روزنامه شرق؛ بهزاد قرهیاضی*: پس از اعلام صریح دکتر ملکزاده، معاون پژوهشی وزارت بهداشت، مبنیبر تأیید سلامتی کامل محصولات تراریخته موجود در بازار مصرف داخلی و تأکید بر اینکه وزارت بهداشت تنها متولی اعلام سلامتی محصولات غذایی است، وزیر بهداشت نیز با بیان اینکه «نباید مردم را ترساند و حاشیهسازی کرد»، افزود: «از ١٠ سال پیش تاکنون هیچ موضوع جدیدی در حوزه واردات و کشت محصولات تراریخته رخ نداده و نخواهد داد و کارشناسان نظرات شخصی خود را وارد رسانهها نکنند». دکتر هاشمی تأکید کرد: «رسانهها در انعکاس اخبار مربوط به محصولات تراریخته دقت کنند و باعث نگرانی مردم نشوند و در حوزه برنج نیز هرچه عنوان میشود، شایعه است».
آمار رسمی کشور نشان میدهد که از حدود ٢٠ سال پیش واردات سالانه تا بیش از سه میلیارد دلار محصولات تراریخته برای رفع نیازهای استراتژیک کشور رقم خورده است. اگرچه واردات بیش از حد نیاز محصولات کشاورزی در دهه گذشته مورد انتقاد کارشناسان از جمله نگارنده بوده و هست، اما واقعیاتی را هم نمیتوان چشمپوشی کرد؛ واقعیاتی تلخ که تلاشی سخت را برای تغییر آن میطلبد. نمونههایی از این واقعیات که باید با لحاظ آن در مورد واردات محصولات کشاورزی از جمله محصولات تراریخته به آن توجه داشت، برای آغاز بحثی سازنده به شرح زیر در معرض نقد کارشناسان و دانشمندان قرار میگیرد.
١- کشور ایران در منطقهای خشک قرار گرفته و بحران آب تا حدی جدی است که برخی از غربیان را به این صرافت انداخته است که گویا قرار است تا ٢٠سال دیگر ایرانی روی نقشه وجود نداشته باشد چون همهچیز تبدیل به بیابان خواهد شد و مردم ناگزیر از مهاجرت! اگرچه این آرزو را نیز باید در ردیف آرزوی برخی برای ایجاد ناامنی در ایران تلقی کرد، اما واقعیت این است که جایی برای فشار بیشتر به آبهای زیرزمینی و استفاده از آبهای موجود برای کشاورزی سنتی باقی نمانده و باید در نحوه استفاده از آبهای موجود بهویژه تأمین حقابه زیستمحیطی تجدیدنظر جدی به عمل آید که بحث درباره آن مجال مستقلی میطلبد.
٢- به دلایل مختلف ازجمله دلیل پیشگفته، ایران از سه دهه قبل بیش از ٩٠ درصد از روغن خوراکی (سویا، ذرت و کلزا) و خوراک دام (ذرت، کنجاله سویا و کنجاله کلزا) خود را از خارج تأمین میکرده است. سرمایهگذاریهای بهعملآمده در دوره قبل مدیریت تیم مهندس حجتی برای کاهش ضریب وابستگی در این دو گروه محصول استراتژیک نیز در هشت سال مدیریت در دولت احمدینژاد بر باد رفت و در انتهای دولت دهم بیش از ١٦ میلیارد دلار محصول کشاورزی وارد کشور شد.
٣- بیش از ٨٢ درصد سطح زیر کشت جهانی، سویا، بیش از ٤٠ درصد ذرت و بیش از ٣٠ درصد کلزای تراریخته است و سهم تراریختهها در سبد تبادل جهانی بهمراتب بیشتر است. ٤- بهاینترتیب برای کشوری که بیش از ٩٠ درصد سویا و ذرت و کلزای مورد نیاز خوراک دام و روغن نباتی خود را از خارج وارد میکند چارهای جز الف) استمرار واردات تراریختهها و ب) تحقیق و توسعه تولید ملی تراریختهها باقی نمیماند. با تولید تراریختهها میتوان محصولات بیشتری که متحمل به خشکی و کمآبیاری هستند و محصولات بینیاز از مصرف سموم حشرهکش شیمیایی و علفکشهای خطرناک تولید کرد.
٥- تراریختهها ٢٠ سال است که رسما در سبد غذایی ١٩٣ کشور از ٢٠٠ کشور جهان قرار دارند. این محصولات در ١٨٠ میلیون هکتار از اراضی ٢٨ کشور جهان کشت و در اغلب قریببهاتفاق کشورهای دنیا مصرف میشوند. اتحادیه اروپایی، افدیاِی آمریکا، روسیه، ژاپن و... و سازمانهای بینالمللی مانند سازمان بهداشت جهانی و سازمان خواروبار جهانی مصرف این نوع محصولات را مجاز اعلام کرده و بر زیانآورنبودن آن تأکید کردهاند. ماده ٢ قانون ایمنی زیستی جمهوری اسلامی ایران نیز کشت، واردات، صادرات و مصرف محصولات تراریخته را مجاز دانسته و دولت را مکلف به فراهمآوردن تمهیدات لازم برای این امور کرده است. مراجع تقلید عظام ازجمله مقام معظم رهبری نیز مصرف این نوع محصولات را جایز اعلام کردهاند.
٦- با وجود همه این شواهد، بلافاصله پس از اعلام عزم دولت مبنیبر تلاش برای تولید ملی برخی از محصولات تراریخته، هجمه سازمانیافتهای در فضای مجازی با حمایت دو خبرگزاری دلواپس و در صداوسیما علیه دولت و بهویژه برترین و بالندهترین پژوهشگران و واحدهای پژوهشی ملی کشور مانند پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک، پژوهشگاه رویان و پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی شکل گرفت. ترجیعبند این تهاجم که همچنان ادامه دارد، ادعاهای گزاف بدون مبنا و سراسر کذب «تراریختهبودن ٤٨ درصد برنجهای کشور» و «سرطانزایی، نازایی، اُتیسم و درندهخویی کوسهها و صفات رذیله خوکها در نتیجه مصرف تراریختهها» است! تنها استناد دلواپسانی که ٢٠ سال در مقابل واردات میلیاردی تراریختههای خارجی سکوت پیشه کرده بودند، پایاننامه دانشجویی بود که استاد راهنما و معاون پژوهشی دانشگاه ذیربط هم بر محدودیتهای تحقیق وی تأکید و نتایج آن پژوهش را فاقد قابلیت استناد اعلام کردهاند. تکذیب مرجع ملی ایمنی زیستی، وزیر علوم، وزارت جهاد کشاورزی و وزارت بهداشت مانع از آن نشد تا این مدعیان دلواپس دست از ادعاهای بیاساس خود بردارند و همچنان بر فضاسازی و واردات، تولید و پخش
بهاصطلاح «مستند»هایی تأثیرگذار بر عوام پافشاری کرده و با استفاده از دو فرد مطرود جامعه علمی و پروفسورنامیدن آنها، دروغپردازیهای خود را تئوریزه کردند.
٧- نتیجه شایعاتی که وزیر بهداشت نسبت به آن هشدار دادهاند، نبود امنیت روانی مردم و مصرفکنندگانی است که رسانه ملی هرروز در مورد سرطانزایی و بیماریزایی بخش مهمی از غذای روزمره آنها هشدار میدهد درحالیکه نه مردم امکان اجتناب از این نوع غذا را دارند (چون بخش عمده روغن و خوراک دام آنها از نوع تراریخته است) و نه دولت جز تلاش برای افزایش تولید داخلی کار دیگری میتواند بکند (چون در بازار بینالمللی، بیشتر روغنها، دانههای روغنی و خوراک دام تراریخته هستند).
٨- سؤالی که باقی میماند این است که بالاخره چه نهادی در کشور باید از ایراد آسیب به روان مردم و مصرفکنندگان از یکسو و پژوهشگران و واحدهای پژوهشی ملی از سوی دیگر صیانت کند؟ آیا صداوسیما «واردات»، تولید و پخش برنامههای دلواپسکننده در حوزه غذا را متوقف خواهد کرد؟ همه با هم در انتظار اقدامات متناسب رئیس جدید صداوسیما خواهیم ماند.
*رئیس انجمن ایمنی زیستی ایران
دیدگاه تان را بنویسید