خاطره «چلوکباب با نوشابه» هاشمی +عکس

کد خبر: 511196

چهلمین روز رحلت آیت‌الله واعظ طبسی فرا رسید. خاطرات فراوانی از آیت‌الله دارم که یکی از آنها پر رنگ‌تر از بقیه است؛ و مرور هر بار آن، مرا به سال ۱۳۵۹ می‌برد؛ به روزهای بی تکرار جهاد سازندگی.

خاطره «چلوکباب با نوشابه» هاشمی +عکس
خبرگزاری ایسنا: وزیر بهداشت در صفحه تلگرام خود با انتشار خاطره‌ای از اولیل پیروزی انقلاب اسلامی و روزهای حضور در جهادسازندگی نوشت:‌ نسل جوان ما باید از زوایای گاه پنهان سال‌های نخست انقلاب اسلامی آگاه باشد و بداند هنوز هم افرادی از آن نسل در میان ما هستند که از فراموشی ارزش‌ها غصه می خورند و بر بعضی رفتارهای به ظاهر انقلابی، تأسف.
خاطره «چلوکباب با نوشابه» وزیربهداشت
سید حسن هاشمی نوشت: "چهلمین روز رحلت آیت‌الله واعظ طبسی فرا رسید. خاطرات فراوانی از آیت‌الله دارم که یکی از آنها پر رنگ‌تر از بقیه است؛ و مرور هر بار آن، مرا به سال ۱۳۵۹ می‌برد؛ به روزهای بی تکرار جهاد سازندگی. دکتر حسن فیروز آبادی، رئیس فعلی ستاد کل نیروهای مسلح، در آن زمان عضو شورای مرکزی جهاد سازندگی و مسئول امور شهرستان‌های جهاد خراسان بود. یکی از طلبه‌های جوان هم به عنوان نماینده آیت الله طبسی در جهاد خراسان منصوب شده بود. قرار شد او همراه با حسن فیروزآبادی به چند شهر استان سفر و امور را بررسی کنند؛ سفری که پر ماجرا شد. ماجراهایی که باور آن برای جوانان امروز چندان ساده نیست؛ اما آن روزها و همچنان با گذشت بیش از سی سال هنوز بخشی از دغدغه‌ نیروهای مخلص انقلاب بوده و هست. روزی در دفتر کارم در جهاد بودم؛ تلفن زنگ زد؛ آقای فیروزآبادی بود؛ از اسفراین تماس می‌گرفت. لب به شکایت گشود؛ آن هم از رفتار طلبه جوانی. از من خواست وقت ملاقاتی از آقای طبسی بگیرم و موضوع را با ایشان در میان بگذاریم. تلفن را که قطع کردم با آیت‌الله تماس گرفتم؛ موضوع را برایشان توضیح دادم و قرارمان شد ساعت 9.5 روز بعد، در طبقه پنجم کمیته انقلاب اسلامی. فردای آن روز هنگام ورود به اتاق آیت‌الله، در کمال تعجب با طلبه جوان روبرو شدیم. یکی از صفات نیک مرحوم واعظ طبسی، آن بود که در هیچ مجلسی به هیچ فردی اجازه بدگویی و غیبت نمی‌داد. به همین دلیل گفته بود طرف مقابل هم بیاید تا حرف‌ها در حضور هر دو نفر بیان شود. جلسه با شکوائیه آقای فیروزآبادی شروع شد. ایشان با حرارت و ‌ضمن اشاره به طلبه جوان گفت: با ایشان به چند شهر سر زدیم؛ به نیشابور که رسیدیم، گفت: هوس نارنجک (شیرینی خامه‌ای به زبان مشهدی) کرده‌ام؛ خریدیم و خورد. موقع ناهار در سبزوار، غذای جهاد را نپسندید. چلوکباب خواست، آن هم با نوشابه! البته دکتر فیروزآبادی حق داشت و این موضوع برای ما بسیار عجیب بود؛ اکثرا دانشجویانی حساس و آرمان‌خواه بودیم و حرکات طلبه جوان را هم سخت زیر نظر داشتیم. در جهاد با ۱۶ ساعت کار روزانه، ناهار ما اغلب نان و پنیری بود که شاید گاهی با هندوانه ای همراه می‌شد. عجیب‌تر آن‌که، طلبه جوان، شب هم در بجنورد محل جهاد را مناسب ندیده و اتاقی در یک مهمانخانه برای او گرفته بودند. حرف‌های فیروزآبادی که به پایان رسید، سکوت بر جلسه چهار نفره ما حاکم شد. خودم هم در دلم می‌گفتم این طلبه دیگر به درد جهاد نمی‌خورد؛ راستش وقتی در نگاه آیت الله طبسی دیدم که ایشان هم چنین نظری دارند، خوشحال شدم. آیت‌الله اما چیزی نگفتند؛ سری تکان دادند و همه را مرخص کردند. چند روز بعد حجت الاسلام و المسلمین ناطق نوری که نماینده حضرت امام در جهاد سازندگی بودند، روحانی عزیز و محترمی را در جهاد خراسان منصوب کردند. این خبر در تمام مراکز جهاد پیچید که به دلیل خوردن شیرینی خامه‌ای و چلوکباب، آن هم با نوشابه، و البته به دلیل هزینه از بیت‌المال، نماینده امام در جهاد خراسان عزل شد. آن طلبه جوان هم ظاهرا سال‌ها بعد به دلیل پاره‌ای تخلفات دیگر نه تنها در جهاد که در کسوت روحانیت نیز باقی نماند. نسل جوان ما باید از این زوایای گاه پنهان سال‌های نخست انقلاب اسلامی هم آگاه باشد و بداند هنوز هم افرادی از آن نسل در میان ما هستند که از فراموشی ارزش‌ها غصه می خورند و بر بعضی رفتارهای به ظاهر انقلابی، تأسف. در نخستین جمعه ماه رجب همه از درگاه پروردگار مهربان بخواهیم یاریمان کند تا آن گونه بگوییم و عمل کنیم که در پایان کار، او خشنود باشد و ما رستگار. آمین."
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت