از بیدولتی روحانی تا آواربرداری رئیسی
دولت حجتالاسلاموالمسلمین رئیسی درحالی سال گذشته، فرمان اجرایی کشور را در دست گرفت که وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور بیش از آنچه گمان میرفت، آشفته بود. دولت روحانی که به نام تدبیر، اقتصاد کشور را به برجام گره زده بود با بیتوجهی نسبت به توان داخلی، ظرفیتهای موجود و از همه مهمتر اقتصاد درونزا برای قدرتآفرینی مقتدرانه، کشور را در وضعیت بیدولتی قرار داد و در خرداد ۱۴۰۰ یعنی وقتی رئیسی شروع به کار کرد، میراثی عجیب به جای گذاشت که پیامدهای آن بیدولتی، روزبهروز نمایانتر شده و وضوح بیشتری یافته است.
دولت حسن روحانی در چهار سال دوم، خود با از دست دادن فرصت امیدبخشی دیپلماتیک به جامعه، با موجی از نابسامانی اقتصادی روبهرو شد که با افزایش شدید نرخ ارز اتفاق افتاد و بازار و جامعه افزایش نزدیک به ۱۰۰۰درصد قیمت دلار را تجربه کردند. تحریمهای آمریکا، اقتصاد وابسته به غرب را چنان ملتهب کرد که خانوارهای ایرانی با یک شوک روبهرو شدند، اما در برابر این شوک، دولت به جای بازگشت به راهبرد اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید داخلی، تمام وقت خود را صرف رانتسازی با توزیع نابرابر ارز ۴۲۰۰ تومانی موسوم به «ارز جهانگیری» کرد و در عمل، نطفه فسادی قابل تامل و دامنهدار را در رحم اقتصاد ایران شکل داد. دولت پیشین، قبل از روی آوردن به سیاستهای فسادزا در توزیع دلارهای رانتی، در موضوع حقوقهای نجومی مدیران دولتی، نشان داده حامی نوعی اشرافیت در کشور است و با نابسامانی اقتصادی در پی افزایش قیمت دلار، این بحران را از مدیران دولتی فراتر برد و به طبقهای از دلالان نزدیک به دولت تعمیم داد. نتیجه این راهبردها، نوعی شکاف طبقاتی بود که منتهی به فشار زائدالوصف به طبقه محروم شد و در عوض، عدهای از بازرگانان غیرمولد را به سودی سرشار رساند.
برخی معتقدند این رفتار، نتیجه نوعی نفوذ بیگانه در دستگاه محاسباتی دولت بود. در واقع بعید است کارشناسان خبره دولتی، مرتکب چنین اشتباهی شده باشند و به نظر میرسد جریان نفوذ، دولت روحانی را به جایی رساند که به جای مقابله با سیاستهای خصمانه ترامپ، به یار دوازدهم آن در نابسامانی اقتصادی ایران تبدیل شوند. دولت قبل افزون بر این، با افزایش قیمت بنزین که با توجه به شوک قیمتی سالهای۹۷و۹۸ اعمال آن عجیب و حتی مشکوک به نظر میرسید، نوعی بحران امنیتی را در کشور به وجود آورد و ترامپ را تشویق کرد تا با همین فرمان، به افزایش تحریمها علیه ایران بپردازد. در واقع، اتفاقات پس از افزایش قیمت بنزین، ترامپ و حامیان او را مطمئن کرد که باید سیاست فشار حداکثری را ادامه دهند.
دولت روحانی که در سالهای نخست روی کار آمدن، مخالف یارانه نقدی بود، دولتش را در حالی به پایان میرساند که دو یارانه نقدی دیگر به سبد یارانه خانوارها افزوده بود، اما چه سود که ارزش پول ملی به حدی رسید که هیچیک از این یارانهها، کمکی به رفع مشکلات خانوادههای آسیبپذیر نمیکرد. دولت روحانی بهجز اینها، در راستای از میان بردن زیرساختهای اقتصادی کشور نیز بیرقیب بود. در دولت او، صنعت برق کشور تضعیف شد. برنامه هستهای ایران که قرار بود پشتیبان تولید برق باشد، زمینگیر شد و مدیریت ضعیف آب، کشاورزی در ایران را به نابودی کشاند و دامپروری را از بین برد. دولت روحانی همچنین در زمینه نفت و گاز، همه راهها برای مقابله با تحریمها را مسدود کرد و با فشار برای تصویب افایتیاف کوشید تا ضربات دیگری را نیز به پیکر اقتصاد کشور وارد کند. در حوزههای فرهنگی و اجتماعی در آن دولت، نرخ طلاق رشد کرد. نرخ زاد و ولد کاهش یافت و در زمینه تحول در سلامت نیز با شکستی معنادار روبهرو شد. این شکست بیتردید خود را در آمار قربانیان کرونا بهخوبی نشان داد. مدیریت کلان کرونا تبدیل به یک سوال عمیق شد که چرا این همه بیتدبیری؟
آن دولت حتی در زمینه تولید دارو، کشور را وابسته به غرب نگه داشت. افزون بر حوزه سلامت، میراث ناصوابی را نیز در امر آموزش بر جای گذاشت و رتبه علمی ایران در سطح جهان را کاهش داد و نظام آموزشی را دچار دستاندازهای بسیاری کرد که یکی از آنها، پیگیری سند۲۰۳۰ بود. روحانی موفق نشد در زمینه پیگیری حقوق معلمان، گامی جدی بردارد و در طول آن دولت، معلمان و مربیان بارها اقدام به برپایی تجمعاتی کردند که نشاندهنده نارضایتی بود. این تجمعات، در کنار انواع تجمعات کارگری که نمونهاش در هفتتپه رخ داد، حکایت از آن داشت که دولت پیشین در زمینه پاسخگویی به مطالبات صنفی موفق نبود و جامعه را دچار از هم گسیختگیهایی کرد.
همه این مسائل بهخوبی نشان میدهد دولت روحانی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی نیز همچون اقتصاد و سیاست، زمینی سوخته را تحویل دولت بعدی دادهاست؛ هرچند نزدیکان دولت وقت و اصلاحطلبان بهعنوان مهمترین حامیان دولت روحانی مدعی هستند که روحانی نیز سال۹۲ زمین سوخته تحویل گرفت، اما خود بهتر از هرکس دیگری میدانند واقعیت چیز دیگری است. تصمیم غیرکارشناسی دلار ۴۲۰۰تومانی، اجرای غلط طرح سهمیهبندی بنزین، حذف کارت سوخت، بیعملی در ساخت مسکن و افزایش فشار اقتصادی و اجتماعی از این ناحیه به مردم، مدیریت صحیح نکردن بازار خودرو، تورم نزدیک ۵۰درصد، افزایش چندبرابری قیمت دلار، افزایش نقدینگی، بدهی دولت، رشد اقتصادی، ضریب جینی، افزایش بیرویه قیمت این روزهای سیمان حمایت از مدیران نجومی، توتال، تبعات قرارداد کرسنت و... تنها بخشی از زمین سوختهای است که دولت روحانی در ایجاد آن زحمت فراوان کشید. به این ترتیب، اما با روی کار آمدن دولت مردمی باید گفت این دولت یک سال است آواربرداری سنگین از ویرانه تحویل گرفته از حسن روحانی را کلید زده است. آواربرداریای که قطعا موفقیت در آن موجب بازگشت اعتماد مردم به نظام خواهد شد. دولت حجتالاسلاموالمسلمین رئیسی، همانطور که در یکسال گذشته نشان داده عزم جدی برای اصلاح امور دارد. از سوی دیگر، برای جبران اشتباههای دولت روحانی باید انرژی بیشتری نیز صرف کند تا اعتماد را به مردم بازگرداند و این، کار سخت و دشواری است که رئیسی افزون بر همه مشکلات اداره کشور، با آن روبهروست، اما اراده محکم، اتکای به مردم و تلاش برای صادقالوعده بودن با تکیه بر ایمان الهی، هر دشواریای را سهل خواهد کرد.
مهدی گیوهکی - مدیر مسؤول روزنامه جام جم
دیدگاه تان را بنویسید