یک ذهن نازیبا
«تد کازینسکی» نابغه ریاضیات محض و استاد دانشگاه، معروف به «یونابامبر» در زندان از دنیا رفت. او به مدت ۱۷ سال با ساخت بمبهای دستساز و حمله به دانشگاهیان، تاجرها و غیرنظامیها در راستای مقابله با نظم اجتماعی مدرن فعالیت کرد. تعقیب و دستگیری او، طولانیترین و پرهزینهترین عملیات تعقیب یک مجرم در تاریخ آمریکا شناخته میشود اما یونابامبر واقعا که بود؟
کازینسکی مسیر منحصربهفردی را در زندگیاش دنبال کرد؛ پسر منزوی اما نابغهای بود که دانشجوی دانشگاه هاروارد شد، دکترای ریاضی محض گرفت، به تدریس پرداخت و تا استاد تمام شدن در دانشگاه پیش رفت، چندین سال دور از شهر و تمدن در یک کلبهی جنگلی گوشهنشین شد و مانند انسانهای بدوی غذای روزانهاش را شکار میکرد، تبدیل به قاتلی بدنام و ضداجتماع شد و در نهایت با حکم دادگاه زندانی شد و در زندان به زندگیاش پایان داد.
تد به دلیل همان جهشی خواندن کلاسهای ابتداییاش، توانست در ۱۶ سالگی وارد دانشگاه هاروارد شود. دوران دانشجویی تد هم دوران عجیبی بود. زمانی که دانشجوی سال دوم دانشگاه هاروارد بود، او توسط هنری آ. موری، از اساتید برجستهی رشته روانشناسی هاروارد برای کار بر روی یک آزمایش انسانی بیرحمانه و عجیب استخدام شد.
در این آزمایش، ۲۲ دانشجوی سال پایینی را به مدت سهسال تحت بازجوییهای توهینآمیز و تحقیرآمیز قرار میدادند تا واکنش آنها در برابر استرس شدید مورد مطالعه قرار بگیرد. این آزمایش سخت و استرسزا، شبیه به فرآیندهای غربالگری مأموران مخفی بود که استاد تد در طول جنگ جهانی دوم به طراحی و توسعهی آنها کمک کرده بود.
این آزمایشها بهقدری خشن و بیرحمانه بودند که آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) در سال ۲۰۱۸ اعلام کرد که این آزمایشهای انسانی بخشی از پروژهی MK-Ultra – پروژهای که کنترل ذهن را مورد مطالعه قرار میداد – بودهاند و آن را «ناراحتکننده» و «غیرقابل دفاع از نظر اخلاقی» اعلام کرد.
او در سال ۱۹۶۷ و در زمانی که تنها ۲۵ سال داشت به عنوان دستیار در دانشگاه برکلی ایالت کالیفرنیا به تدریس ریاضیات محض پرداخت. آثار علمی برجستهای تألیف کرد و در دانشکدهی ریاضی ارتقا یافت. در نهایت او دو سال بعد، درحالی که بسیار نزدیک به دریافت درجهی استاد تمامی دانشگاه شده بود، ناگهان از سمتش در دانشگاه استعفا داد و تدریس را کنار گذاشت.
پس از استعفا از دانشگاه، کازینسکی به خانهی پدریاش در ایلینویز بازگشت و دو سال بعد در سال ۱۹۷۱ به یک کلبهی جنگلی در مونتانا که خودش ساخته بود نقل مکان کرد. کازینسکی در این کلبه که نه آب لولهکشی داشت و نه برق، زندگی سادهای در پیش گرفت و تصمیم گرفت تا از شهر و زندگی مدرن فاصله بگیرد و نه تنها دانشگاه و فضای آکادمیک را رها کرد، بلکه بهنوعی از شهرنشینی و زندگی مدرن هم استعفا داد و به جنگل پناه برد.
یونابامبر (Unabomber) لقبی بود که افبیآی به کازینسکی داده بود. این لقب به این دلیل به او داده شده بود که اهداف اولیهاش برای بمبگذاری اغلب دانشگاهها (Universities) و خطوط هوایی (Airlines) بودند.
بمبگذاری اولیهی کازینسکی بین سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۰ انجام شدند. این بمبگذاریها دانشگاه نورثوسترن، رئیس خطوط هواپیمایی یونایتد ایرلاینز و مسافران یک پرواز از مبدأ شیکاگو به واشنگتن را هدف قرار دادند.
در اولین اقدام، کازینسکی در سال ۱۹۷۸ یک بسته حاوی بمب را برای استاد مهندسی مواد دانشگاه نورث وسترن ارسال کرد که البته او را نکشت و جراحات جزئی ایجاد شد. در دومین مورد، کازینسکی یک بسته حاوی بمب را در محفظهی بار هواپیمایی که از شیکاگو به واشنگتن پرواز میکرد قرار داد اما نقص فنی بمب، مانع از انفجار شد اما جعبهی حاوی بمب دود زیادی تولید کرد که باعث شد خلبان هواپیما را به صورت اضطراری بنشاند. مقامات افبیآی اعلام کردند که این بمب قدرت کافی برای از بین بردن کل هواپیما را داشت!
بمبگذاری در هواپیما دیگر شوخی بردار نبود و پروندهی تحقیقاتی بزرگی را برای پیدا کردن عامل این بمبگذاری روی میز افبیآی باز کرد.
کازینسکی عادت داشت تا جعبههای حاوی بمب را برای افراد ارسال کند. او برخی از این جعبهها را با پست ارسال میکرد و برخی دیگر را خودش شخصاً تحویل میداد.
دیدگاه تان را بنویسید