روزنامه شرق: سال گذشته، ریاست محترم قوه قضائیه در بخشنامهای به همه قضات اعلام کردند که درباره پروندههای پزشکی از جرائم جایگزین استفاده شود. این بخشنامه، در پاسخ به نگرانیهای جامعه پزشکی درباره ماده ٦١٦ مجازات اسلامی بود؛ اما صاحب همین قلم، در همان زمان نسبت به این تصمیم از سوی قوه قضائیه اعتراضاتی مطرح کرد، با این عنوان که در نظر قانونگذار، همه در برابر قانون یکسان هستند و چنین نظری، حکایت از نوعي تبعیض دارد.
بااینهمه، گشودهشدن پرونده عباس کیارستمی و پس از آن فعالیتهایی که در شبکههای مجازی مبنی بر «خطای پزشکی» صورت گرفته، دغدغههایی را درباره چگونگی رسیدگی به تخلفات پزشکان مطرح کرده است. واقعیت این است که پزشکان کشور نیز مانند بسیاری از صنوف، پروندههای خود را ابتدا در تشکیلاتی زیر مجموعه سازمان نظام پزشکی که یک نهاد صنفی پزشکان است، بررسی میکنند. بهاینترتیب نهادی که نظر کارشناسی درباره پرونده میدهد، سازمان پزشکی قانونی است و نهادی که این نظر را تبدیل به رأی کرده، کمیسیون سازمان نظام پزشکی است. چندان نباید عجیب باشد که چرا پزشکانی که با پرداخت حق عضویت عضو نظام پزشکی میشوند، میتوانند در پرونده همکاران خود اظهارنظر کنند؛ چراکه در بسیاری از صنوف، پرداختن تخصصی به پروندههای آن صنف، به عهده نهادهایی ازایندست است. چنین نهادهایی در حقیقت محاکم اختصاصی غیرقضائیاند و در بسیاری از صنفها وجود دارند.
تنها صنفی که از چنین ساختاری بیبهره است و لاجرم پروندههایش در بدو گشایش، در محاکم قضائی بررسی میشود، صنف روزنامهنگاران است که تلاشها برای بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران تاکنون بینتیجه بوده است. کسانی که نگران پرونده کیارستمی هستند، باید به این نکته توجه کنند که دادسرای نظامپزشکی بعد از بررسی پرونده، رأی خود را صادر میکند؛ اما به این رأی براساس تبصره الحاقی به ماده ٤٠ قانون سازمان نظامپزشکی، در دادگاههای تجدیدنظر استان میتوان اعتراض کرد و در آنجا دیگر پزشکان، محل صدور رأی نیستند. اما به اعتقاد این حقیر، پرونده کیارستمی امروز یک فرصت است؛ چراکه به صورت ویژه و در سطح جهانی از سوی رسانهها و جامعه پزشکی به آن توجه شده است و میتوان از آن ضمن جلوگیری از هتک حرمت جامعه پزشکی برای محاکمه پزشک خاطی استفاده کرد. این برخورد با کیارستمی که منجر به چهار بار جراحی بدن ایشان شد، از نظر من یک مسئله مهم است؛ اما بهتر است پزشک خاطی به این سؤال پاسخ دهد که آیا نمیتوانست با وسواس و دقت بیشتری، از دفعات جراحی ایشان بکاهد؟ آیا درست است که پزشکان کشور صرفا به خاطر نام و آوازهای که پیدا کردهاند، کارهای پزشکی
خود را به زیردستانشان بسپارند؟ هیچ محکمهای نمیپذیرد که مسئولان بیمارستان و پزشکان متخصص و باتجربه، عباس کیارستمی را نمیشناختهاند.
آنها میدانستهاند که بیمارشان کیست؛ اما نمیدانستهاند که جامعه تا این میزان نسبت به این چهره هنری خود واکنش نشان میدهد. باید امروز از این فرصت استفاده کرد و جلوی تکرار این مسائل را گرفت. پزشک خاطی باید مجازاتش را بپذیرد و تحمل کند و این پرونده با خسران بزرگی که به بدنه هنری کشور وارد کرده، درس عبرتی باشد برای دیگر پزشکان که بیمارانشان را از یاد نبرند و همه را مانند عباس کیارستمی بدانند.
دیدگاه تان را بنویسید