش بیماری اعصاب و روان دارد. شاگردان دکتر گفته‌اند، داروهای شیمیایی‌اش را قطع نکند. اسم داروهایش را هم نوشته اند: «برایش حجامت تجویز کردند و درجا حجامت هم شد. اما نمی‌دانم واقعاً برای پسر بچه‌ای در این سن حجامت مناسب است یا نه؟ چاره‌ای هم نداریم؛ آدم مستأصل که می‌شود به هر چیزی چنگ می‌اندازد. الان هم برایش عسل، عرق بهارنارنج و بیدمشک و مقداری عرقیجات سنتی دیگر تجویز کردند.» زنی که از گرمسار آمده و هنوز در نوبت است به او زل زده و به حرف‌هایش گوش می‌دهد. 12 سال از ازدواجش می‌گذرد اما هنوز بچه دار نشده. دو بار هم در مؤسسه رویان لقاح مصنوعی انجام داده و نتیجه نگرفته و حالا دست به دامن دکتر حکیم شده: «یعنی خود آقای دکتر... نمی‌بیند؟» نا امیدی را در چشمانش می‌بینم. با خودم فکر می‌کنم آیا شاگردان دکتر حکیم، برای او هم حجامت تجویز خواهند کرد؟

نمک دریایی، عسل، روغن کنجد، ظروف مسی، نان جو و نان سبوس دار و آب چشمه. تقریباً هر بیماری که از نزد دکتر حکیم یا تیم پزشکی‌اش باز می‌گردد، همین‌ها را تکرار می‌کند. همه هم می‌گویند بی‌ضررترین چیزها برایمان توصیه شده و یکراست راهی عطاری دکترحکیم... می‌شوند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت