طرفداران برجام موشکی قطعاً جنگطلب هستند
علی باقری گفت: هر جریان و تفکری که حامی تسلیم موشکی جمهوری اسلامی باشد، قطعاً جنگ طلب است، چراکه با از بین بردن توانمندی دفاعی ملی ایران، دشمن برای تهاجم به ملت ایران تحریض و تشویق خواهد شد.
سیاست روز: همیشه صحبت از مذاکرات هستهای و برجام که مطرح میشود نام عدهای خاص که در مذاکرات پیشین و کنونی مؤثر بودند بر سر زبانها میافتد، عدهای که مذاکرات را پیش بردند و عدهای که برجام را به امضا رساندند، اما در این بین مذاکرهکنندههای قبلی کمتر صحبت کرده و سعی داشتهاند که همیشه بیشتر در جمعهای دانشگاهیان ظاهر شوند تا رسانه، با همه این تفاسیر، اما علی باقری از آن دست مذاکرهکنندههای پیشین است که هر جا مؤثر ببیند به صحبت با رسانه تن داده و در مسیر مصاحبه خط قرمزی جز مصالح ملی ندارد. هر چند که با همه صراحت لهجه تلاش میکند تهمتی به شخص خاصی نزده و نامی را خدشهدار نکند، تنها مسیرها و رفتارهای خلاف منافع ملی را با ظرافت بیان میکند تا هر کسی با چارچوبی که او ارائه میدهد بتواند دایره مدنظر باقری در رعایت مصالح ملی و افراد خارج از این دایره را شناسایی کند. این روزها بحث برجام و مذاکرات برجامی دوباره در راس محافل رسانهای و سیاسی جهان قرار گرفته و حتی سفر افرادی مانند ماکرون رئیسجمهور فرانسه و مرکل صدر اعظم آلمان به آمریکا را به برجام نسبت میدهند. نسبتی که البته صحبتهای آنها در واشننگتن نشان میدهد که به دنبال اهدافی ورای برجام هستهای هستند و سعی دارند در لوای نام حفظ برجام خواستههای دیگری را به ایران تحمیل کنند. بر همین اساس با علی باقری، معاون پیشین شورای عالی امنیت ملی و عضو پیشین تیم مذاکرهکننده هستهای گفتوگو داشتیم او هم در همین زمینه مطالبی را درخصوص برجام و ادعای مذاکره موشکی و جریانهای غربگرای داخلی بیان کرده که جذابیتهای خاص خود را برای خوانندگان خواهد داشت و بسیاری از مطالب صریح عنوان شده شاید برای نخستینبار است که منتشر میشود، با این مقدمه بخوانید ماحصل گفتوگوی سیاست روز با او را. عضو پیشین مذاکرهکننده هستهای کشور سوالات مهمی را از آنهایی که عدم تعهدات غرب در مقابل امضای برجام را به چشم دیده و درس نگرفتهاند دارد و با اشاره به نکاتی از قبیل: اینکه غربگرایان با پوشش مخملی "مذاکرات موشکی" میخواهند خنجر "تسلیم موشکی" را در قلب ملت ایران فرو کنند!، در تمامی دوگانههایی که یک طرف آن ملت ایران و طرف دیگر بیگانگان هستند، غربگرایان همواره در طرف بیگانگان قرار گرفتهاند، وطنفروشی فقط یک عارضه در میان غربگراها نیست، بلکه وطنفروشی با ذات غربگراها ممزوج شده است، انقلابیها قلب هستهای ایران را به تپش واداشتند، ولی غربگراها با بتنریزی در قلب راکتور اراک جشن گرفتند و شادی کردند! سعی در به چالش کشیدن و البته به پاسخ واداشتن آنهایی دارد که هیچگاه در قبال شکست تئوریهای خود حتی به طرفدارانشان هم پاسخی منطقی نمیدهند و همیشه دنبال یک بهانه اند تا دلیل شکستهای تئوریک خود را توجیه کنند. او در ادامه با طرح پرسشی درباره اینکه چرا روشنفکرنماها که در موضوعات صد درصد ملی (از جمله حمایت از کالای ایرانی) ساکتند، حنجرهی خود را برای فرو بردن خنجر "خلع سلاح موشکی" در قلب ملت ایران پاره میکنند؟! درخواست انقلابیها را از آنهایی که چنین تعاریفی ارائه دادهاند مطرح کرده و عنوان میکند که خواست ملت ایران از غربگرایان این نیست که انقلابی باشند، بلکه از آنها میخواهند لااقل ایرانی باشید! باقری در نهایت با اشاره به اینکه «دانشجویان انقلابی برای مردم تبیین کنند که کاسبان برجام چه منفعتی از سازش با بیگانگان میبرند که حاضرند حتی به قیمت خلع سلاح ملت ایران باز هم به دشمن باج بدهند و مروج تسلیم موشکی باشند؟» سوال دیگری را طرح میکند و امیدوار است حداقل افرادی که چنین تئوریهایی را طرح میکنند بتوانند جواب قانعکنندهای داشته باشند.
چرا درباره منافع ملی گاهی صداهای مخالف میشنویم، برجام به عنوان یک سند ملی چرا باید به صورت جناحی نقد شود و متأسفانه آن را تا سر حد یک دستاورد حزبی پایین آوردند؟
ببینید واقعیت این است که در تمامی دوگانههایی که یک طرف آن ملت ایران، منافع ملی، امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران باشد و طرف دیگر آن منافع و امنیت بیگانگان و حتی دشمنان ملت ایران قرار داشته باشد، همواره انقلابیها با تمام وجود مدافع و جان فدای منافع و امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور بوده و هستند، ولی غربگرایان داخلی و روشنفکرنماهای وطنی، همواره در طرف بیگانگان قرار گرفته و با رفتار و گفتار خود نه تنها منافع و امنیت ملی بیگانگان را تأمین میکنند، بلکه علیه منافع و امنیت ملی ایران موضعگیری کرده و حتی اقدام میکنند.
این غربگرایان که میگویید چه کسانی هستند؟ چرا واضحتر درباره نام و نشانشان صحبت نمیکنید؟
اینها همان جریان و تفکری هستند که در طول ۴ دههی گذشته همواره در طرف مقابل منافع ملت ایران ایستادهاند، همان جریانی که در زمان حضور صدام در خاک ایران، فرمان آتش بس میداد، همان تفکری که منافقین تروریست را فرزندان خود میخواند، همان تفکری که جنایت امریکا در شلیک موشک به هواپیمای مسافربری ایرانی در خلیجفارس را حق امریکا میدانست، همان جریانی که خواهان مذاکره و تعامل با تروریستهای طالبان در افغانستان بود، همان تفکری که حامی مذاکره و سازش با تروریستهای تکفیری داعش در سوریه و عراق بود، همان جریانی که ملت ایران را سزاوار محرومیت از دهها حق هستهایاش میدانست و همان تفکری که حامی تعطیلی بسیاری از فعالیتهای هستهای بود، همان تفکر و جریان، اکنون سینه چاک تسلیم موشکی است. مدعیان وطن پرستی.
خسارتهای ملی ناشی از "جریان نفوذ در حاکمیت" به مراتب بیشتر، گستردهتر و بلندمدتتر از "جریان جاسوسی از حاکمیت" است. جریان جاسوسی، صرفاً بر روی یک مورد و موضوع و در یک دامنه محدود جغرافیایی و نیز بر روی مراکز مهم و حساس متمرکز شده و بیشتر موجب افزایش اطلاعات دشمن و ارتقای توان تحلیلی آن خواهد بود، در حالی که جریان نفوذ فرابخشی، فراگیر و بلندمدت است که هم حاکمان و هم نخبگان را در مرحلهی اول و افکار عمومی را در مرحلهی بعد پوشش خواهد داد
هویت و بقای خود را در وطن فروشی میبینند. امروز دیگر وطنفروشی یک عارضه در جریان غربگراها در ایران نیست، بلکه وطنفروشی با ذات غربگراها ممزوج شده است.
با این حسابی که شما یاد کردید تعدادشان کم نیست، برای این اقدامات و جلوگیری از انتظار افکار اشتباه و خلاف آرمانهای انقلاب، انقلابیون چه مسیری را باید در پیش بگیرند؟ فکر نمیکنید، عملکرد برخی انقلابینماها هم در به وجود آمدن جو اخیر مؤثر باشد؟
همه اینهایی که میگویم اقدام انقلابیها و آنهایی است که جمهوری اسلامی و آرمانهای انقلاب را کاملاً درک کردهاند. اما در حالی که جوانان انقلابی قلب فعالیتهای هستهای ایران را به تپش واداشتند، عملیات غنیسازی اورانیوم را عینیت بخشیدند، غنیسازی ۲۰ درصد را محقق کردند، راکتور آب سنگین اراک را آماده افتتاح نمودند، سایت غنیسازی فردو را طراحی نموده، ایجاد کرده، تجهیز نموده و عملیاتی کردند، شاهد بودیم که این روشنفکرنماها و غربگرایان وطنی بودند که از ضایع شدن بیش از ۱۰۰ حق هستهای ملت ایران در قالب برجام، محرومیت ابدی ملت ایران از دهها حق هستهایاش در توافق هستهای، توقف بسیاری از فعالیتهای هستهای و برچیده شدن بسیاری از تجهیزات هستهای حمایت کرده و حتی برای بتن ریختن در قلب راکتور آب سنگین اراک جشن گرفتند و شادی و پایکوبی کردند و عدهای هم به بتنریزان جایزه دادند. انقلابیون و کسانی که جمهوری اسلامی را دوست دارند در حال فعالیت هستند.
اما میبینیم که صحبتهایی درباره مذاکره موشکی متأسفانه از درون کشور با وجود اینکه تعهدات غربیها به برجام عملیاتی نشده شنیده میشود، چطور است که این بیتعهدیها را میبینند و دوباره صدای مذاکره مجدد راه میافتد؟
خیلی ساده است اکنون که جوانان انقلابی توانستند با تلاش، خلاقیت، ابتکار و مجاهدت خود توانمندی موشکی را به ملت ایران هدیه کنند و دشمنان را از فکر تجاوز و تعدی به ایران اسلامی بازدارند، متأسفیم که غربگرایان، باز هم در مقابل ملت ایران و در کنار دشمنان جمهوری اسلامی قرار گرفتند تا حدی که وقیحانه در رسانهها به توجیه و ترویج "تسیلم موشکی" ملت ایران در قبال دشمنان میپردازند.
از حق نگذریم، کلمه تسلیم موشکی را نشنیدهایم، معمولا میگویند مذاکره موشکی..
بله، چون معتقدم غربگرایان تسلیم موشکی را مذاکرات موشکی نام نهادهاند تا از زشتی و قباحت کارشان در منظر افکار عمومی بکاهند و نقش مزدوری خود را کتمان نمایند و پوششی برای وطنفروشی خود دست و پا کنند.
متأسفانه روشنفکران مدعی ملیگرایی، در حالی که در موضوعات صد در صد ملی از جمله حمایت از کالای ایرانی سکوت مرگبار کیکنند و قلم را در نیام کشیده و زبان را در کام حبس میکنند، با تمام توان به دنبال تحمیل مذاکرات موشکی بر ملت ایران هستند و حنجرهی خود را برای فرو بردن خنجر مذاکرات موشکی در قلب ملت ایران پاره میکنند.
اصلاً این مذاکره موشکی از چه زمانی شروع شد؟ آیا در زمان حضور شما در صدر تیم مذاکرهکننده هستهای هم موضوعاتی از این دست در جلسات مطرح میشد؟
ببینید متأسفانه نخستین جرقهی مذاکرات موشکی در داخل زده شد. درست در اواخر سال ۱۳۹۴ و پس از آغاز اجرای برجام یکی از دولتمردان تصریح کرد، میتوان به هیأت مذاکرهکننده اجازه داد تا در رابطه با بقیهی تحریمها نیز مذاکره کنند که به نتیجهای مانند برجام برسیم. اکنون نیز غربیها از این علامتی که از داخل به بیرون ارسال شد، سوءاستفاده کرده و از چنین خطای راهبردی بهره برداری میکنند.
یعنی گپ زدن موشکی هم مشکل استراتژیک دارد؟ نمیشود این را به استراتژیای برای فریب دشمن تحلیل کرد و اینطور برآورد کرد که عدهای میخواهند با این ادبیات دشمن را فریب
جوانان انقلابی قلب فعالیتهای هستهای ایران را به تپش واداشتند، عملیات غنیسازی اورانیوم را عینیت بخشیدند، غنیسازی ۲۰ درصد را محقق کردند، راکتور آب سنگین اراک را آماده افتتاح نمودند، سایت غنیسازی فردو را طراحی نموده، ایجاد کرده، تجهیز نموده و عملیاتی کردند، شاهد بودیم که این روشنفکرنماها و غربگرایان وطنی بودند که از ضایع شدن بیش از ۱۰۰ حق هستهای ملت ایران در قالب برجام، محرومیت ابدی ملت ایران از دهها حق هستهایاش در توافق هستهای، توقف بسیاری از فعالیتهای هستهای و برچیده شدن بسیاری از تجهیزات هستهای حمایت کرده و حتی برای بتن ریختن در قلب راکتور آب سنگین اراک جشن گرفتند و شادی و پایکوبی کردند و عدهای هم به بتنریزان جایزه دادند. انقلابیون و کسانی که جمهوری اسلامی را دوست دارند در حال فعالیت هستند
دهند و طول عمر برجام را اضافه کنند؟
نه، هرکس که بگوید دربارهی موضوع موشکی با بیگانگان مذاکره نمیکنیم، ولی گپ میزنیم، یا هنوز مفهوم دشمن را درک نکرده یا نقش و اهمیت توانمندی دفاعی را نمیداند و یا از دیپلماسی درک درستی ندارد. "هدف حداقلی دیپلماسی" حفظ قدرت کشور و تثبیت اقتدار ملت ایران و "هدف مطلوب دیپلماسی" ایجاد مؤلفههای جدید قدرت و ارتقای اقتدار ملی است، اما برخیها، هنر دیپلماسی را در حصول توافق با بیگانگان میدانند، نه حفظ قدرت و توانمندی ملت ایران.
از اینرو مانند برجام حاضرند برای جلب رضایت بیگانگان، از قدرت ملی نیز مایه بگذارند و حتی آن را به تاراج بگذارند. برای غربگرایان حصول توافق با بیگانه مهمتر از حفظ توانمندی ملی است. در همین چارچوب بود که در موضوع هستهای توافق حاصل شد، ولی نتیجهی مورد نظر ملت ایران حاصل نگردید؛ برجام نه تحریمها را برداشت و نه از حقوق هستهای صیانت کرد.
مذاکره موشکی حالا باید برای برداشتن سایه جنگ انجام شود؟! قبلاً که براساس ادعای آقایان قرار بود برجام سایه جنگ را بردارد؟ آیا این اتفاق با تهدیدات مکرری که صورت میگیرد واقعاً رفع شده است و یا مذاکره موشکی باید صورت گیرد؟!
همانگونه که چند سال قبل عدهای با ادعای دروغِ تهدیدِ جنگ، ادعا کردند که مذاکره حلال همهی مشکلات است و از این رو برجام را بر ملت ایران تحمیل کردند، اکنون نیز غربگرایان با کمال وقاحت میگویند «اگر ایران میخواهد در جامعهی بینالمللی زندگی کند، باید مذاکره کند» و بعد هم با لحنی تهدیدآمیز، به ملت ایران هشدار میدهند «ایران میتواند زیر بار این مذاکرات نرود، اما در آن صورت باید خود را برای جنگ آماده کند».
در واقع غربگرایان که چند سال قبل ملت ایران را در برابر دوگانهی "مذاکره برای واگذاری حقوق و توانمندی هستهای" و "جنگ" قرار دادند، امروز نیز دوگانهی "مذاکره برای واگذاری حقوق و توانمندی موشکی" و "جنگ" قرار میدهند. حال اتفاقاً سوال ما هم از غربگرایان این است که خلع سلاح ملت ایران تهدید جنگ را برمیدارد یا تهدید جنگ را برمیگرداند؟ رویکرد غربگرایان دربارهی تسلیم موشکی، قبل از اینکه غیرت ملی آنها را به چالش بکشد، عقل آنها را زیر سوال میبرد.
به آنهایی که تفکرات شما را جنگطلبی و به نوعی شاخ و شانه کشیدن برای حمله امریکا میدانند چه جواب قانعکنندهای دارید؟
من میگویم، هر جریان و تفکری که حامی تسلیم موشکی جمهوری اسلامی باشد، قطعاً جنگ طلب است، چراکه با از بین بردن توانمندی دفاعی ملی ایران، دشمن برای تهاجم به ملت ایران تحریض و تشویق خواهد شد. خواست ملت ایران از غربگرایان این نیست که انقلابی باشند، بلکه از آنها میخواهند لااقل ایرانی باشید!
چرا مذاکرات موشکی آنقدر علنی عنوان میشود، آیا غرب پاسخ خود را هنوز از ملت و انقلابیون نگرفته است یا این غربگرایان وطنی هستند که غرب را مصمم به ادامه درخواست نامشروع خود میکنند؟
عقدهگشایی غربگرایان علیه ملت ایران و خشم آنها از قدرت ملت ایران به جایی رسیده که در نقش یک مزدور تمام عیار و وطنفروش و با کمال بیغیرتی، به طور علنی اظهار میکنند «مذاکرات موشکی به نفع ایران است، چراکه در این مذاکرات، ایران به این نتیجه خواهد رسید که قدرتش در حد یک قدرت درجهی دوم و سوم است و نمیتواند ادای کشور درجهی یک را درآورد».
این سخن فقط میتواند از زبان دشمن و یا مزدور دشمن در بیاید. سخن ما با غربگرایان وطنی و روشنفکرنماهای داخلی دربارهی ارزشهای انقلاب اسلامی نیست، بلکه به آنها میگوییم لااقل یک اقدامتان را نام ببرید که نشانهی دغدغهی شما برای ایران و منافع ملی ایران و یا امنیت ملی ایران باشد.
جریان انقلابی چطور میتواند ادعاهای بیاساس غربگرایان را رو کند؟
اینها دقیقا کارهایی است که باید انجام شود. حال که بر همه روشن شده است که ملت ایران از برجام بهرهای نبرده، پس جریان غربگرای داخلی با چه انگیزه و هدفی و برای کدام منافع جریانی، جناحی، سیاسی و یا اقتصادی مدافع برجام است؟ امروز باید دانشجویان انقلابی برای مردم تبیین کنند که کاسبان برجام چه منفعتی از سازش با بیگانگان میبرند که حاضرند حتی به قیمت خلع سلاح ملت ایران و تسلیم کردن توانمندی موشکی به بیگانگان، باز هم به دشمن باج بدهند و مروج تسلیم موشکی باشند؟
رسالت ملی، انقلابی و دینی دانشجویان است که مزدوران مالی و فکری دشمن در داخل را رسوا کنند و اجازه ندهند وطنفروشانِ روشنفکرنما توانمندیهای خوداتکای ملی را در بازار سیاسی و دیپلماسی جهانی به دشمن واگذار کنند. از طنزهای خوشمزهی تاریخ این است که جریان روشنفکرنمای داخلی، از یک طرف ترامپ را دیوانه میخواند و از طرف دیگر برای اجرای سیاستهای او در داخل ایران در قامت یک مزدور تمام عیار عمل میکند. دانشجویان انقلابی نباید اجازه دهند که روشفنکرنماها، مزدوری برای دشمن را به یک ارزش تبدیل نمایند.
یعنی شما تا این حد طرفداران مذاکرات موشکی را غیرقابل اطمینان میبینید که آنها را مزدور میخوانید، نمیشود ناآگاه باشند؟
کمتر میشود همچین در واقع غربگرایان که چند سال قبل ملت ایران را در برابر دوگانهی "مذاکره برای واگذاری حقوق و توانمندی هستهای" و "جنگ" قرار دادند، امروز نیز دوگانهی "مذاکره برای واگذاری حقوق و توانمندی موشکی" و "جنگ" قرار میدهند. حال اتفاقاً سوال ما هم از غربگرایان این است که خلع سلاح ملت ایران تهدید جنگ را برمیدارد یا تهدید جنگ را برمیگرداند؟ رویکرد غربگرایان دربارهی تسلیم موشکی، قبل از اینکه غیرت ملی آنها را به چالش بکشد، عقل آنها را زیر سوال میبرد
اتفاقی بیفتد، واقعیت این است که اگر تا دیروز روشنفکرنماهای وطنی، فقط پرچمدار عرصهی نفوذ بودند و اگر تا دیروز غربگرایان داخلی زمینهساز تسلیم هستهای بودند، امروز نه تنها بسترساز تسلیم موشکی در عرصههای سیاسی و رسانهای هستند، بلکه پا را فراتر گذاشته و نکبت و ذلت جاسوسی موشکی را نیز پذیرفتهاند. غربگرایان تا آن حد ذلیل شدهاند که از مزدوری در عرصهی نفوذ به جاسوسی در عرصهی موشکی سقوط کردهاند.
باید از غربگرایانی که ژست واقعگرایی میگیرند و انقلابیها را متهم به عدم درک واقعیتها میکنند، پرسید در حالی که به اذعان کتاب موازنهی نظامی ۲۰۱۸، منتشر شده از سوی مؤسسهی بینالمللی مطالعات استراتژیک لندن، «هزینههای نظامی در خاورمیانه در سال ۲۰۱۷ نسبت به سال قبل ۲۷ درصد رشد داشته، یعنی رقابت تسلیحاتی در اطراف مرزهای جغرافیایی ایران نه تنها متوقف نشده، بلکه سرعت دوچندانی گرفته است»، براساس چه معیار و مبنای واقعی، تسلیم موشکی ایران در برابر بیگانگانی را که به طور مستمر بر توان نظامی خود میافزایند، توجیه میکنید؟
با این حساب خطرات جاسوسی این تفکر چطور باید کنترل شود؟
واقعیت این است که خطرات و خسارتهای ملی ناشی از "جریان نفوذ در حاکمیت" به مراتب بیشتر، گستردهتر و بلندمدتتر از "جریان جاسوسی از حاکمیت" است. جریان جاسوسی، صرفاً بر روی یک مورد و موضوع و در یک دامنهی محدود جغرافیایی و نیز بر روی مراکز مهم و حساس متمرکز شده و بیشتر موجب افزایش اطلاعات دشمن و ارتقای توان تحلیلی آن خواهد بود، در حالی که جریان نفوذ فرابخشی، فراگیر و بلندمدت است که هم حاکمان و هم نخبگان را در مرحلهی اول و افکار عمومی را در مرحلهی بعد پوشش خواهد داد.
آیا میشد توافق بهتری نوشت که بر مذاکرات موشکی نرسیم! شاید اوضاع ایران در مذاکرات طوری بوده که نمیتوانستیم بهتر از این نتیجه بگیرم؟
قبلا در گفتوگو با روزنامه سیاست روز اشاره کردم که قطعاً میشد توافق بهتری داشت و مولفههای توافق بهتر را ذکر کردم و البته این را گفتم که حتماً نباید مذاکرات منجر به توافق میشد و توافق صرف دستاورد نیست. اما درباره این موضوع مستند دیگری وجود دارد که قطعا دولتمردان باید به آن پاسخ دهند.
هنوز مشخص نیست، چه ارتباطی میان استمرار تحریمهای موشکی در قطعنامهی ۲۲۳۱ و زیادهخواهی غربیها برای امتیازگیری موشکی از ایران و پشتیبانی غربگرایان وطنفروش داخلی از تسلیم موشکی ایران وجود دارد، اما این واقعیت قابل کتمان نیست که پس از گذشت بیش از دو سال از ادعای سرگئی لاوروف، وزیر خارجهی روسیه مبنی بر اینکه «ما و چین میخواستیم تحریمهای تسلیحاتی لغو شود، اما علیرغم حمایت ما، خود هیأت ایرانی موافقت کردند که تحریمها تا ۵ سال ادامه یابد»، هیچ دولتمرد تدبیر و امید واکنشی نشان نداد و دولت هیچ پاسخی به این ادعای طرف روسی نداد، اما وندی شرمن معاون پیشین وزیر خارجهی امریکا و مذاکرهکنندهی ارشد این کشور در گروه ۱+۵ طی سخنانی که مؤید اظهارات وزیر خارجهی روسیه است، بر ادعای طرف روس صحه گذاشت و گفت: «روسیه معتقد بود که نباید هیچ محدودیتی بر روی موشک و تسلیحات باشد و قطعنامهی ۲۲۳۱ صرفاً باید توافق [برجام]را تأیید کند و نباید هیچ محدودیتی بر روی برنامهی موشکی و تسلیحاتی ایران باقی بماند».
مذاکرهکنندگان بالاخره باید به ملت ایران پاسخ دهند که چرا از ظرفیت روسیه و چین برای تأمین منافع ملت ایران استفاده نکردند و به استمرار تحریمهای موشکی در قطعنامهی ۲۲۳۱ تن دادند و چرا با چیزی موافقت کردند که خواست امریکا و تأمین کنندهی منافع غربیها و برخلاف منافع ملی و امنیت ملی است؟
دیدگاه تان را بنویسید