چرا باید پاسخ به عاملان ترور فخریزاده قاطع باشد؟
اطلاعاتی که جمهوری اسلامی از بسیاری از مقامات عالیرتبه فعلی و سابق رژیم صهیونیستی دارد، اطلاعات کاملی است و این هراس را برای مقامات رژیم صهیونیستی بیشتر میکند که کدامیک از آنها در لیست مقابله به مثل ایران و یا دوستان ایران قرار خواهند گرفت؟
خبرگزاری تسنیم: عصر روز گذشته در جریان یک عملیات تروریستی در شهر آبسرد دماوند، محسن فخریزاده رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع به شهادت رسید.
فخریزاده ازجمله مهمترین دانشمندان و مدیران کشور در عرصه هستهای و دفاعی بود که نقش زیادی در بسیاری از برنامههای علمی و دفاعی داشت.
پرونده هستهای ایران یکی از مناقشهبرانگیزترین موضوعاتی است که جمهوری اسلامی در طول 40 سال گذشته با آن درگیر بوده است.
کشورهای غربی با القای اینکه رویکرد ایران در حوزه هستهای خطرناک است و بهسمت ساخت سلاح هستهای حرکت میکند، طیف وسیعی از تحریمها و فشارها در همه عرصهها بهویژه اقتصادی بر کشور تحمیل کردهاند.
ترور اخیر هم در حالی رخ داد که پیش از این برخی اساتید مؤثر در پرونده هستهای نیز بهدست جوخههای ترور که بنا بر شکل اجرا دست صهیونیستها را میتوان بهوضوح در آن دید، به شهادت رسیده بودند: مسعود علیمحمدی، مجید شهریاری، داریوش رضایینژاد، مصطفی احمدی روشن و... ازجمله افراد مؤثر در پرونده هستهای ایران بودند که بهدست تیمهای ترور با پشتیبانی رژیم صیونیستی به شهادت رسیدند.
ترور شهید فخریزاده از این جهت اهمیت پیدا میکند که نام این شهید بزرگوار اولین بار در جریان مناقشات هستهای به بیرون درز کرد. نام و مشخصاتش در گزارشهای آژانس آمد و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز در جریان یک نشست خبری با تأکید بر نام او اعلام کرد که این فرد یکی از مؤثرترین افراد ایران در پرونده هستهای است.
ترور دانشمندان هستهای و افراد مؤثر در حکومتهای مخالف رژیم صهیونیستی از دیرباز و از زمان تشکیل این رژیم در دستور کار اصلی آنها قرار داشته است و بنا بر این سیاست که بهگفته موشه دایان «اسرائیل باید مثل یک سگ هار باشد تا کسی جرئت سر و کله زدن با آن را نداشته باشد»، نهتنها این موضوع مخفی نگهداشته نشده است، بلکه بهشکلی واضح از سوی مقامات و افراد وابسته به این رژیم تبلیغ نیز میشود.
در واقع اگر مایک پامپئو وزیر خارجه آمریکا میگوید "ما هرکسی را که بخواهد در مسیر حرکتمان خللی ایجاد کند؛ از پیشِرو برمیداریم"، رژیم صهیونیستی در عمل این سیاست را نشان داده است و حاضر نیست از افراد مورد نظرش حتی پس از بازنشستگی و کنار رفتن آنها نیز چشمپوشی کند.
ترورهای گسترده میان شخصیتهای مؤثر فلسطینی از یحیی عیاس فرمانده گردانهای عزالدین قسام، شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز رنتیسی رهبران سابق حماس، فتحی شقاقی دبیرکل سابق جهاد اسلامی فلسطین، تا عماد مغنیه فرمانده ارشد حزبالله، حمله به نیروگاه هستهای دیگر کشورها مثل عراق و سوریه، ترور شخصیتهای علمی ایران ازجمله شهید فخریزاده، نمونههای روشن و واضح از این سیاست است که در این مسیر اسرائیل از شخصی مثل یاسر عرفات که نهتنها از مبارزه مسلحانه با اسرائیل دست کشید، بلکه با آنها بر سر میز مذاکره نشست نیز نمیگذرد.
رژیم صهیونیستی که بهعنوان یک رژیم جعلی میان طیفی از دشمنان خود بنا شده، این سیاست را در پیش گرفته است چون میداند برای بقا میان دشمنان خود باید از آنها زهرچشم گرفته شود و تجربیات سالهای گذشته هم نشان داده است که هر کجا اقدامات این رژیم با جواب محکم روبهرو نشده، یک قدم جلوتر آمده است.
از این طرف نظام جمهوری اسامی ایران بنا بر آنچه مقامات عالیرتبه سیاسی و نظامی بارها تأکید کردند، حفظ امنیت خود، شهرها و اتباعش را خط قرمز میداند و درجواب هر تعدی به طرف مهاجم پاسخ خواهد داد.
حملات راکتی به جولان اشغالی بعد از ترور شهید اللهیاری و حمله اسرائیل به پایگاه تیفور جزو آخرین مواردی است که در علن اعلام شد و صهیونیستها نیز پیام ایران را بهروشنی دریافت کردند.
با ترور شهید قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عراق بهدست ارتش تروریستی آمریکا نیز بار دیگر این سیاست خودش را (هرچند که در حد یک سیلی) در حمله موشکی به پایگاه رسمی آنها در عراق نشان داد؛ اقدامی که در تاریخ آمریکا طی دهههای گذشته بیسابقه بود.
بعد از هر دوی این اتفاقات، (هم حمله راکتی به جولان و هم حمله موشکی به عین الاسد) اگرچه بسیاری معتقد بودند طرف مقابل واکنش نشان خواهد داد، ولی این اتفاق رخ نداد و حالا افکار عمومی این انتظار را دارند که در پاسخ به اقدام تروریستی اخیر از سوی رژیم صهیونیستی، پاسخ مناسبی به آنها داده شود.
این پاسخ هرچه باشد، اگرچه نمیتواند جای خالی این شهدای عزیز را پر کند، ولی عقل و منطق میگوید "اگر میخواهید جلوی سگ هار را بگیرید، باید جلوی او ایستاد و الّا بار دیگر به شما حمله خواهد کرد."
برای پاسخ به این اقدام رژیم صهیونستی چند گزینه پیشِروی ایران است؛
قدرت موشکی ایران در طول سالهای اخیر پیشرفتهای زیادی کرده و این حوزه بهعنوان مهمترین رکن بازدارندگی در کشور، لااقل در 4 مورد نشان داده که در پاسخ به جنایت علیه ایران کارآمد و مؤثر است.
بعد از حمله تروریستی عوامل داعش به مجلس شورای اسلامی و حرم امام خمینی(ره) در خرداد 96 برای اولین بار بهشکل رسمی از موشکهای بالستیک علیه اهداف داعش استفاده شد و موشکهای ایرانی مقر سران این گروهک در سوریه را مورد اصابت قرار دادند.
بعد از حمله تروریستی به رژه اهواز و حمله به نیروهای سپاه در غرب کشور نیز بار دیگر توان موشکی علیه تروریستها در سوریه و در اقلیم کردستان بهکار گرفته شد و از این طریق ضربات سختی بر آنها وارد آمد.
اوج این اقدام را البته بعد از حمله تروریستی آمریکا به کاروان شهید سلیمانی شاهد بودیم که یگان موشکی سپاه برای اولین بار پایگاه رسمی آمریکا در خاک عراق را مورد اصابت قرار داد.
توان موشکی ایران با دو هدف عمده پیریزی شد: اول بازدارندگی در مقابل آمریکا (مشخصاً با طراحی موشکهایی برای زدن پایگاههای آنها در اطراف ایران) و دیگری مقابله با رژیم صهیونیستی.
سرزمینهای اشغالی در فاصله 1100کیلومتری ایران قرار دارد و جمهوری اسلامی در اواخر دهه 70 با ساخت موشک شهاب3 توانست به برد مورد نیاز برای زدن انتهای سرزمینهای اشغالی برسد.
موشک شهاب3 چیزی در حدود 1200 کیلومتر برد داشت و امروز ایران به انواع موشکهای با برد 2000 کیلومتر دست پیدا کرده است که عمده آنها با ارتقاهای صورتگرفته در سالهای اخیر، به توانمندیهای زیادی در دقت، تخریب و عبور از سامانههای پدافندی رسیدهاند.
این موشکها بهعنوان اصلیترین گزینه پاسخ ایران میتوانند از عمق خاک کشور، هر نقطهای از سرزمینهای اشغالی را مورد اصابت قرار دهند.
از این منظر، در صورت پاسخگویی از خاک ایران، موشکهای خرمشهر، سجیل، عماد، قدر، و موشک حاجقاسم میتواند گزینههای اصلی باشد.
این موشکها خصوصاً در صورت شلیک انبوه (همانطور که در برخی موارد قبلی شاهد آن بودیم) میتوانند بسیاری از نقط اسرائیل از تلآویو تا حیفا و دیگر نقاط حساس این رژیم را مورد اصابت قرار دهند.
جمهوری اسلامی علاوه بر گزینه موشکی، فرصتهای دیگری را هم پیشِروی خود دارد، حضور ایران در نزدیکی مرزهای سرزمینهای اشغالی در سوریه یکی دیگر از گزینههاست.
بعد از موفقیت ایران در تقابل با تروریستهای تکفیری در سوریه، جمهوری اسلامی جای پای خود را در این کشور مستحکم کرد و همین موضوع بهشدت صهیونیستها را تحت تأثیر خود قرار داده است.
یادمان باشد که در پاسخ به حمله اسرائیل به پایگاه T4 سوریه که منجر به شهادت تعدادی از نیروهای ایرانی شد، پاسخ به اسرائیل از داخل خاک سوریه و با شلیک چندین فروند راکت صورت گرفت.
در لبنان نیز حزبالله بهعنوان بازوی قدرتمند جمهوری اسلامی در بهترین وضعیت خود قرار دارد.
سالها پیش بود که خبر تجهیز حزبالله به جدیدترین تسلیحات ازجمله موشکهای نقطهزن فاتح اعلام شد. حزبالله با این موشک میتواند از داخل خاک لبنان، هر نقطهای از سرزمینهای اشغالی را هدف قرار دهد.
در جریان جنگ 33روزه یکی از موشکهای کروز در اختیار حزبالله که بسیاری معتقدند ایران آن را در اختیارشان قرار داده است، یکی از مجهزترین ناوچههای جنگی اسرائیل را در مدیترانه هدف قرار داد و بعد از حمله به کاروان فرماندهان ایرانی و لبنانی در قنیطره که منجر به شهادت سردار اللهدادی و جهاد مغنیه شد، باز این حزبالله بود که در جواب این حمله، گشتیهای صهیونیستی را در مرز با لبنان مورد اصابت قرار داد.
بهواسطه همین نزدیکی و هممرزی متحدان ایران با سرزمینهای اشغالی، دیگر هیچکدام از یگانها، افسران و مقامات اسرائیلی در مصونیت کامل قرار ندارند و هر آن میتوان با استفاده از یکی از این گزینهها، طیفی از تهدیدات را متوجه آنها کرد.
اطلاعاتی که جمهوری اسلامی ایران از بسیاری از مقامات عالیرتبه فعلی و سابق رژیم صهیونیستی دارد، اطلاعات کاملی است و این مسئله کنار بهکارگیری عوامل جاسوس در داخل حاکمیت این رژیم (که گونن سِگِو وزیر اسبق انرژی و امور زیربنایی اسرائیل تنها یک نمونه آن بود) این هراس را برای مقامات رژیم صهیونیستی بیشتر میکند که؛ کدامیک از آنها ــ از نتانیاهو نخست وزیر فعلی تا مقامات سابق و رؤسای موساد و حتی فرماندهان عالیرتبه ارتش این رژیم ــ در لیست انتقام ایران و یا دوستان ایران قرار خواهند گرفت؟
کنار این موارد، قابلیتهای دیگر نظامی ایران نظیر توان پهپادی میتواند جزو گزینههای پاسخ به اسرائیل باشد اما باید صبر کرد و دید؛ آیا ایران خودش وارد صحنه خواهد شد و یا در جواب این عملیات که بهدست نیروهای نیابتی اسرائیل صورت گرفته است، از طرق دیگری پاسخ خواهد داد؟
آنچه مسلم است اینکه پاسخ به این جنایت لازم و انشاءالله قطعی خواهد بود و افکار عمومی در داخل نیز که هنوز داغ شهادت سردار سلیمانی برای آنها سرد نشده است، بهشدت خواهان مقابله به مثل ایران هستند، پاسخی که البته در شأن و سطح این اقدام باشد.
دیدگاه تان را بنویسید